از امریکای نوامبر 1979 تا امریکای اکتبر 2011
انقلاب اسلامی ایران، صحنه تفوق مستضعفان بر مستکبرین و فتح بزرگ آزادیخواهی است و 13 آبان هم فتحی بزرگتر از آن. اما تسخیر لانه شیطان بزرگ و تحقیر استکبار، یعنی انقلابی بزرگتر از انقلاب اول، تنها واقعهای در 13 آبان 1358 نیست. ما سه دهه است که هر لحظه در فتح لانه شیطانیم و در تحقیر استکبار؛ و برای ما هر روز 13 آبان بوده است. این را میشود از آنجایی فمید که ما امروز در کجای تاریخ ایستادهایم و امریکای 2011 کجا؟
سه دهه پس از فتح لانه شیطان در تهران -یعنی ام القرای جهان اسلام- در نوامبر 1979، سلطه شیطان بر بلاد اسلامی نیز رو به زوال نهاده و خورشید عدالت و آزادی در سرزمینهای اسلامی یکی پس از دیگری در طلوع است. امریکای 2011، دیگر امریکای 1979 نیست که تنها با جنش دانشجویان مسلمانی که از دیوارهای لانهاش در تهران بالا رفته و آنجا را فتح میکنند، مواجه باشد. امریکای 2011 نه تنها، لانههای خود در بلاد اسلامی را در حال از دست رفتن میبیند، بلکه دچار جنبش فراگیر مردم در درون حاکمیت خود برای تسخیر لانه شیطان در «خیابان دیوار» نیویورک نیز شده است. با کثرتی 99 درصدی علیه 1 درصد. و این یعنی انزوای امریکا حتی در امریکا.
مبارزهای که روزی در خیابانهای تهران و پشت دیوارهای سفارت امریکا در جمهوری اسلامی شکل گرفته است، امروز سر از نیویورک و صدها شهر امریکایی و اروپایی درآورده، و فریادی که روزی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام علیه امپریالیسم و استکبار جهانی برآوردهاند، از حلق -نه فقط ملتهای اسلامی- که امروز حتی از دهان شهروندان نظام استکبار نیز شنیده میشود. و این آیا فتح الفتوح بزرگ سربازان خمینی، در جهان، نیست؟
چه عاملی ابن فتح الفتوح را برای انقلاب اسلامی به ارمغان آورده است؟ برای روشنتر شدن بحث نیاز به توضیح بیشتر پیرامون نهضت و نظام و ویژگی به خصوص انقلاب اسلامی از این منظر داریم.
ما اکنون تنها نمونه در عالم هستیم که نهضت و نظام را توأمان داریم، و نهضت انقلاب را علیرغم تشکیل جمهوری اسلامی ادامه دادهایم. نهضتی مبتنی بر آرمان در عرض نظامی مبتنی بر واقع.
در حرکتهای پراگماتیستی، نهضت تا زمانی پابرجاست که نظام شکل یابد و از آن پس، آرمان جای خود را به واقعیات میدهد، و محافظهکاری جای آرمانخواهی را میگیرد. پراگماتیستها نهضت و نظام را در طول هم میبینند و ما در عرض هم. ما هر لحظه در حال انقلابیم، از بودها به بایدها؛ و جمهوری اسلامی هر لحظه در حال نو شدن. انقلاب اسلامی در عرض جمهوری اسلامی یعنی آن که انقلاب هیچگاه از حرکت بازنخواهد ایستاد، و ما به سمت محافظهکاری استحاله نمیشویم. ما آرمانطلبیم هرچند بخشی از آرمانها را تحقق بخشیم؛ اما تا تحقق کامل، همچنان انقلاب را پیش میبریم. فتوحات ما، راه را بر آرمانهای بزرگتر نمیبندد و باید منتظر فتوحاتی بزرگتر بود.
مبارزه ما با امریکا به فتح لانه شیطان در ایران ختم نمیشود و با آن پایان نمییابد. «ما میگوییم تا کفر و شرک در جهان هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.»* جنگ ما با امریکا، جنگ آرمانهاست و در جنگ آرمانی، تسلیم و صلح دو روی یک سکهاند؛ و تو باید که هر آن در مبارزه باشی. جنگ ما با کفر مبارزهای ایستا نیست که با هر فتح از حمله باز ایستی و تو اگر چه پیروز میدان هم باشی، توقف یعنی که شکست خوردهای. اما پیروزی هم چیزی نیست که در ادراک دنیا طلبان مآل اندیش بگنجد. فتحی است بسی فراتر از تفوق مادی و اگر چه شاید آن را نیز به صورتی احسن محقق سازد. فتح قلبهاست و این در مخیله عملگرایان محافظهکار محلی از اعراب نخواهد داشت. بهت کنونی دنیای غرب از آنچه که ابتدا در کشورهای مسلمان، و اکنون در امریکا و اروپا میگذرد هم مبتنی بر این حقیقت است که آنها هنوز هم از تحلیل این وقایع عاجزند و نمیدانند چه بر سرشان آمده است.
آیا خیزش ملتهای اسلامی در بند استکبار و قیام ملتهای غیرمسلمان غرب علیه کاپیتالیسم را ثمره بیش از سه دهه مجاهده انقلاب اسلامی در مبارزه با استکبار و امپریالیسم نمیتوان تحلیل کرد؟
پینوشت:
*. حضرت امام خمینی(ره)