یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جبهه جهانی مقاومت» ثبت شده است

شهید به روایت مزارش، بکرترین و سهل الوصولترین روایتی است که از او می‌شود. از طرفی حضور جسم شهید در مدفنش -که طبعاً نزدیکترین نقطه برای درک روح اوست- فرصتی پدید آورده است برای عرضه‌ی ناب‌ترین و دست‌اولترین معارف درباره‌ی شهید و راه او.


اهمیت روایت‌گریِ مزار شهدا، درباره‌ی شهدای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ملموس‌تر بوده است؛ آنجا که استبداد طاغوت اجازه نمی‌داده حتی واژه‌ی «شهید» بر سنگ مزار شهدا نقش بندد چه برسد به روایتی بیشتر. این ظرفیت بالقوه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خوبی درک شد و به فعلیت رسید و پس از آن در طول دوران هشت ساله‌ی دفاع مقدس کمال یافت و منجر به شکل‌گیری معماری منحصر بفردی شد که تعلق و اختصاصش تنها از آنِ شهدای نهضت امام(ره) و عصر انقلاب اسلامی است.


شکل‌گیری بسترهایی برای انتقال معنا و سربرآوردن نمادها و نشانه‌های فرهنگی و هنری بر سر مزار شهید، که ماحصل مشارکت جدی خانواده‌ها و نزدیکان چندصد هزار شهید است، یک دستاورد بی‌نظیرفرهنگی و تاریخی است که هم‌چنان که رهنمای نسل جاریست، ره‌گشای ابهامات و سوالات آینده‌ی تاریخ و نسل‌های آتی خواهد بود.


گلزارهای سنتی شهدا با نشانه‌ها و نمادهایش، گنیجه‌ای عینی است از زینبی بودن‌های بعد از شهادت، که هم‌پای مجاهدت فرزندان ملت، بالیده و اوج گرفته است؛ اما از این میراث فرهنگی گران در روایتِ شهدای جبهه‌ی مقاومت، و جهاد و آرمان آنان، آن‌چنان که می‌بایست، بهره‌ای برده نشده است. جای خالی حجله‌ها، با عکس‌ها و یادگاری‌های داخل آن، سنگ‌نوشته‌های پرمحتوا، پرچم‌ها و دیگر نمادها، بر سر مزار شهدای جبهه‌ی مقاومت بسیار پررنگ است.


استفاده از ظرفیت مزار این شهدا، علاوه از همه‌ی جنبه‌های معرفتی و فرهنگی‌اش، می‌توانست بسیاری از نیازهای تاریخی را به نحوی مستند، پاسخ دهد اما با کمال تاسف چنین نشده است. هنوز هم در لایه‌هایی از جامعه، این پرسش بی‌پاسخ مانده است که «ما چرا در سوریه و عراق حضور داریم؟» و این علاوه از آن‌که کاستی عملیات فرهنگی در قبال فتنه‌ی شام را می‌نمایاند، هشداری است برای آینده، که طبعاً دامنه‌های این سئوال در دورانی دورتر از معرکه‌ی جنگ، فزونی خواهد یافت. 


می‌شد در بستر این مزارها، شهدای جبهه‌ی مقاومت و آرمان بلندشان را به عینی‌ترین وجه روایت کرد و میراثی مجسم برای تاریخ باقی گذاشت و این فاصله‌ی موهوم و ادعاییِ بیننسلی شهدا را هم زدود و سیر تکاملیِ معرفت نسل اخیر شهدا، نسبت به مکتب انقلاب را اثبات کرد.


این فرصت به موازاتِ محافظه‌کاری در قبال مساله‌ی جنگ در سوریه و عراق -که از عواید دستگاه‌ها و سیاست‌های رسمی است- از بین رفته و مورد غفلت واقع شده است. شاید هم‌گامیِ نسبی با سیاست‌های رسمی، از علل بروز این بی‌توجهی باشد؛ و یا دلیلِ آن سرخوردگی از نوع برخوردی باشد که در یک دهه‌ی گذشته از سوی متولیان امر با گلزارهای شهدا انجام گرفته و بخش‌های عظیمی از ساختار سنتی گلزارها را دست‌خوش تخریب و یکسان‌سازی نموده است؛ اما دلیلش هر چه که باشد، مهم‌تر از آن خسران فرهنگی و تاریخی‌ای است که این بی‌توجهی به دنبال دارد.


بی‌هیچ تعارفی باید گفت ما در روایت جنگِ پیچیده‌ی چندین ساله‌ای که صدها شهید از ما گرفته و تاثیرات عمیقی هم بر تاریخ جاری جهان گذاشته است، خوب عمل نکرده‌ایم. حتی از فرصت‌های سهل‌الوصولی چون مزار این شهدا هم بهره نبرده‌ایم. استفاده از امکانِ معرفتی و فرهنگیِ مدفن شهدای جبهه‌ی مقاومت، ظرفیت بی‌نظیر و غیرقابل تکراری است که دارد از دست می‌رود و جبران آن در آینده قطعاً دشوار خواهد بود، آن هم در شرایطی که کارکردهای فرهنگی ما حتی نیازهای امروز را افاقه نکرده است.


مزار شهدای جبهه‌ی مقاومت می‌تواند مجرایی باشد برای روایتِ بی‌واسطه‌ی مبارزه‌ی اسلام ناب و اسلام امریکایی، و شهدای مظلوم ما در این جنگ.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۱:۱۶
علی سلیمانیان

سردار شهید حسین همدانی

و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یموت و یوم یبعث حیا

چقدر زیباست که آدم در راه آرمانش دو بار بجنگد و دوبار شهید شود. با پیکری که جان در بدن دارد به پیکار با اسلام امریکایی برود و پیکر بی جانش هم باز جنگ کند با اسلام امریکایی. یک بار در غربت و بار دیگر، غریبانه در وطن.

به کنایه زیر عکسی از شهید همدانی به تلافی سال 88 نوشته بودند: "جنگیدن و شهادت کنار روسهای متدین افتخاری ست که نصیب هر شخصی نمیشود."

شهادت مساله ایست که مومنین به اسلام امریکایی از درک آن عاجزند. شهادت، پاداش و فوز عظیمی است که تنها از آن خوبان خواهد بود. و کسانی که نمازشان را به قبله امریکا اقامه میکنند، چگونه ممکن است درک کنند شهادت را؟

امریکایی های داخلی، همصدا با داعشی ها هلهله راه انداخته اند برای شهادت این مرد. شادی میکنند به تلافی احقاد بدریه و خیبریه و حنینیه، به تلافی کینه ای که از مبارزه او با اسلام امریکایی در دو جبهه داخل و خارج در دلهایشان پدید آمده است.

چه سعادتمند بود که با جانش به پیکار با اسلام امریکایی رفت و با شهادتش آن را رسوا نمود. او را اشقی الاشقیا در غربت کشتند و اهل نفاق در وطن، بر شهادتش شادمانی کردند.

مبارک باد نام پر افتخار او، که با مجاهدت خستگی ناپذیرش، خشم آل ابوسفیان را برانگیخت و با جاری کردن خونش ترجمانی شد بر این آیت الهی: "و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون".

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۵
علی سلیمانیان

درمانده ایم در شدت این روزها. چه روزهای نفس گیری! چه زمانه سختی شده است برای انقلاب. استیصال عجیبی است اینکه دچارش شده ایم! از چه بنویسیم و بر که نهیب زنیم؟ کدام زخم را مرحم جوییم و جواب کجای تاریخ را بدهیم؟ از چه بگوییم، و از کدامیک بگذریم؟ همه آنچه را که امروز میگذرد، تاریخ بسیار پررنگتر از آن خواهد نوشت که میشود از آن گفت.

قبله نخست مسلمین، در حاشیه امن اخبار مصائب منا، آماج حمله گله های صهیونیستی است و در میان این شلوغی ها، کسی نیست که بگوید چه مرگتان است؟ مسلمانان بی دفاع فلسطین آنجا در کشمکش گلوله و جان، گیر افتاده اند و با جان به نبرد با دشنه دشمن رفته اند. مسجد الاقصی را به آتش کشیده اند. اوضاع در فلسطین اشغالی بسی ناآرام است و هر روز شماری از امت رسول الله در دفاع از تقدس قبله نخست، به خون خود میغلتند. اما نه خبری از آنجا به ما می رسد و نه مطمئنا به دیگر مسلمین. صهیونیست ها دارند در امنیت کامل، جنایت میکنند و تجاوز و ما به همراهی امت اسلامی داریم بر و بر نگاه میکنیم. نگاه هم که چه عرض کنم، چشممان را بسته ایم. دیگر کمکان هم نمیگزد از این فاجعه تاریخی. راحت نشسته ایم و دل به زمان سپرده ایم.

در مکه و منا هم هفت هشت هزار حاجی، دچار فاجعه مصیبت بار بی کفایتی و دسیسه آل سعود شده اند و جان باخته اند. هنوز شمار زیادی از جانباختگان و مفقودان، سرنوشتی نا معلوم دارند. دولت جنایت کار سعودی و این جرثومه فلاکت و رذالت، از همکاری برای بهبود اوضاع سرباز میزند. هنوز خبری از شمار زیادی از هموطنانمان نداریم. در بین این مفقودین، از افراد بالارتبه امنیتی و نظامی و دیپلمات وجود دارند که نگرانی ها را دو چندان کرده است. جامعه مسلمین هنوز از شوک این فاجعه بیرون نیامده است. عمق فاجعه و اندوه هنوز غیر قابل باور است.

یمن همچنان زیر چکمه های آل سعودی که عرضه برگزاری امن مراسم حج را ندارد، دارد بر سر مردمانش آوار می شود. ابناء آدم انگار که علف هرزند که تار و مار میشوند. کسی ناراحت نیست که آنجا دارد چه اتفاقی می افتد. کسی به داد کسی نمی رسد. سازمانهای عریض و طویل حقوق بشری و بین المللی هم مرده اند انگار. سازمان همکاری اسلامی هم توفیق سکوت یافته است تا مبادا از قبل سکوت نکردندش، همکاری او در دوام این جنایت، آسیب ببیند. دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی هم در راه رو های سازمان ملل گیر افتاده است و امیدی به آن نیست.

در راه روهای سازمان ملل، دیپلماسی جمهوری اسلامی به جای دویدن دنبال حل مسائل جهان اسلام، در به در در تمنای دست سیاه شیطان بزرگ قدم رو رفته است تا دست در دست شیطان بگذارد و بالاخره سعادت آن را یافته است که به یکباره دست دشمن را پنهانی بفشارد و لبخندی هر چند کوتاه تحویلش دهد. آب از لب و لوچه امریکایی های داخلی هم باز شده است که کوه یخ روابط با شیطان بزرگ در میان گرمای دستان به هم فشرده شده قرار است آب شود. به دنبال این هستند که کدخدا بیاید و ما را ببخشد که بارها علیمهان جنایت کرده و ما اخم تحویلش داده ایم. جناب شیطان، ما را ببخش که خون هموطنان ما، دستان سیاه شما را کثیف کرده است. ما شرمنده ایم که نتوانستیم هنگام مرگمان به جلاد لبخند بزنیم و دلش را نشکنیم.

بررسی برجام در مجلس هم، با چیزی شبیه به کودتا مواجه شده است. با قرائت گزارش کارشناسی کمیسیون ویژه بررسی برجام و روشنتر شدن ابعاد فاجعه برجام، طرحی برای دور زدن آن کلید خورده است. میخواهند برجام را بی توجه به گزارش مهم کمیسیون بررسی برجام، از طریقی دیگر راهی خانه بخت کنند. لابی مشهور مجلس، معلوم نیست این بار در ازای چه معامله ای، چشم بر منافع ملی بسته است و دنبال آن است تا شوکرانی جدید بنوشاند. بساط متحصنین در مقابل مجلس را هم برچیده اند تا در کمال آرامش، بشود پا روی منافع ملی گذاشته شود.

علی هم که تنهاست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۰
علی سلیمانیان