آری "خبرگان رهبری جای منافقین نیست"
خبرگان ملت، دیروز در حالی آقای هاشمی رفسنجانی را -که حیات سیاسی وی، مدت هاست در انظار مردم پایان یافته است- از ریاست مجلس خبرگان رهبری به زیر کشیدند که حضورش در کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز، سال پایانی اش را می پیماید. دومین دوره ریاست پنج ساله وی بر مجمع تشخیص مصلحت نظام که گاه در تقابل با مصالح نظام و گاه در خلاف خط رهبری قرار گرفته است نیز در حالی است که تجربه های پیشین هیچ گاه سراغ ندارد که مسئولیتی برای سومین دوره متوالی از سوی رهبری عزیز به شخصی محول گردد. و اگر چه اظهار نظر در این رابطه و ورود به این مبحث، چندان مناسب نیست و تشخیص رهبری هر آن چه که باشد بر همگان حجت و واجب الطاعه خواهد بود.
نامه سرگشاده، بدون رعایت ادب و دشمن شاد کن آقای رفسنجانی که چند روز پیش از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری، رهبر عظیم الشان را هدف قرار داده بود، مواضع غیرشفاف و گاه مغرضانه وی حتی از تریبون نماز جمعه که از اصلی ترین تریبون های نظام تلقی می شود و تاکید چندین باره وی بر مواضع خلاف خود در آخرین نماز جمعه و سکوت توام با رضایت و گاه همراهی با فتنه گران در عین تکیه بر دو مسند مهم ریاست مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام، کار را به جایی رسانید که مردم بیدار و بصیر، بارها علیه وی اعلام موضع نموده و به مناسبت های مختلف علیه وی شعار دادند. به گونه ای که شیب شعارها از دعوت آقای رفسنجانی به بصیرت و تبری از فتنه تا شعارهای"هاشمی حیاکن مصلحت رو رها کن"، "خبرگان رهبری جای منافقین نیست"و "..." تندتر شد.
پایان عمر مسئولیت های وی در نظام اما آینده ای نامعلوم و مبهم را بر سر راه آقای رفسنجانی قرار داده است. چرا که پس از پایان ریاست وی بر قوای مقننه و مجریه، اولین نشانه های جدایی وی از صف مردم و انحراف از آرمان های اصیل انقلاب اسلامی و ولایت فقیه نمود یافت. اگر چه این جدایی ها پیش از آن نیز وجود داشته است اما جدایی از مسئولیت های اجرایی در نظام، منجر به آشکار شدن این فاصله گردید. حال با اتمام مسئولیت های وی در رده های پایین تر، معلوم نیست آقای رفسنجانی این بار چه مسیری را خواهد پیمود.
به هر صورت اقدام خبرگان رهبری بر اساس مطالبه حقه مردم و احساس تکلیف و نامزدی آیت الله مهدوی کنی در انتخابات میان دوره ای ریاست مجلس خبرگان رهبری، موجب شد تا آقای رفسنجانی، علیرغم تاکید بر مواضع دوپهلوی خود که به عنوان شگردی در روزهای منتهی به اجلاس های دوره ای به شکل قابل توجهی تغییر می یافت، به عقب نشینی برای حفظ آبروی نه چندان باقیمانده ترغیب کند و جسارت رقابت را از وی که بستاند. ترس از رقابت و وقوف بر عدم محبوبیت و تجربه های پیشین شکست در انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری دوره نهم، آقای رفسنجانی را که در عین اتخاذ مواضع غیر اصولی و ناموزون با نظام، به پست های اصلی نظام جمهوری اسلامی هیچگاه بی رغبت نشان نداده است، مجبور به پذیرش شکست بالقوه و فرار از شکست حتمی نمود.
هاشمی رفسنجانی که از اصلی ترین رفوزگان فتنه اخیر به شمار می رود و خواص بی بصیرتی چون او، تنها یک مسیر در برابر خود دارند و آن پیوستن به صف ملت و تبری از دشمنان است. اگر چه این نیز هیچ گاه لکه بی بصیرتی را از پیشانی آنان برنخواهد چید و به بازگشت اعتماد مردم نخواهد انجامید. و انتخاب هر راهی جز این، سرنوشت امثال منتظری ها را برای آنها رقم خواهد زد.