ابو فلاح، از ترکمنان عراقی است؛ اهل شهر «تازه خورماتو» در دو سه کیلومتری کرکوک. عین ما حرف می زند و تقریبا هیچ مانعی برای فهم صد در صدی زبانی بین ما وجود نداشت. در جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران، در کنار رزمندگان لشکر عاشورا می جنگیده و از ناحیه پا، مجروح شده است. همسرش تبریزی و از اهالی محله مارالان است و بعد از مرگ صدام، به همراه خانواده اش در سال 82 به عراق رفته ند. پسرش سجاد در اول رمضان سال گذشته در دفاع مردمی از شهر و در نبرد با داعش به شهادت رسیده است. او 28 ساله و متولد ایران بود و پدر سه کودک.
شهر «تازه خورماتو» حدود 30 هزار سکنه دارد. به دلیل شرایط خاص جغرافیایی، مبادلات اقتصادی شان اغلب با ایران است و اشتراک فرهنگی و فکری بسیاری با ایران دارند. در میانشان هم کم نیستند خانواده هایی که مادرشان ایرانی باشد. به لحاظ جغرافیایی از سمت شمال و شرق، به اقلیم کردستان عراق و از سمت جنوب با استان صلاح الدین همسایه است و از سمت غرب هم، هم مرز با مناطق اشغالی داعش و در خط مقدم جنگ است. «تازه خورماتو» در نقطه انتهایی نوار باریکی است که از بغداد تا کرکوک، ترکمنان شیعه عراق که حدود دویست هزار نفر می شوند را در خود جای داده است. آتش اختلاف قومی چند قرن است که اینها را در درگیری دایمی با کردها گرفتار کرده است. می گوید چند مدتی است که با آنها آتش بس کرده ایم، اما در شرایطی شبیه محاصره هستیم.
امروز آمده بود اینجا به دادخواهی. از ما دو چیز می خواست. یکی تلاش برای وحدت کردها و ترک ها و دیگری خارج کردن آن مناطق از انسداد رسانه ای. می گوید مردم شهر هر چه که دارند می دهند و از کردها برای دفاع از خود و دفاع از شهر، سلاح می خرند. می گوید داعش وقتی به روستای بشیر در 5 کیلومتری تازه خورماتو رسید، هر سکنه ای را که در روستا مانده بود را با خود برد و به زنانشان تجاوز کرد و فیلمش را منتشر کرد و کل روستا را با خاک یکسان نمود.
او می گوید ما در شرایطی هستیم که هر آن احتمال دارد شهر سقوط کند و سقوط شهر معادل است با قتل عام همه دویست هزار نفر سکنه این نوار. مشکل اصلی شان نداشتن آموزش نظامی و تسلیحات است. اما از اینها بیشتر، از فراموش شدن در رسانه ها و نرسیدن فریادشان به گوش دیگران می رنجند. از رذالت دولت ترکیه در حمایت و همکاری با داعش و ادعای دروغینش در دفاع از ترکمنان عراقی می گوید. مشکل اصلی آنان تزویر اردوغان و آتش افروزی او علیه مردم سوریه و عراق است. رنجشان از این است که مدعیان حمایت از ترکها هم به جای کمک برای نجات، بر آتش اختلاف قومی ترک و کرد می دمند و شرایط را برای آنها سخت تر می کنند. می گوید اگر ایران نبود، همه جای عراق و شهر آنها، خیلی وقت پیش سقوط کرده بود. برایش مرز و زبان و قومیت و اینها اهمیت ندارد اما از ما و تبریز به دلیل تفاهم زبانی، انتظار کمک دارند. کمک برای بهبود روابطشان با کردها و خارج شدن از انسداد رسانه ای.
خلاصه که باید به داد آنها رسید. شرایطشان مساعد نیست و آتش تروریسم به کاشانه شان افتاده است. پشتوانه آن چنانی هم ندارند. تنها مانده اند وسط این مهلکه ای که هر آن احتمال دارد، هستشان را نیست کند.
آهای وجدان های بیدار! آهای انسان ها! به دادشان برسید. هر جور که میتوانید.