حاج بهزاد اگر چه ساکن شهرماست و در میان ما، اما همچنان او را نشناخته ایم. حاج بهزاد را شهدا باخود برده اند و برای همین است که حضورش در میان ما، غریبانه است. او شهادت را زندگی میکند، و ما در پیچ و خم زندگی روزمره، همچنان که شهدا را، او را نیز گم کرده ایم. حاج بهزاد یک آشنای غریب است. اول بار که او را میبینی، انگار سالهاست که میشناسی اش. مهرش در قلبت قدیمی است و آشنا؛ و با این حال، همچنان ناشناخته است.
او یک انسان حداکثری است. یک انسان تکلیفگرا و متعهد که هیچ وقت و هیچ جا منتظر شرایط نمانده است. او محرم به اسرار شهداست و بیش از آنکه ما بشناسیمش، با شهدا قرابت و الفت دارد. حاج بهزاد همه ی سالهای زندگی اش را در وفای به عهدی گذرانده است که با شهیدان داشته وزندگی اش با کارش، تفریحش با هنرش، تعطیلاتش با تعهدش و شبش با روزش را کسی نمیتواند از هم جدا کند. زندگی اش همه جهاد بوده است. هنرمندی در نصاب بالای هنری و البته بی ادعا و افتاده و مخلص. گنجینه ی گران و ناب او از فرهنگ و هنر مقاومت، یقیناً نظیر ندارد.
حاج بهزاد، یک هنرمند بیست و چهار ساعته است.
عکاس، نقاش، طراح گرافیک، خوشنویس، مجسمه ساز، فیلمساز، نویسنده و مهمتر از همه ی اینها، زیستی که در حد اعلای هنرمندی است. حاج بهزاد غیرقابل تکرار است. او هنرمندی است بی بدیل و روحی بزرگ که حجاب معاصرت و ستر حضرت، مانع از آن شده است که آنچنان که هست درک شود. او حجت است بر ما و مگر شهید، معنایی هم جز این دارد؟
سلام خدا بر او که شهید است و شهید خواهد بود.
@tasrih