یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

یا مرگ یا خمینی


سلام بر شهدای مظلوم 15 خرداد که امام(ره) از خون آنان بود که چنین روز مبارکی را انتظار می کشید. شهدای طلیعه نهضت خونین خمینی که راه انقلاب را از عاشورا گشودند و در خونشان غوطه خوردند اما از امام دست نکشیدند. طاغوت بدن های خونینشان را در دریاچه نمک ریخت تا تاریخ فراموش کند در روزگاری که هیچ نشانه ای از پایان شب ظلمانی طاغوت و هیچ نشانی از ظفر نبوده است، اینان فریاد "یا مرگ یا خمینی" سر دادند و بر مرگ آغوش گشودند و غربت و تنهایی را برای خمینی نپسندیدند؛ اما مگر تاریخ می تواند فراموش کند خونهایی را که اگر نبودند، شب ظلمانی شیطان هنوز پا برجا بود و ما شب نشینان در حسرت سحر مانده بودیم؟


سلام بر یاری دهندگانی که غربت و تنهایی امام را تاب نیاوردند و گمنامانه قیام کردند و در غربت و مظلومیت هم جان سپردند و هنوز هم در غربت و گمنامی مانده اند. سلام بر الله اکبرهای خاموش شده در گلوهایی که یادمان دادند هیچ سلاحی و هیچ قدرتی یارای مقابله ندارد و خداست که بزرگتر است و ما غیر از او هیچ نداریم. سلام بر اهالی اقلیم صبح و بیداردلان بیدارگری که در اوج تاریکی، جان دادند اما ظلمت، به خون آنان بود که شکست و صبح وزید. سلام بر جان های شریفی که به گلوله بیداد ستانده شد، اما تاریخ به خون آنان بود که جان گرفت. سلام بر آه، وقتی که از نهاد شهیدی برآمد و سلام بر غربت و مظلومیت.


خورشید انقلاب، از شفق خونین شهدای 15 خرداد بردمیده است و چه مبارک است روزی که گاه برآمدن آرزوی این مبارک نامان باشد. روز مبارک 22 بهمن روز خداست.


عیدالله اکبر 22 بهمن بر شهدای مظلوم 15 خرداد، مبارک باد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۴۹
علی سلیمانیان

«لَا وَاللَهِ! لَا أُعْطِیکمْ بِیدِی إِعْطَآءَ الذَّلِیلِ، وَ لَا أَقِرُّ لَکمْ قَرَارَ الْعَبِیدِ.»

(نه سوگند به خدا! نه دست ذلت به شما خواهم داد و نه مانند بندگان فرار خواهم کرد.)

این‌ها را امامِ آزادگان در صبح روز شهادت و در شرایطی که مخیر شده‌اند بین ذلت و جنگ، یکی را انتخاب کنند، در میان محاصره تنگ عدوان و درحالی‌که علائم شدت دشمن آشکار است و اندک یاری در برابر خیل لشکریان مقابل دارند، در اتمام‌حجت با لشکر کفر باصلابت و اطمینان می‌فرمایند.

این کلام امام(ع) نهیبی است بر تاریخ که افقی از حماسه در برابر آن می‌گشاید که نه‌فقط در گشایش و موعد فتح ظاهری و در روزگار ظفر و نصرت، که حتی درزمانی که تو در اقلیت محض و در محاصره باشی و هیچ نشانه‌ای هم برای توفّق مادی نباشد، راهی جز انتخاب عزت نیست: زندگی باعزت و اگر نشد، مبارزه و مرگ باعزت. و این منشور تاریخی آزادگان است.

امام(ع) ساعتی بعدتر، پیش از آنکه به میدان جنگ رهسپار شوند، دوباره خطابه‌ای در تبری از ذلت و عهدشکنی کوفیان می‌خوانند که کوفیان او را برای فریادرسی خواندند و ایشان با شتاب به‌سویشان آمد و به روی ایشان شمشیر کشیدند و آنان را مذمت می‌کند که از نصرت دوستان دست برداشته و به یاری دشمنی شتافته‌اند که نه عدلی در میان آنان رواج داده و نه دادی گسترده‌اند و نه امید خیری از آنان برایشان هست.

و سپس امام(ع) پرچم آزادگی برمی‌افرازند و کمر به عزت می‌بندند و این‌چنین مرگ را برمی‌گزینند و بر ذلت نهیب هیهات برمی‌آورند:

«أَلَا وَإنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه. یأْبَی اللَهُ ذَلِک لَنَا وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ، وَحُجُورٌ طَابَتْ وَطَهُرَتْ، وَأُنُوفٌ حَمِیه، وَنُفُوسٌ أَبِیه؛ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَه اللِئَامِ عَلَی مَصَارعِ الْکرَامِ. أَلَا وَإنِّی زَاحِفٌ بِهَذِهِ الاسْرَه مَعَ قِلَّه الْعَدَدِ، وَخَذْلَه النَّاصِرِ.»

(آگاه باشید که این مرد زنازاده و پسر زنازاده (عُبیدالله بن زیاد) مرا بین دو چیز ثابت و میخکوب نموده است: یا با شمشیر جنگ کردن و شربت شهادت نوشیدن، و یا تن به ذلت و خواری دادن؛ وهَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه، چقدر ذلت از ما دور است! خداوند بر ما زبونی و ذلت را نمی‌پسندد، و رسول خدا و مؤمنین نمی‌پسندند، و دامن‌های پاک و پاکیزه‌ای که ما را در خود پرورش داده‌اند، و سرهای پر حمیت، و نفس‌های استواری که ابداً زیر بار ظلم و تعدّی نمی‌روند، بر ما نمی‌پسندند که اطاعت فرومایگان و زشت‌سیرتان را بر قتلگاه کریمان و شرافتمندان ترجیح دهیم! آگاه باشید که من با همین جماعت اندکی که با من هستند، باوجود کمی تعداد و نبودن مُعین و یاور آماده جنگ هستم!)

امام(ع) در ادامه، اشعاری در ستایش مرگ می‌خوانند و رجز سر می‌دهند و چون فاتحان، محکم و استوار به قلب دشمن حمله می‌برند. عبدالله بن عمار بن یغوث می‌گوید: من هیچ مغلوبی که موردتهاجم افراد بسیاری قرارگرفته باشد، و تمام اولاد او و اهل‌بیت او و اصحاب او کشته‌شده باشند ندیده‌ام، که قلبش محکم‌تر و دلش مطمئن‌تر و گامش استوارتر بوده باشد از حسین بن علی. در این حال که به لشکر دشمن حمله می‌نمود تمام رجال و سپاهیان از مقابلش می‌گریختند و یک نفر باقی نمی‌ماند.

در لحظات پایانی عمر شریف امام(ع)، درحالی‌که تنها و یک‌تنه با خیل لشکریان دشمن در جنگ بوده و همه بدن مبارکشان مملو از جراحت و خون و تیر است و در میان محاصره چهار هزار تیرانداز بودند، دشمن به‌سوی خیمه‌گاه و اهل‌بیت ایشان حمله می‌برد و امام(ع) باز ترجمانی دیگر از آزادگی ارائه می‌کنند:

«إنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دِینٌ وَکنْتُمْ لَاتَخَافُونَ الْمَعَادَ، فَکونُوا أَحْرَارًا فِی دُنْیاکمْ!»

(اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، لااقل در دنیایتان آزاده باشید.)

و همه اولاد آدم از ابتدا تا انتهای تاریخِ زندگی بشر مخاطب این سخن امام(ع) در لحظات وداع ایشان با حیات زمینی است: «آزادگی»

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۹
علی سلیمانیان

سردار شهید حسین همدانی

و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یموت و یوم یبعث حیا

چقدر زیباست که آدم در راه آرمانش دو بار بجنگد و دوبار شهید شود. با پیکری که جان در بدن دارد به پیکار با اسلام امریکایی برود و پیکر بی جانش هم باز جنگ کند با اسلام امریکایی. یک بار در غربت و بار دیگر، غریبانه در وطن.

به کنایه زیر عکسی از شهید همدانی به تلافی سال 88 نوشته بودند: "جنگیدن و شهادت کنار روسهای متدین افتخاری ست که نصیب هر شخصی نمیشود."

شهادت مساله ایست که مومنین به اسلام امریکایی از درک آن عاجزند. شهادت، پاداش و فوز عظیمی است که تنها از آن خوبان خواهد بود. و کسانی که نمازشان را به قبله امریکا اقامه میکنند، چگونه ممکن است درک کنند شهادت را؟

امریکایی های داخلی، همصدا با داعشی ها هلهله راه انداخته اند برای شهادت این مرد. شادی میکنند به تلافی احقاد بدریه و خیبریه و حنینیه، به تلافی کینه ای که از مبارزه او با اسلام امریکایی در دو جبهه داخل و خارج در دلهایشان پدید آمده است.

چه سعادتمند بود که با جانش به پیکار با اسلام امریکایی رفت و با شهادتش آن را رسوا نمود. او را اشقی الاشقیا در غربت کشتند و اهل نفاق در وطن، بر شهادتش شادمانی کردند.

مبارک باد نام پر افتخار او، که با مجاهدت خستگی ناپذیرش، خشم آل ابوسفیان را برانگیخت و با جاری کردن خونش ترجمانی شد بر این آیت الهی: "و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون".

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۵
علی سلیمانیان