شهادتی دیگرباره
و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یموت و یوم یبعث حیا
چقدر زیباست که آدم در راه آرمانش دو بار بجنگد و دوبار شهید شود. با پیکری که جان در بدن دارد به پیکار با اسلام امریکایی برود و پیکر بی جانش هم باز جنگ کند با اسلام امریکایی. یک بار در غربت و بار دیگر، غریبانه در وطن.
به کنایه زیر عکسی از شهید همدانی به تلافی سال 88 نوشته بودند: "جنگیدن و شهادت کنار روسهای متدین افتخاری ست که نصیب هر شخصی نمیشود."
شهادت مساله ایست که مومنین به اسلام امریکایی از درک آن عاجزند. شهادت، پاداش و فوز عظیمی است که تنها از آن خوبان خواهد بود. و کسانی که نمازشان را به قبله امریکا اقامه میکنند، چگونه ممکن است درک کنند شهادت را؟
امریکایی های داخلی، همصدا با داعشی ها هلهله راه انداخته اند برای شهادت این مرد. شادی میکنند به تلافی احقاد بدریه و خیبریه و حنینیه، به تلافی کینه ای که از مبارزه او با اسلام امریکایی در دو جبهه داخل و خارج در دلهایشان پدید آمده است.
چه سعادتمند بود که با جانش به پیکار با اسلام امریکایی رفت و با شهادتش آن را رسوا نمود. او را اشقی الاشقیا در غربت کشتند و اهل نفاق در وطن، بر شهادتش شادمانی کردند.
مبارک باد نام پر افتخار او، که با مجاهدت خستگی ناپذیرش، خشم آل ابوسفیان را برانگیخت و با جاری کردن خونش ترجمانی شد بر این آیت الهی: "و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون".