یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

امام جمهوریت را آن‌چنان باور داشت که در همان ماه‌های نخست پیروزی و به فاصله‌ی کمتر از یک ماه از همه‌پرسی جمهوری اسلامی، که طبعا همه چیز به هم ریخته بوده است و هنوز ساختار کلی نظام و قانون اساسی هم شکل نگرفته بود، در نامه‌ای* به شورای انقلاب، بی‌درنگ تدوین آیین نامه‌ی اجرایی شوراها برای اداره‌ی امور محلی شهر و روستا را خواستار می‌شوند. ایشان در این نامه «استقرار حکومت مردمی در ایران و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش» را ضرورتِ جمهوری اسلامی برشمرده‌اند و مشخص است که اطاله‌ی وقت را برای استقرار هر چه زودترِ این ضرورت جایز نمی‌دانسته‌اند.

 

امام آن‌چنان جمهوریت را باور داشت که اسلامیت را؛ و هماره اسقترار اسلامیت نظام را از مسیر جمهوریت دنبال می‌کرد. هم‌چنان که برای همه‌پرسی درباره‌ی نظام سیاسی آینده، اصرار داشت و این در هیچ انقلابی سابقه نداشته است که پس از پیروزی برای تعیین نظام آینده‌ی سیاسی، به آرای تک تک افراد ملت رجوع شود. امام مردم را باور داشت و هیچ‌گاه نگاهی تشریفاتی و یا از سر اضطرار به آنان نداشت. جمهوریت را ضرورتی برای اسلامیت می‌دانست و اصرار داشت که گستره‌ی این جمهوریت، در حداکثر ممکن باشد.

 

شوراهای اسلامی شهر و روستا، از مظاهر این حداکثری بودن جمهوریت در نظام ماست، اگرچه گاه منتخبین مردم در این شوراها، به وظیفه‌ی خود آن‌چنان که باید صحیح عمل نکرده باشند و یا خیانتی نیز به مردم که صاحبان اصلی جمهوری اسلامی هستند روا بدارند.

 

نمایندگان مردم در شوراهای اسلامی باید توجه داشته باشند که هیچ شانی جز خدمت‌گذاری و ادای وظیفه به ولی‌نعمتانشان ندارند و اگر نتوانند از عهده‌ی خدمتی که به عهده گرفته‌اند برآیند، یا اگر درهایشان را به روی مردم ببندند و یا به جای نشست و برخاست با ضعفا و فقرا با اغنیا و صاحبان زر و زور و کسانی که دنبال تکاثرند بنشینند و برخیزند، و یا در برابر تضییع حقوق موکلینشان سکوت کنند، خائن به امری هستند که برای آن رای گرفته‌اند. و چه برسد به این‌که بخواهند در این منصب به بیت‌المال و منافع عمومی مردم هم دستی دراز کنند و نفع خودشان را وسیله‌ی اضرار مردم قرار دهند.

 

 

پی‌نوشت:

*. «بسم اللَّه الرحمن الرحیم‌

شورای انقلاب اسلامی‌

در جهت استقرار حکومت مردمی در ایران و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، که از ضرورتهای جمهوری اسلامی است، لازم می‌دانم بی‌درنگ به تهیه آیین نامه اجرایی شوراها برای اداره امور محلی شهر و روستا در سراسر ایران اقدام، و پس از تصویب به دولت ابلاغ نمایید تا دولت بلافاصله به مرحله اجرا درآورد.

روح اللَّه الموسوی الخمینی، 9 اردیبهشت 1358‌»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۲۰
علی سلیمانیان

یا مرگ یا خمینی


سلام بر شهدای مظلوم 15 خرداد که امام(ره) از خون آنان بود که چنین روز مبارکی را انتظار می کشید. شهدای طلیعه نهضت خونین خمینی که راه انقلاب را از عاشورا گشودند و در خونشان غوطه خوردند اما از امام دست نکشیدند. طاغوت بدن های خونینشان را در دریاچه نمک ریخت تا تاریخ فراموش کند در روزگاری که هیچ نشانه ای از پایان شب ظلمانی طاغوت و هیچ نشانی از ظفر نبوده است، اینان فریاد "یا مرگ یا خمینی" سر دادند و بر مرگ آغوش گشودند و غربت و تنهایی را برای خمینی نپسندیدند؛ اما مگر تاریخ می تواند فراموش کند خونهایی را که اگر نبودند، شب ظلمانی شیطان هنوز پا برجا بود و ما شب نشینان در حسرت سحر مانده بودیم؟


سلام بر یاری دهندگانی که غربت و تنهایی امام را تاب نیاوردند و گمنامانه قیام کردند و در غربت و مظلومیت هم جان سپردند و هنوز هم در غربت و گمنامی مانده اند. سلام بر الله اکبرهای خاموش شده در گلوهایی که یادمان دادند هیچ سلاحی و هیچ قدرتی یارای مقابله ندارد و خداست که بزرگتر است و ما غیر از او هیچ نداریم. سلام بر اهالی اقلیم صبح و بیداردلان بیدارگری که در اوج تاریکی، جان دادند اما ظلمت، به خون آنان بود که شکست و صبح وزید. سلام بر جان های شریفی که به گلوله بیداد ستانده شد، اما تاریخ به خون آنان بود که جان گرفت. سلام بر آه، وقتی که از نهاد شهیدی برآمد و سلام بر غربت و مظلومیت.


خورشید انقلاب، از شفق خونین شهدای 15 خرداد بردمیده است و چه مبارک است روزی که گاه برآمدن آرزوی این مبارک نامان باشد. روز مبارک 22 بهمن روز خداست.


عیدالله اکبر 22 بهمن بر شهدای مظلوم 15 خرداد، مبارک باد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۴۹
علی سلیمانیان

.

امام خمینی

هیچ امتی تا کنون -به جز دو و نیم سده که بشر حضور عینی رسول آخرین و امامت را درک کرده است- رهبری مانند امام خمینی نداشته است. تاریخ حیات چندین هزار ساله انسان در جهان، همیشه از داشتن خمینی محروم بوده است و من مفتخرم در دورانی چشم به جهان گشوده ام که متعلق به اوست. من متولد دوران برانگیزش پیامبر پساخاتمیت ام، مولود عصر خمینی.


 مفتخرم که چند سال نخست از زندگی ام را در دنیایی نفس کشیده ام که خمینی در آن نفس می کشیده، زیر آسمانی زیسته و روی زمینی راه رفته ام که خمینی در آن می زیسته و راه می رفته، و افتخار دارم که دل و جان و عقل و وجود، در گرو اویی سپرده ام که اگر بپرسند که کیست، هیچ چه میتواند بگوید از او که همه است؟


"او همه است" و هیچ معنایی بهتر از این ندارم که شرحش دهم. خمینی برای من همه است، و از واژگان و معانی و زبان و ساختار تکلم، و از هر چه که از آن قوه ناطقه ام هست گله ام همین است که اجازه نداده است او را بیشتر از این، شرح کنم. خمینی همه است، روح وجود واحده است و وحدت معنا.


تاریخ هرگز انسانی چون او را تجربه نکرده و محال است که دوباره سعادت آن را بیابد که تجربه اش کند. یکتای تکرار ناشدنی و دوران سازی که تاریخ بعد از او فخر خواهد کرد به داشتنش و تاریخ پیش از او حسرت خواهد خورد به نداشتنش.


و اما من مومن به پیامبری هستم که شکوه تمام بود و در عین حال انکسار نفسی تامه داشت. خشمی مطلق بود و رئفتی بی انتها داشت. عظمتی بی کرانه داشت اما ساده بود و به تار مویی از کوخ نشینان می بالید. لبخندش دل از عالمی می برد و اخمش، عالمی ویرانه می ساخت.


من مومن به پیامبری هستم که روح خدا بود و خدا را در او یافتم و هر چه که هست را. و جز او هر چه که فکر می کنم، نیست، همه عدم اند و فقط اوست که هست. 


و چقدر لذت دارد از او نوشتن و از او گفتن و او را شنیدن و دیدن و یاد کردن. و ان شاء الله برایش مردن.


سلام بی انتهای خدا بر او باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۲۶
علی سلیمانیان

حج خونین 1366

حادثه دلخراش مکه و منی، یادمان انداخت که تا عمال امریکا و صهیونیسم، حرم امن خدا را در اشغال دارند و بر قبله مسلمین تسلط یافته اند، هیچ مسلمانی نه فقط در کیلومترها آن سوی تر از مناطق تحت اشغال آل سعود از تیررس جنایت پیشگی و زیاده خواهی و بی کفایتی این رژیم مزدور در امان نیست که حتی در امن ترین حریم اسلام و در سرزمین قبله هم، نخواهد توانست با امنیت و آرامش، مناسک جهانی حج را برگزار کند. حجاج یمنی هم امسال از ورود به سرزمین وحی منع شدند تا سندی باشند از سوء استفاده رژیم سعودی از حرمین شریفین در جهت منافع استکبار.

در ذوالحجه سال 1407 (مرداد 1366) وقتی رژیم آل سعود برای خاموش کردن فریاد برائت مسلمین از مستکبران و کفر جهانی در مناسک حج ابراهیمی، به روی فرزندان ابراهیم، آتش گشود، خلیل دوران خمینی بت شکن گفته بود که اگر می خواستیم ثابت کنیم کلیدداران کنونی کعبه لیاقت میزبانی میهمانان خدا را ندارند و جز تامین آمریکا و اسرائیل کاری از دستشان برنمی آید، اینقدر موفق نمی شدیم: «اگر می خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونی کعبه لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تامین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کاری از دستشان برنمی آید، بدین سعود، این وهابی های پست بی خبر از خدا به سان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته اند، به این اندازه که کارگزاران ناشی و بی اراده حاکمیت سعودی در این قساوت و بیرحمی عمل کرده اند، موفق نمی شدیم و حقا که این وارثان ابی سفیان و ابی لهب و این رهروان راه یزید روی آنان و اسلاف خویش را سفید کرده اند

گره خوردن سرنوشت حجاج مظلوم حادثه مکه و منی با خون شهدای حج سال66، یاد و داغ آن ها را در بیست و هشتمین سالگردشان دوباره در قلب هایمان زنده کرد و داغ این مصیبت را برای امت اسلامی دو چندان نمود و نشان داد که تا امریکا و دست نشانده های او، بر ممالک اسلامی حاکمیت و تسلط دارند، آب خوش از گلوی این امت پایین نخواهد رفت و باید راه آن شهیدان بیدارگر و شهیدان بت شکن حج سال 66 و فریاد رسای مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل تا نابودی کفر و شرک جهانی ادامه یابد.

بازگشت کاروان مصیبت زده حجاج به ممالکشان، یقینا رسوایی و بی کفایتی آل سعود را بیشتر نمایان خواهد کرد و مظلومیت امت اسلامی را که امروز نه تنها موجب هجمه استکبار جهانی، که مورد سلاخی سردمداران اسلام امریکایی نیز قرار گرفته است، نشان خواهد داد.

سیل آوارگان سوری و عراقی ناشی از جنگ افروزی های مستکبران و حمایت مستقیم رژیم آل سعود و دیگر منتسبان به اسلام آمریکایی از تکفیریان جلادی که به جان امت اسلامی افتاده اند و غرش وحشیانه هواپیماهای سعودی و ریختن بمب بر سر کودکان و زنان و مردان بی گناه یمنی، و لشکرکشی های این رژیم برای سرکوب قیام ملت بحرین و حادثه اخیر مکه و منی و سابقه این رژیم در کشتار و بی کفایتی، طبعا آغازی خواهد بود برای اضمحلال رژیم امریکایی-صهیونیستی آل سعود و آزادی قبله اشغالی مسلمین.

از دیگر سوی، این روزها یورش گله های صهیونیستی به قبله نخست مسلمین و سکوت همه سردمداران اسلام امریکایی در برابر وحشی صفتی و اشغالگری رژیم اسرائیل، در عین به کارگیری سلاح علیه مسلمین و کشتار مسلمانان به دست سعودی ها لکه ننگ دیگری بر پیشانی رژیم آل سعود است که به قول امام با آب زمزم هم پاک شدنی نیست و انشاءالله خون پاک مظلومان، بیدارگر امت واحد اسلامی علیه همه مظاهر کفر و شرک و عمال آن خواهد بود: «حکومت سعودی مطمئن باشد که آمریکا لکه ننگی بر دامنش نهاده است که تا قیام قیامت هم با آب زمزم و کوثر پاک نمی شود و خونی که از دل اقیانوس بزرگ ملت ما بر سرزمین حجاز جاری شده است، زمزم هدایتی برای تشنگان سیاست ناب اسلام گردیده است که ملت ها و نسل های آینده از آن سیراب و ستمکاران در آن غرق و هلاک می شوند و ما همه این جنایت ها را به حساب آمریکا گذاشته ایم و به یاری خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهیم رسید و انتقام فرزندان ابراهیم را از نمرودها و شیاطین و قارون ها خواهیم گرفت و مجددا تاکید می کنم که اینها بهای گران حاکمیت نه شرقی و نه غربی و استقلال و آزادی و اسلام خواهی ماست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۱:۲۶
علی سلیمانیان

تقلای دولت برای قرار دادن رهبری نظام در موضع "پیروزی انگاری توافق هسته ای" و خرج کردن از جایگاه ایشان برای "قهرمان سازی های موهوم" با نامه اخیر رئیس جمهور محترم به رهبری کاملا مشهود است.

از تبریکات و فتح سرایی های کنفرانس خبری ظهر روز توافق و سخنرانی عصر همان روز در ضیافت افطاری هیات دولت با رهبری و در نهایت با به مقصود منتهی نشدن این "پیروزی سرایی"های شفاهی، نگارش نامه به رهبری که بعد از حضور در کنار ایشان کاری بی معنی است هیچ یک بالاخره نتوانست دولت را به عنوان نماینده گفتمانی خاص، به مقصودش که خرج کردن از جایگاه رهبری برای "القای موهوم پیروزی در توافق هسته ای" است، برساند.

هوشمندی رهبری حکیم انقلاب در عدم ورود به این بازی موهوم و غیرشفاف در مقطع کنونی، و بسنده کردن ایشان در هر دو نحوه شفاهی و مکتوب به قدردانی و تشکر از تلاشهای مذاکره کنندگان، نشان داد جریان تحمیلگر، هرگز نخواهد توانست در عین تحمیل سازشی نسبی و عقب گرد از مبانی، خود را به عنوان جریان اصیل انقلاب اسلامی جا بزند.

گفتمان سازش، اگر چه میتواند مسیر حرکت انقلاب را در سمتی قرار دهد که تمنیاتش را در نسبتی حداقلی، به انقلاب تحمیل کند و ضرورت و اجبار به تن دادن به سازش را در مسیر تاریخ انقلاب قرار دهد، لکن هرگز نخواهد توانست خود را به عنوان جریان اصیل انقلاب و گفتمانش را به عنوان گفتمان انقلاب دیکته کند.

گفتمان سازش با استکبار، در پوشش "تعامل سازنده با جهان" روزی با تحمیل "جام زهر" به امام راحل و روزی دیگر با تحمیلی دیگر به سلف صالح امام، اگر چه تا حدودی توانسته است منویاتش را بر انقلاب تحمیل کند و انقلاب را با وضعیتی غیرقابل فرار از مسیر غیرمطلوبش مواجه کند، لکن "جام زهر" نامیدن و "آنچه مرقوم داشته اید" خواندن این تحمیلها و فتح سرایی ها، و اینک عدم وقع نهادن به "پیروزی پیروزی کردن ها" وتوجه دادن دولت به "در مسیر قانونی قرار دادن توافق" و "مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرفهای خارجی"، حکایت از هوشمندی و مراقبت غیر قابل تنازل راهبری انقلاب از آرمانها، و جلب مساعی در کاستن و به اقل ممکن رساندن اثرات تخریبی مساله موقوعه و صیانت حداکثری از "منافع ملی" دارد.

به هر روی، مسیر کنونی انقلاب، در حال تجربه شرایطی جدید است و حکمت رهبری انقلاب، مانع از هرگونه تنازل گفتمانی و تشکیک در آرمانهای لایتغیر در تاریخ انقلاب شده است.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۲
علی سلیمانیان