💠 یکسانسازی گلزار شهدا و نادیدهانگاری مزیتِ معرفتی مزار شهید
یکسانسازی یک اپیدمی پادگانی و نظامبخشی مدرن است. نمود عینی این اپیدمی در جامعه را میشود در اصرار گاه و بیگاه برخی مدیران در یکسانسازی پوشاک دید. فیالمثل دربارهی رانندگان تاکسی، یا رانندگان اتوبوسها و کارمندان ادارات و یا کاری که امروز در مدارس فراگیر است، از نمونههای عینی بروز این اپیدمی است. این مساله البته نمونههای تاریخی هم دارد. اجبار مردان به گذاشتن کلاه پهلوی و یا اجبار زنان به کشف حجاب در دوران استبداد رضاخانی، از نمونههای مهم تاریخی این مساله است.
از این میان اما آنچه بیش از همه آزاردهنده و خسارتبار است، شیوع این تفکر در برخورد با مزار شهداست. آنچه تاکنون به نام «بهسازی» اتفاق افتاده و یا در شرف اتفاق است، علاوه بر تخریب و از بین بردن همهی مزیتهایی که در گلزار شهدا وجود دارد، عارضهی «یکسانسازی» مزار شهداست. این نوع برخورد، یعنی مواجههای کاملاً غیرفرهنگی و غیرفنی با مسالهای تماماً از جنس فرهنگ.
در این روندِ «یکسانسازی» آنچه نادیده انگاشته شده و از میان برداشته میشود، مزیت «منحصر بفرد بودن» مزارهای شهداست. مزار هر شهیدی به عنوان نمادی که بر روی مدفن شهید شکل گرفته است، از ویژگی منحصر بفرد بودن برخوردار است. هر قبری با متعلقاتی که دارد، بر اساس ویژگیهایی شکل گرفته است که نسبت مستقیمی با آن شهید و خانوادهی او دارد. از سنگ مزارش گرفته تا نوشتههای روی آن و از حجلهای که بر سر این مزار نصب شده است و محتویات داخل این ویترین، تا هر المان دیگری که در این مزار به کار رفته است، معرفی از شهیدی است که در آن مزار مدفون شده است و این برای یک فرد که هیچ معرفتی از پیش نسبت به شهید ندارد، مجرایی است برای شناخت آن شهید.
این مزیتِ منحصر بفرد بودن، این امکان را فراهم میآورد که تکتکِ مزارات شهدا برای زائران، دیدنی و استفادهکردنی باشند و هر یک عالمی از اسرار را به روی زوار بگشایند. اما آنچه در طرحهای بهسازی انجام شده، نقطهی مقابل این مساله است؛ یعنی حذف این مزیت معرفتی و نشاندن سنگ قبوری یکسان و بیروح به جای آنها که حاوی هیچ معرفتی -الا آنچه در ادارهی ثبت احوال به درد میخورد- نیست. هیچ چیز دیگری بر این مزارها افزوده نمیشود الا این سنگهای سیاه و متحدالشکل و هیچ اتفاق خوبی نمیافتد الا پادگانیزهکردن گلزار. آنچه با نام «بهسازی» انجام میشود، در واقع تخریب ساختار پیشینی است که حاوی معارفی والا بوده و نشاندن هیچ به جای آن است و این خسارت آیا جبران شدنی است؟
گلزارهای شهدا، گنجی دست نیافتنی و تکرار ناشدنی هستند که بخشی از آن با تخریب مواجه شده و بخشی دیگر هماره با تهدید تخریب روبروست و این بلایی که بر سر مزارات شهدا آمده است با تجدید نسلها، امکان احیا را از دست خواهد، کما اینکه هماینک به میزان بسیار زیادی هم این امکان را از دست دادهایم. آنچه اتفاق افتاده است، تکثیر و نشاندن یک تابلوی غیر هنریِ بیروح به جای آثاری منحصر بفرد و کاملاً هنری است؛ و این کار یعنی یک گالریِ ارزشمند هنری و فرهنگی را ضرب در صفر کردن.
پ.ن:
این روزها مواجهیم با آغاز فاز دوم به اصطلاح «بهسازی» گلزار شهدای وادی رحمت تبریز و دربارهی ابعاد دیگری از این فاجعهی خاموش فرهنگی خواهم نوشت، بلکه در ممانعت از این تخریب موثر افتد.
در ضمن بلاگ جدید مبارک