با استیلای رو به رشد دوقطبیِ کاذب اصولگرا-اصلاحطلب بر عرصهی سیاست، و نشو و نموِ پدرخواندگان سیاسی در این بستر، سالهاست که ورود غالب به صحنهی انتخابات، از جنس مصداق و نفی است و نه گفتمان و اثبات. و انتخابات به جلولانگاهِ دستهجات و قبایل سیاسی و کشمکشگاهِ حالبههمزنِ جناحی و حزبی، و کسان آنان شده است.
«مصداقزدگی» عارضهای است که کنشهای انتخاباتی را به ناکجا کشانده و «نفیگرایی» فرصت انتخابات را که میبایست فرآیندی برای تحکیم بنیان جمهوریت و تعالی سیاسی جامعه باشد با چماقِ «ضرورتِ دفع خطر احتمالیِ رقیب»، سرکوب کرده است.
در چنین وضعیتی و با تن دادن به این فضا، حزبالله دیگر نیاز چندانی برای بسترسازی گفتمانی و بسط شاخصههای اصیل انقلاب در کف جامعه و در میان اقشار مردم حس نمیکند! گو اینکه تلقی از انتخابات این است که اگر چند هفته یا چند ماه مانده به انتخابات روی کم و زیاد کردن اوزان نامزدهای رقیب و خودی، کار شود انتخابات به سر منزل مقصود خواهد رسید. و این شده است که معادلات انتخاباتی، نسبتی مستقیم با وزنِ شخص نامزدها و با زر و زور قبایل سیاسی حامی آنها پیدا کرده نه با شاخصهای اصیل انقلاب و دغدغههای حقیقی مردم.
این فرآیندِ معوج که مدتهاست نیروهای انقلاب را هم به خود مبتلا کرده، علاوه بر بردن روند انتخابات به سمت نتیجهای نامطلوب و برآیندی ناکارآمد، هیچ سرمایهی اجتماعیای هم بر جریان انقلاب نمیافزاید و گِرِهی در سیاست نمیگشاید؛ بلکه سرمایهی گران انقلاب را در جیب قبایل قدرتطلب و کسانِ به ظاهر انقلابیِ اینان میریزد، که نه مطلوباند نه کاری از دستشان برمیآید و نه سر بزنگاهها از منافع و آرمانهای انقلاب و مردم صیانت خواهند کرد. اینها جز برای خود و برای قبیلهی خود -که خود را وامدار آن میدانند- کاری نخواهند کرد و کشور را جز به سوی سیاستزدگی نخواهند برد. این نحو سیاستورزی، انتخابات را از روندی که بایست مظهر جمهوریت باشد به میدان زد و خورد سیاسی جناحها و کانونهای قدرت و ثروت تبدیل و مسیر حرکت کشور را از مقصودِ پیشرفت و عدالت منحرف میکند.
➕ در همین رابطه بخوانید: حقیقی تر کردن انتخابات، تکلیف متعهدان به گفتمان انقلاب