یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قومیت» ثبت شده است

من هرگز آدمی نیستم که به مرزهای خودساخته قایل باشم و برایم زبان و قومیت و ملیت و نژاد و رنگ و هیچ مرزبندی دیگر این چنینی، مهم نیست. و اصلا اعتباری به این چیزها قایل نیستم و برایم همانقدر که ترکی مهم است، فارسی و عربی و لری و کردی و بلوچی و هر زبان و مولفه و شاخصه دیگری از هویت و تاریخ و فرهنگ بشری مهم است و همانقدر که زبان مادریم را دوست دارم، زبان مادری همه آدم ها را هم دوست دارم.

اینها را اول کار گفتم که در خلال حرفهایم کسی حس نکند من با کسی یا کسانی دعواهای اینچنینی دارم. من از دعوا بر سر این مرزهای موهوم نفرت هم دارم، چه برسد به اعتقاد.

الغرض نکته ای هست که بایست گفته شود. فقط هدفم از این حرف، ذکر تفاوت دو دیگاه است که دوست دارم، نگاهی را که مورد نقد دارم، اصلاح شود. هدف تنها و تنها همین است و بس. نه چیزی دیگر. و فکر میکنم این مساله اگر اصلاح شود، به وحدت بیشتر ملی و رفع سوء تفاهمات قومی و تاریخی هم بانجامد.

از نظر من ترک زبان، همانقدر که حفظ فرهنگ و هویت و زبان ترکی مهم و حائز اهمیت است و از شروط حفظ هویت و تاریخ ملی، به همان میزان حفظ فرهنگ و هویت و زبان ملی و زبان تک تک اقوام کشور، مهم است و دغدغه .

یعنی فرهنگ و هویت ملی، از نظر من خلاصه در آنچه که ارث مادری من یا آنچه که به عنوان زبان رسمی است، نمیشود. بلکه فرهنگ و هویت و ادب ملی ما مجموعه ای از همه تنوع زبانی و قومی است و نقصان در هر یک از این اجزا، نقصان در هویت ملی است.

این مساله اغلب از طرف آنهایی که زبان مادریشان زبان رسمی کشور است، مورد غفلت است. یعنی اینها فکر میکنند صیانت از فرهنگ و هویت و ادب ملی، تنها در صیانت از زبان و ادب فارسی خلاصه میشود و در قبال دیگر زبانها و گویشها و فرهنگ اقوام، هیچ مسئولیتی ندارند. ایرانیت از نظر اینها فقط در زبان فارسی و شاخصه های آن خلاصه میشود و صیانت از فرهنگ و ادب اقوام و مناطق را، صیانت از هویت ملی نمی دانند.

اغلب سوء تفاهمات هم به همین نکته برمیگردد. اینکه اقوام غیر فارسی زبان، گاه حس میکنند نگاه به اینها، نگاه به عنوان ایرانی درجه دوم است، و آنها را در کیفیت کمتری از ایرانیت فرض میکنند، ناشی از چنین مسایلی است.

بایست، هویت ملی را برآیند همه شاخصه های هویتی، محلی و قومی و منطقه ای و ملی دانست و نه تنها هویت مشترک ملی. باید همه داشته ها را حفظ کرد و فقط به اشتراکات بسنده نکرد. ما ملتی هستیم با تنوع بی نظیر و زیبایی از اقوام و زبانها و فرهنگ ها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۱:۳۶
علی سلیمانیان

لازم است به دوستانی که از بیرون به مساله اعتراضات پدیده آمده به برنامه فیتیله نگاه می کنند چند نکته عرض شود:

1. دلیل اینکه چرا بعضی از دوستان این مساله را اهانت تشخیص نمیدهند ولی اعتراضات به آن مساله میزان قابل توجهی دارد را بایستی دور بودن دوستان از آنچه که موجب چنین اعتراضاتی میشود دانست. شرایط درک بعضی مسایل دال بر حضور در آن شرایط هست و خارج از شرایط مد نظر امکان درک صحیح مساله نیست. آنچه که پیش آمده است ماحصل تراکنش و مجموعه اتفاقات ریز و درشتی است که فی المجموع ادراک را به این سمت می رساند که آنچه در آن برنامه اتفاق افتاده است اهانت بوده و در راستای خط فکری و دیدگاهی خاص شکل گرفته است.

2. اعتراض موجود به دلیل وجود مزمن اقداماتی هست که این دیدگاه را پدید آورده که عده ای، اقوام غیرفارسی زبان ایرانی را در تعلق خاطر داشتن به هویت ملی و کشور و انقلاب در درجه دوم میدانند و تعلق خاطر خودشان را به هویت ملی و مولفه های آن بیشتر از اقوام غیرفارسی زبان. یعنی ریشه اصلی اعتراض به دلیل نهادینه شدن دیدگاهی هست که خودش را ایرانی تر از اقوام دیگر میداند و منطقه و شهر خودش را ایران تر از جاهای دیگر ایران.

3. مشکل دیگر ماجرا این هست که دوستانی که دور از ماجرا هستند در دامی که بدخواهان چیده اند گرفتار میشوند. دامی که در آن عده ای تجزیه طلب و موج سوار که رسما به مزدوری اجانب افتخار میکنند، اینها را متقاعد کرده اند که همه اعتراضات از جنس تجزیه طلبی هست.
این متقاعد شدن آنها به دلیل دور بودنشان از متن پیشامد و اتکا به منابع خبری نادرست و کاستی در اطلاع هست، ضمن این که این متقاعد شدن، مزدوران اجیر شده اجانب را به اهدافشان میرساند و موفق به این میکند که حرکتی را که در آن اعتراض اصلی این هست که چرا کمتر ایرانی دانسته می شویم، به نفع خودشان یعنی دقیقا در نقطه مقابل این حرکت مصادره کنند، و ضمنا موجب تشدید اختلاف در بین مردم ایران و راه افتادن جنگ قومی که مطلوب بدخواهان هست میشود.
جبهه گیری دوستان غیر ترک زبان در برابر این اعتراض، دانسته یا نادانسته گامی برای راه انداختن جنگ قومیتی است که یکی از آسیبهای آن باز تشدید همان مساله ای هست که در گزینه دوم مطرح شد.

4. قضاوت در حرکت های اجتماعی لازمه اش، جامعیت در اطلاع و مداقه در تحلیل هست. نبایستی با اینگونه پیشامدها، مواجه ای هیجانی صورت گیرد. بایستی به جای جبهه گیری و قضاوت عجولانه، مساله را موشکافی کرد و تنها به منابع خبری ای رجوع و اتکا کرد که سعی در قلب حقیقت و دست چین اخبار با اهداف مشخص و راه انداختن جنگ قومیتی ندارند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۳
علی سلیمانیان

در مکتب فکری حضرت امام(ره) مردم و حقوق تک تک انسانها دارای اصالت است. یعنی که اصل، بر کرامت انسانی و احقاق حقوق انسانهاست و علیرغم شعار مکاتب اومانیستی که نام انسان گرایی را دست مایه و طریقی برای انتفاع نفوس به هر قیمتی –حتی به قیمت پایمال کردن حقوق جامعه- کرده اند، در منظومه گفتمانی انقلاب ما، حفظ کرامت و حرمت مردم و اقشار و اقوام، موضوعیت و و اهمیت دارد و نه طریقیت.

هدف غایی انقلاب، -همچنان که قرآن هم در جای جایش هدف اصلی از بعثت انبیا را اقامه عدل می داند- رسیدن به اصل عدالت در همه شئون است. البته لازم است اینجا اشاره شود که منظور از عدالت، تنها عدالت اجتماعی نیست و عدالت در معنایی بسیط مد نظر است و البته عدلت اجتماعی هم مشمول این مساله و از مهمات است. بر این اساس، انقلابی گری، یعنی تلاش در راستای اقامه عدل و رفع آثار بی عدالتی و استضعاف و بی حرمتی.

آنچه در برنامه فیتیله رخ داده است –فارغ از عمدی بودن و نبودن آن و فارغ از ماهیت و نیت دست اندرکاران برنامه- از آنجا که از سوی عده ای از مردم، بی حرمتی و اهانت به آذری زبانان درک میشود، در هر حال اقدامی در تضاد ذاتی با گفتمان انقلاب و در تعارض حاد با آن است. انقلاب آمده است تا حقوق و کرامت های مورد تعرض را اعتلا دهد و استضعاف و تبعیض و ظلم را در هر سطح و شان و هر شکلی که باشد برچیند و انسان را به جایگاه اصلی او، و کرامتی که شایسته خلیفه اللهی است برساند.

آنچه که رخ داده، آن هم از سوی رسانه ای که می بایست اهداف انقلاب و آمال مردم را پی بگیرد، انحرافی است آشکار و مساله ای غیر قابل اغماض. چرا حرمت اقوام در رسانه ملی که تعلق به همه مردم و همه اقوام دارد، محترم شمرده نشده است؟ علت و توجیه این اشتباه –که مساله ای تجربه نشده نبوده و مسبوق به سابقه نیز هست- چیست؟ ابعاد بسیار بزرگ این اشتباه چگونه جبران خواهد شد؟ اینها پرسشهایی است که می بایست برای آنها پاسخی درخور پیدا شود و مسببین و مسئولین ذیربط ملزم به پاسخگویی اند.

فی الحال انتظار از جریان معتقد به انقلاب در مواجهه با این اهانت و مسائلی این چنینی، اقدامی فعال و آمدن به میدان با همه توان است. بایستی جریان انقلاب –به دلیل ادعا و آرمانی که دارد- صحنه گردان و متولی اصلی پی گیری این مساله و احقاق کرامتی که مورد غفلت و تعرض واقع شده است باشد. مقبول نیست که کسانی که معتقد و ملتزم به مکتب امام و رهبری هستند، در قبال این مساله ساکت بمانند و از حقوق مردم دفاع نکنند. خالی ماندن صحنه و غفلت و قصور جریان انقلابی، علاوه بر آنکه عقب نشینی از آرمان و تکلیف ذاتی هر فرد انقلابی ای هست، منجر به موج سواری های جریانی می شود که به مردم و کرامت آنها هیچ اعتقادی ندارند، و مهره و سرباز اجانبی هستند که نه تنها از تضییع کرامت و شکاف پدید آمده در صفوف متحد مردم ناراحت نیستند بلکه دوست دارند با تشدید اختلافات قومی و زبانی و با دامن زدن به مسائلی این چنینی با دور کردن اقشار مختلف مردم از همدیگر و سلب اعتماد آنان از کشورشان، اهداف شوم خود را به پیش برند.

معتقدیم مدعی اصلی حقوق و کرامت مردم، جریان انقلاب است. اصل دوم قانون اساسی می گوید «جمهوری اسلامی، نظامی است برپایه ایمان به کرامت و ارزش والای انسان». جریان معتقد به انقلاب بایستی برای تحکیم هر چه بیشتر این بنیان بکوشد و میدان دار اصلی ماجرا باشد. بایستی علیه موانع تحقق این اصل و برای عینی تر و ملموس تر کردن آن از هیچ تلاشی فروگذار نبود و هرگز قصور و غفلت در این زمینه مقبول نخواهد بود. مطالبه و تلاش تا حصول نتیجه و تا آنجا که جایی برای تحقق بیشتر باقی مانده است، تکلیفی است بر گرده ما. نه فقط در مقطع کنونی که به دلیل این پیشامد ناگوار، لزوم پی گیری پررنگ تر را می طلبد، بایستی این مساله را همیشه از اولویت های گفتمان انقلاب دانسته و نسبت به آن بی تفاوت نباشیم. مطالبه حداکثری و تلاش برای تحقق هر چه بیشتر و بهتر اصول مکتب امام(ره) که احترام به مردم و اقوام و همچنین اصل وحدت از امهات آن است، تکلیف جریان انقلابی است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۶
علی سلیمانیان