«بیاحترامی به قانون یکی از دلایل تخلفات صورت گرفته است؛ با این حال نباید فراموش کنیم که انسان جایز الخطاست و بایستی با رأفت با آنان برخورد شود چرا که این افراد اقدامات مثبتی در جهت آسایش شهروندان و توسعهی شهر انجام دادهاند.»
در میان همهی اظهار نظرها دربارهی بازداشتهای اخیر شورای شهر تبریز، این واکنش در نوع خود بینظیر است. و جالبتر آنکه این جملات از جانب یکی از وکلای مردم شهر تبریز در شورا و عضو کمیسیون نظارت و بازرسی ابراز شده است.
اما حضرت آقای عضو شورا! آنچه از آن به لطافت هر چه تمامتر تعبیر به «بیاحترامی به قانون» کردهاید، در واقع اژدهای هفتسری است که تا جا دارد خون ملت را میمکد و تا میتواند دمار از روزگار این مردم درمیآورد. همین یک «بیاحترامی»ای که فرمودید دارد مردم را از نظامی که پای آن خون صدها هزار تن از بهترین فرزندان این ملت ریخته شده است دلسرد میکند و هزینههای گزافِ این بیاعتمادی، خارج از حیطهی تصور است و بسیار فراتر از اینکه بشود حساب کرد.
جناب دکتر! انسان «جایز الخطا» نیست، انسان «ممکن الخطا»ست که اگر خطا بر انسان جایز بود، دیگر حساب و کتاب و معاد برای چه لازم بود؟ هیچ کس حتی در امور فردیاش جواز خطا ندارد، چه برسد به اینکه وکلای مردم، در امانت بزرگی که به آنها سپردهاند خیانت کنند! ابعاد خیانتی که انجام شده اگر برایتان ملموس نیست را در ضریب همهی ولینعمتانی که به حقوق آنان تجاوز شده است ضرب کنید تا بفهمید این یک «بیاحترامی» چه فاجعهی بزرگی است و چه جنایت عظیمی!
حضرت آقای بازرس و ناظر! رأفت در حق کسی رواست که از سر ندانمکاری و از سر اضطرار و احتیاج، مرتکب خطا میشود. برای آنها که هم «رفیق دزد»اند و هم «شریکِ غافله» و کسانی که سرمایهی عظیم اعتماد مردم به خودشان را، صرف زیادهخواهی و زد و بند و افساد و تعدی به بیتالمال میکنند و در نهایت بیرحمی و قصاوت، جیبِ مردمان پابرهنهای که در نان شبشان ماندهاند را هم چپاول میکنند، رأفت به چه معناست؟! و گذشته از اینها چه چیزی شما را به این واداشته که به جای آنکه جانب حق رابگیرید و بر اقامهی عدل تلاش کنید و دلتان را برای آن بیچارگان و مستضعفان و محرومانی بسوزانید که در حاشیه دارند زندهمانی میکنند و سعیتان را مصروف این نمایید که حقوق لگدمال شدهی ضعفا را بستانید، دلتان به حال دزدان سرگردنه میسوزد و به این فکر افتادهاید که مبادا «بی احترامی» آنان به قانون با «رأفت» همراه نشود؟!
اینها هر کاری که کردهاند برای اطفای شهوتِ سیری ناپذیرشان در پر کردن جیبشان بوده و برای تسلط بیشتر بر مشیتِ این مردمان. قاعدهی «شرکای غافله»ای که طرح «دوستی با دزدان» میریزند بر این استوار است که غافله را به مسیری بکشانند که رفقای دزدشان، در نهایت امنیت و فراغت، بتوانند غافله را تاراج کنند و بگریزند و دست کسی به آنها نرسد. هر چند که در جاهایی مجبورند با تزویر به تامین کنندگان امنیت غافله هم درودی بفرستند و یا در گیرایی و رونق تجارت این غافله تلاش کنند؛ که هر چه میکنند به نفع تاراجی است که از آن سهم خواهند برد.
اما جناب آقای والامقام! اکنون در کمیسیون نظارت و بازرسی رفتهاید که به جای دفاع از حقوق و منافع ملت و قانون، از قباحت خیانت بکاهید و به جای دادخواهی، سنگ خائنین را به سینه بزنید؟! خدای ناکرده به فکر اهدای مدال افتخار و خدمت برای اینهایی که به قول شما «اقدامات مثبتی در جهت آسایش شهروندان و توسعهی شهر انجام دادهاند» که نیستید؟