هدف من از این نوشتار آن نیست که به هیچ وجه بخشی از فرمایشات حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) را کم اهمیت جلوه داده و یا توجهات را از آن بخش ها منحرف کنم. بلکه بر عکس در پی آن هستم تا بخش های دیگری از مواضع ایشان را که برخی ها آن را همواره با سانسور مواجه کرده اند، به همان درجه با اهمیت نموده و از استفاده گزینشی و ابزاری مغرضان و یا احیانا غافلان ممانعت نمایم.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با خبرگان، نسبت به ایجاد فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه و آشفته نمودن فضا با مسئول دانستن همه در این باره، نسبت به وجود چنین فضایی هشدار دادند. که این خود مساله ای بسیار مهم و هشداری راهگشا بوده و از چارچوب حرکت های درون نظام می باشد. اما عده ای –اغلب سودجو- با سوء استفاده و استفاده ابزاری از این قضیه، در پی آن بودند تا با وارونه سازی صورت مساله و رفتار گزینشی با بیانات رهبری عزیز، راه را بر شفافیت و رسوایی خود و هم قطارانشان مسدود نموده و در مقابل، مسیر تخریب نیروهای حزب الله را برای خود هموار نمایند.
آنها که در پس چهره مزورانه و منافقانه خود با دستاویز قرار دادن بخشی از هشدار به جای رهبری معظم، چهره ای حق به جانب گرفته و با پزی در ظاهر ولایتمدارانه، فضای نقد و محکومیت علیه فتنه و سران و دنباله ها و همراهان آن را به شدت کوبیدند، در صدد بودند تا با به انحراف کشاندن سخنان روشن رهبری، غبار فرونشسته فتنه را دوباره احیا نمایند. این ها که تا به حال با وجود مواضع همیشگی و صریح رهبری نسبت به مسایل پس از انتخابات و فتنه، هیچ یک از رهنمودهای ایشان را نپذیرفته و بر مخالفت خود دوام بخشیده اند، اما اکنون با زیرکی و البته شاید با حماقت، با گزینش رهنمودهای رهبری، نیروهای حزب الله را مورد هجمه قرار داده و با به ابتذال کشاندن مساله، سعی در داخل نمودن و گنجاندن مفهوم نقد و محکومیت سران فتنه و فضای رسوایی ضد انقلاب، در درون واژه فحاشی و اهانت نموده و به تحریف آشکار بیانات رهبری عظیم الشان روی آوردند.
در حالی که رهبر معظم در همان جلسه و دقیقاً در لابه لای همین دعوت به اجتناب از فحاشی و ورود به فضاهای نامتعارف –که حقیقتاً هشدار به جا و در خور تامل است- از نقد شجاعانه و مخالفت با انحرافات و محکومیت افکار و سیاست های غلط حمایت کرده و آن را تایید نموده اند.
علیرغم آن که عده ای در پی القای این مساله هستند که هدف رهبری عظیم الشان از طرح این مساله و انتقاد از اهانت و حتک حرمت در جامعه، ایجاد محدودیت و انسداد فضای نقد در جامعه و علی الخصوص نقد علیه خواص ساکت و بی خاصیت است و در پی بهره برداری از این مساله به نفع آقای هاشمی رفسنجانی بودند، برعکس، باید گفت از مجموع بالاتفاق فرمایشات و مواضع ایشان چه در جلسه مذکور و چه پیش از آن می توان این گونه تحلیل کرد که ایشان اتفاقا در پی برداشتن موانع از مسیر نقد صحیح و امحای علل انحراف آن برای تداوم و گسترش فضای نقد استدلالی و منطقی برای نیل به جامعه ای شفاف و عاری از ابهام و جلوگیری از توطئه و فضای سوءاستفاده و قرار گیری ناخواسته در مسیر دلخواه دشمن هستند که محکومین اصلی چنین فضایی، خود همین آقایانِ "یومنون ببعض و یکفرون ببعض" هستند.
حرکت در چارچوب های قانونی و اخلاقی در نقد و عدم خروج از مسیر منطق، استدلال و انصاف، از بایسته های فضای باز انتقاد و گفتمان است و تخطی از این چارچوب ها و هر گونه افراطی گری، منجر به بازخورد های منفی خواهد بود. معلوم نیست فحاشی های اخیر منتشر شده در فضای مجازی علیه فائزه هاشمی -که خود از هتاکان و فحاشان علیه رهبری و نظام است و باید قوه قضائیه هر چه سریعتر نسبت به جرایم متعدد وی اقدام نماید- از کجا سازماندهی شده و چه دستی پشت پرده این قضایاست؟ آن چه واضح است این است که حتی قرار گیری از سر غفلت برخی نیروهای مومن در جو چنین تحرکاتی که منشا و ملجا آن معلوم نیست، عایدی جز تاثیر منفی و تشویش فضای جامعه نخواهد داشت.
چرا کسانی که خود تئوریسین های اصلی تهمت، افترا، فحاشی، هتک حرمت و توطئه علیه نظام و مسئولین بوده و همچنان هستند و همین آقایانِ "یومنون ببعض و یکفرون ببعض"، بخش دیگر فرمایشات رهبر معظم در همان جلسه را که خطاب به بزرگان و خواص معلوم الحال بوده و دعوت ایشان برای اتخاذ مواضع صحیح و درست حرف زدن و تحت تاثیر دروغ قرار نگرفتن و در خلاف مسیر مصلحت حرکت نکردن بوده است را بولد نکرده و باز پز ولایتمداری ندادند؟ چرا تا کنون علیه فتنه و عوامل آن ابراز برائت نکرده اند؟ چه قضیه ای پشت این گزینش های هماهنگ می تواند باشد؟