درمانده ایم در شدت این روزها. چه روزهای نفس گیری! چه زمانه سختی شده است برای انقلاب. استیصال عجیبی است اینکه دچارش شده ایم! از چه بنویسیم و بر که نهیب زنیم؟ کدام زخم را مرحم جوییم و جواب کجای تاریخ را بدهیم؟ از چه بگوییم، و از کدامیک بگذریم؟ همه آنچه را که امروز میگذرد، تاریخ بسیار پررنگتر از آن خواهد نوشت که میشود از آن گفت.
قبله نخست مسلمین، در حاشیه امن اخبار مصائب منا، آماج حمله گله های صهیونیستی است و در میان این شلوغی ها، کسی نیست که بگوید چه مرگتان است؟ مسلمانان بی دفاع فلسطین آنجا در کشمکش گلوله و جان، گیر افتاده اند و با جان به نبرد با دشنه دشمن رفته اند. مسجد الاقصی را به آتش کشیده اند. اوضاع در فلسطین اشغالی بسی ناآرام است و هر روز شماری از امت رسول الله در دفاع از تقدس قبله نخست، به خون خود میغلتند. اما نه خبری از آنجا به ما می رسد و نه مطمئنا به دیگر مسلمین. صهیونیست ها دارند در امنیت کامل، جنایت میکنند و تجاوز و ما به همراهی امت اسلامی داریم بر و بر نگاه میکنیم. نگاه هم که چه عرض کنم، چشممان را بسته ایم. دیگر کمکان هم نمیگزد از این فاجعه تاریخی. راحت نشسته ایم و دل به زمان سپرده ایم.
در مکه و منا هم هفت هشت هزار حاجی، دچار فاجعه مصیبت بار بی کفایتی و دسیسه آل سعود شده اند و جان باخته اند. هنوز شمار زیادی از جانباختگان و مفقودان، سرنوشتی نا معلوم دارند. دولت جنایت کار سعودی و این جرثومه فلاکت و رذالت، از همکاری برای بهبود اوضاع سرباز میزند. هنوز خبری از شمار زیادی از هموطنانمان نداریم. در بین این مفقودین، از افراد بالارتبه امنیتی و نظامی و دیپلمات وجود دارند که نگرانی ها را دو چندان کرده است. جامعه مسلمین هنوز از شوک این فاجعه بیرون نیامده است. عمق فاجعه و اندوه هنوز غیر قابل باور است.
یمن همچنان زیر چکمه های آل سعودی که عرضه برگزاری امن مراسم حج را ندارد، دارد بر سر مردمانش آوار می شود. ابناء آدم انگار که علف هرزند که تار و مار میشوند. کسی ناراحت نیست که آنجا دارد چه اتفاقی می افتد. کسی به داد کسی نمی رسد. سازمانهای عریض و طویل حقوق بشری و بین المللی هم مرده اند انگار. سازمان همکاری اسلامی هم توفیق سکوت یافته است تا مبادا از قبل سکوت نکردندش، همکاری او در دوام این جنایت، آسیب ببیند. دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی هم در راه رو های سازمان ملل گیر افتاده است و امیدی به آن نیست.
در راه روهای سازمان ملل، دیپلماسی جمهوری اسلامی به جای دویدن دنبال حل مسائل جهان اسلام، در به در در تمنای دست سیاه شیطان بزرگ قدم رو رفته است تا دست در دست شیطان بگذارد و بالاخره سعادت آن را یافته است که به یکباره دست دشمن را پنهانی بفشارد و لبخندی هر چند کوتاه تحویلش دهد. آب از لب و لوچه امریکایی های داخلی هم باز شده است که کوه یخ روابط با شیطان بزرگ در میان گرمای دستان به هم فشرده شده قرار است آب شود. به دنبال این هستند که کدخدا بیاید و ما را ببخشد که بارها علیمهان جنایت کرده و ما اخم تحویلش داده ایم. جناب شیطان، ما را ببخش که خون هموطنان ما، دستان سیاه شما را کثیف کرده است. ما شرمنده ایم که نتوانستیم هنگام مرگمان به جلاد لبخند بزنیم و دلش را نشکنیم.
بررسی برجام در مجلس هم، با چیزی شبیه به کودتا مواجه شده است. با قرائت گزارش کارشناسی کمیسیون ویژه بررسی برجام و روشنتر شدن ابعاد فاجعه برجام، طرحی برای دور زدن آن کلید خورده است. میخواهند برجام را بی توجه به گزارش مهم کمیسیون بررسی برجام، از طریقی دیگر راهی خانه بخت کنند. لابی مشهور مجلس، معلوم نیست این بار در ازای چه معامله ای، چشم بر منافع ملی بسته است و دنبال آن است تا شوکرانی جدید بنوشاند. بساط متحصنین در مقابل مجلس را هم برچیده اند تا در کمال آرامش، بشود پا روی منافع ملی گذاشته شود.
علی هم که تنهاست...