جمهوری اسلامی در طی حدود سه و نیم دهه از آغاز، به دلایل مختلفی چون رسوخ آهسته گفتمانهای وارداتی ناسازگار با روح، مبانی و شعائر انقلاب و پیشگرفتن مشی توسعهطلبانه، تغییر سبک زندگی و شیوه مدیریتی از ساده زیستی به کاخنشینی و از خدمتگزاری به ریاستطلبی، بروز روحیات طاغوتی و ظهور روح رفاهزدگی، به حاشیه رانده شدن ارزشهایی چون سادهزیستی و کوخ نشینی و ارزش تلقی شدن کاخنشینی، اشرافیگرایی و تجمل پرستی؛ فاصله گرفتن مسئولان از مردم و بالانشین شدن مدیران، و در نهایت دیگرگونگی نگرش به مساله «مسئولیت در نظام اسلامی» به فحشای «مسئولیت» ابتلا یافته و این موجب ظهور روحیات طاغوتیِ متناقض با دیدگاه جمهوری اسلامی در بعضی مسئولان –چه در ردههای بالا و چه در ردههای میانی و حتی ردههای پایین- شده است.
«مسئولیت» در نظام اسلامی علیرغم پنداشت بسیاری از مسئولان در سطوح مختلف مدیریتی یک «امتیاز» نیست. «مسئولیت» تنها وظیفهای است مضاعف و سنگین و هیچ شانی هم بالاتر از «وظیفه» و «خدمتگزاری» ندارد و هیچ احترام مضاعفی هم از قبال مسئولیت بر آنان مترتب نمیگردد. «در نظام اسلامی، این ماموریت، طعمه نیست؛ یک مسئولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است.»1 مسئول در نظام اسلامی«خدمتگزار» مردم است و رسم «تبریک گفتن» برای تصدی «مسئولیت» از بلیاتی است که هم فحشای مسئولیت موجبش شده است و هم این خود موجب فحشای مسئولیت است؛ و اگر نه برای سنگین شدن بار وظیفه، چه جای تبریک گفتن باقی است؟
نظام اسلامی نظامی مبتنی بر «مسئولیتپذیر»ی و «تکلیفمدار»ی است اما این که چرا جایش را با «ریاستطلبی» عوض کرده است، به همان تغییر نگرش برمیگردد. «مسابقه» و گاه حتی «جدال» برای رسیدن به پستهای بالاتر به جای سبقت در «خدمتگزاری» و عطش تصدی مسئولیتهای بزرگتر آیا جز این قضیه را میرساند که «مسئولیت» دچار فحشا شده است؟ خدا رحمت کند شهید مظلوم انقلاب، شهید بهشتی را که میفرمود: «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت»؛ ببینید اما در میان مسئولان ما –در سطوح مختلف مدیریتی- کیست که «شیفته خدمت» باشد؟
«مسئول» بر وزن «مفعول» است با ریشه «سأل». یعنی «کسی که مورد سوال واقع میشود» و این یعنی که او درباره «وظیفه»ای که بر گردن گرفته است مورد بازخواست است و اصلیترین وظیفه «مسئول» پاسخگویی در برابر مسئولیت است:
«پاسخگویى یک حقیقت اسلامى است؛ این همان مسئولیت است... فرمود: "کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته"؛ همه شما مسئولید. البته کسى که حیطه وسیعى از زندگى انسانها با قلم و زبان و تصمیم او تحت تأثیر قرار مىگیرد، مسئولیتش به همان نسبت بیشتر است؛ لذا من گفتم مسئولان بلند پایه کشور، قواى سهگانه، از خود رهبرى تا آحاد مأموران و مدیران، همه باید پاسخگو باشند؛ پاسخگوى کار خود، پاسخگوى تصمیم خود، پاسخگوى سخنى که بر زبان آوردهاند و تصمیمى که گرفتهاند؛ این معناى پاسخگویى است؛ این یک حقیقت اسلامى است و همه باید به آن پایبند باشیم. هر انسان وقتى مىخواهد حرفى بزند، اگر بداند در مقابل این حرف باید پاسخگو باشد، یکطور حرف خواهد زد؛ اما اگر بداند مطلقالعنان است و پاسخگو نیست، طور دیگرى حرف خواهد زد. انسان وقتى مىخواهد تصمیم بگیرد و عمل کند، اگر بداند در مقابل اقدام خود پاسخگو خواهد بود، یکطور عمل مىکند؛ اما اگر احساس کند نه، مطلقالعنان است و از او سؤال نمىشود و او را به بازخواست نمىکشند، طور دیگرى عمل مىکند. ما مسئولان خیلى باید مراقب حرف زدن و تصمیمگیرى خود باشیم. مسئولیت به همین علت محترم است و به همین جهت است که مردم براى مسئول احترام قایلند؛ چون پشت سر کار و تصمیمگیرى او دنیایى از مسئولیت وجود دارد که او قبول مىکند. اگر این شخص خود را مسئول دانست، واقعا شایسته این تکریم و احترام هم هست؛ اما اگر مسئول ندانست، همه چیز مشکل مىشود.»2
چرا اکثر مسئولان ما به جای پاسخگویی به ولینعمتان و قرار گرفتن در معرض نقادی، پیشدستانه بازخواست میکنند؟ چرا به جای پاسخگویی در برابر وظیفهای که دارند نه تنها راه سکوت و یا فرافکنی را در پیش میگیرند که پاسخ ولینعمتانشان را با مشت میدهند؟ آیا معنای «مسئول» را فراموش کردهاند که به جای خدمتگزاری و پاسخگو بودن خود را «مطلقالعنان» میدانند؟ آیا این «فحشای مسئولیت» نیست؟
-------------------------------------------------------
1. 1. بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه 16/9/80
2. 2. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 83/1/26