یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

«یادمان باشد من از امروز رئیس جمهور همه مردم هستم و آنچه وظیفه من است اینکه به خواست همه ملت توجه کرده و از خدا توفیق می خواهم که به همه مطالبات به حق مردم جامع عمل بپوشانم.»

این‌ها را آقای رئیس جمهور در نخستین کنفرانس خبری خود، بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری گفت. انتخاباتی که در تبلیغات آن دکتر حسن روحانی می‌گفت راه‌حل‌های کوتاه مدت “یک ماهه” و “۱۰۰ روزه” برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی دارد۱ و “مسکن مهر” ایده‌ای خوب است.۲

می‌گفت با “اتوبوسی آمدن” و “اتوبوسی رفتن” مسئولان مخالف است و برنامه‌ای دارد که بدون توجه به جناح‌بندی‌ها از همه متخصصان استفاده کند.۳ او “شفافیت” و “پاسخگویی” به مردم در تمام زمینه‌ها را اولین ویژگی یک دولت شایسته می‌دانست.۴ دولتی که، “دولت راست‌گویان” و دولت “احیای اخلاق” خواهد بود و با “آمار دقیق” با مردم سخن خواهد گفت و “دروغ‌گویی” را کنار خواهد زد.۵

دولتی که “همه مردم” را به یک چشم خواهد دید، “عزت” و” غرور ملی ایرانیان” را بازخواهد گرداند، و به “بداخلاقی‌های سیاسی” پایان خواهد داد. دولتش، “ادب” و” اخلاق” را یک “اصل” خواهد دانست و حاضر نخواهد شد “رقبا”یش را تخریب کند. او به “منزوی” شدن کسانی که به “کاندیدایی غیر” از پیروز انتخابات گذشته “رای” داده بودند معترض بود و معتقد بود که باید دست “تمام افرادی را که پای صندوق رأی رفتند” را بوسید. او می‌گفت باید “همه مردم ”در انتخابات “یکسان” تلقی شوند و “رئیس‌جمهور” باید بداند که بحث “رقابت‌ها” مربوط به “قبل از انتخابات” است و “رئیس‌جمهور” باید با همه به “عدالت” رفتار کند. و او قول داد که در دولتش هرگز به کسی “توهین” نخواهد شد.۶

تا بالاخره دکتر روحانی با همه این اوصاف و این وعده‌ها، با رایی حداقلی، یعنی کمی بیش از پنجاه درصد آرا، رئیس جمهور شد. وعده‌هایی که به واسطه‌شان این رای حداقلی را به دست آورد، اما  عملی نشدند. و می‌گذریم از این که چه بر سر این میزان رای آمده است.

راه‌حل‌های کوتاه مدت یک ماهه و صد روزه –که اکنون در یکی دو روز پایانی‌اش هستیم- نه تنها معضلات اقتصادی را بهبود نبخشید، که گره آن را در اکثر موارد، کورتر کرده است. مسکن مهر، متوقف شده است و مسئولان، دیگر نه با اتوبوس، که با قطارهایی می‌آیند که فقط بلیط هم‌جناحی‌هایش را قبول دارد. مردم نامحرم شده‌اند و به قدر دشمنان هم حق ندارند از آن‌چه که درباره منافعشان می‌گذرد مطلع گردند. راست‌گویی و آمار دقیق هم جایش را به دروغ داده است، تا جایی که صندوق بین‌المللی پول، لب به اعتراض می‌گشاید.

و اما ادب. و عزتی که قرار بود به ایرانیان برگردد!

«مردم در ۲۴ خرداد به افراط و تفریط، به خشونت، خودرأیی، تک‌رأیی، عدم مشورت، عدم تدبیر، رأی نه دادند و به اعتدال، تدبیر، عقلانیت، رأی آری دادند.»

این عبارات را آقای رئیس جمهور در “خانه ملت” فرموده‌اند. رئیس جمهوری که روزهای نخست پس از انتخابات گفته بود «من نماینده همه مردم ایران هستم.» و «همه آنهایی که به اینجانب رأی دادند، و آنهایی که به دیگران رأی دادند و یا حتی پای صندوق‌های رأی حاضر نشدند، همه شهروندان ایرانی هستند و از حقوق برابر شهروندی برخوردارند.»

این‌ها سخنان کسی است که اعتراض داشت به منزوی شدن کودتاچیان بر علیه جمهوریت و برافروختگان از “رأی اکثریت” و نظام را دعوت به سعه صدر می‌کرد.

آقای رئیس جمهور! این جفا شایسته خالقان حماسه‌ سیاسی و اولین کسانی که پیروزی کاندیدای رقیب را تبریک گفتند و در جشن ملی “جمهوریت” با طرفداران کاندیدای منتخب همراه و هم‌دل شدند، نیست.

آقای رئیس جمهور! «رئیس‌جمهور باید بداند که بحث رقابت‌ها مربوط به قبل از انتخابات است. همه حرف‌ها و جناح‌بندی‌ها مربوط به فضای قبل از انتخابات است، زمانی که رئیس‌جمهور مشخص شد باید بین حامیانش و آن کسی که حامی رقیبش بوده رئیس‌جمهور به عدالت رفتار کند.»

آقای رئیس جمهور! «باید دست تمام افرادی را که پای صندوق رأی رفتند را بوسید.» نه این‌که آنان را تحقیر کرد و شهروندانی درجه دوم، و مستحق توهین و افترا دانست. ما به «افراط و تفریط، به خشونت، خودرأیی، تک‌رأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر» رای نداده‌ایم. ما به “عدالت، مهرورزی، مردمی بودن، جمهوریت، باج ندادن و مقاومت” آری گفته‌ایم و به “انحصارطلبی، محافظه‌کاری و تکنوکراسی” نه.

آقای رئیس جمهور! شما پیام ۲۴ خرداد را دریافت نکرده‌اید. حماسه ۲۴ خرداد مشتی بود بر دهان آن‌هایی که آرای خود را با کیفیت‌تر از آرای رقیب می‌دانستند، و رای دهندگان به خودشان را ممتازتر. آن‌ها که در انتخابات پیشین، نتوانستند نسبت بسیار بالای آرای رقیب را تحمل کنند و بزرگ‌ترین حماسه جمهوریت تاریخ را بر کام مردم تلخ کردند.

«زمانی امام به بنده دستور داد اگر پشت تریبون مجلس نماینده‌ای توهین کرد باید به شخص توهین‌ شونده وقت داد تا از خود دفاع کند به رئیس سازمان صداوسیما بگویید که اگر به کسی توهین شد به آن شخص وقت دفاع دهد چرا که نباید سرمایه‌های انقلاب را تلف کنیم.» این را خودتان در تبلیغات انتخاباتی گفته‌اید و ما برای تک تک نیمی از ملت ایران، این “سرمایه‌های انقلاب”، وقت می‌خواهیم.

بسم الله…

پی‌نوشت:

۱٫ «راه‌حل‌های کوتاه مدت یک ماه و ۱۰۰ روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیش بینی شده است که با این برنامه ما می‌توانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.»

«برنامه‌های اقتصادی وسیعی از سوی دولت تدبیر و امید طراحی‌شده که با اجرای آن‌ها می‌توان کشور را به سرعت از بحران موجود خارج کرد.»

۲٫ «اصل ساخت مسکن ارزان و مسکن مهر یک ایده خوب بود.»

۳٫ «برنامه‌ای دارم که از همه متخصصان استفاده کنم.»

«چپ و راست فرقی نمی‌کند برای مسئولیت فرد متدین، دلسوز و کسی که قانون اساسی را قبول دارد و دلش می‌سوزد را باید به کار گماشت.»

«متأسفانه طی ۸ سال اخیر اتوبوسی رفتند و اتوبوسی آمدند من با این کارها مخالفم.»

۴٫ «دولت تدبیر و امید خود را در همه زمینه‌ها پاسخگوی مردم می‌داند و این را جزو وظایف خود می‌داند.»

«اساساً اولین شرط دولت شایسته و کارآمد در کنار شفافیت پاسخگویی است؛ دولت باید ضمن شفافیت در همه امور به مردم پاسخگو باشد.»

۵٫ «باید با شفافیت با مردم حرف زد، باید آمارها دقیق باشد.»

«دولت تدبیر از تهمت و تخریب پرهیز خواهد کرد.»

«با تشکیل دولت تدبیر و راست‌گویان دولت شایسته‌سالاری را در کشور حاکم کرده و اخلاق محمدی(ص) را به کشور بر می‌گردانیم.»

«در دولت تدبیر و امید، اقتصاد ایران و اخلاق در این سرزمین احیا خواهد شد؛ چون باید دروغ و دورویی از این سرزمین رخت بربندد.»

۶٫ «ما در دولت تدبیر و امید به دنبال ایجاد برابری هستیم و اعتقاد داریم همه و همه در ایران اسلامی برادر و برابر هستند.»

«من عزت و غرور ملی ایرانیان را بازخواهم گرداند.»

«به بداخلاقی‌های سیاسی پایان می‌دهم.»

«دولت آینده دولت ادب و اخلاق خواهد بود و این برای دولت تدبیر یک اصل است.»

«بنده شیوه تخریب را نمی‌پسندم و حاضر نیستم رقیبم را تخریب کنم.»

«طی سال‌های اخیر خیلی‌ها را منزوی کردند خیلی از اساتید را به خاطر اینکه به فلانی رأی داده‌ است را کنار گذاشتند در حالی که باید دست تمام افرادی را که پای صندوق رأی رفتند را بوسید.»

«در هشت سال اخیر افرادی منزوی شدند بدین خاطر که به رقیب رأی دادند. اگر می‌خواهیم ما را به عنوان جمهوری بشناسند و ببینند باید همه مردم در انتخابات یکسان تلقی شوند.»

«رئیس‌جمهور باید بداند که بحث رقابت‌ها مربوط به قبل از انتخابات است. همه حرف‌ها و جناح‌بندی‌ها مربوط به فضای قبل از انتخابات است، زمانی که رئیس‌جمهور مشخص شد باید بین حامیانش و آن کسی که حامی رقیبش بوده رئیس‌جمهور به عدالت رفتار کند.»

«در دولت من… هرگز به کسی توهین نخواهد شد.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۰۱:۲۹
علی سلیمانیان

«دینِ نمایشی» پدیده‌ی نسبتاً جدیدی است که توسعه‌ی فن‌آوری ارتباطی با تحمیل فرهنگ جدیدش بر ما، پدیدش آورده است. این‌گونه از دین، که ماحصل تفکری ساده‌انگارانه، غافلانه و شاید خیرخواهانه بوده است، به دنبال ارائه‌یِ حسیِ دین است. بدین منظور در صدد برآمده است تا دین را با توسعه‌یِ شکلی و ظاهری، هر چه که می‌شود بیشتر به نمایش بگذارد.

در فرآیند نمایشی‌تر کردن دین، باید برای مبانی معرفتی، ایمانی و روحانیِ دین، مابه‌ازایی حسی و تصویری تولید کرد. مابه‌ازایی که اگر قابل حس و نمایش به معنای خاص آن -یعنی ارائه‌یِ بصری- هم نباشد، اقل کم با آمار و کمیت، احصا شود. و می‌گذریم از این‌که در این میان، دین، چقدر سخیف‌تر خواهد شد.

این امر، البته دامان فرهنگ را هم گرفته است. «فرهنگ ویترینی» که دکوراتورهای به اصطلاح متولی فرهنگ، آن را پیش می‌برند، عملا فرهنگ را از حرکت بازداشته است. ابزارهای فرهنگی، خود، «فرهنگ» انگاشت شده‌اند و خرج بودجه‌های فرهنگی به هر شیوه‌ای شده است «کار فرهنگی».

فی‌الحال، توسعه‌ی شکلی دین، پیدایش مناسکی جدید را سبب می‌شود. این مناسک جدید که یا از طریق فراگیر نمودن و به رقابت گذاشتن آیین‌هایِ محلیِ ناشیِ از خرده‌فرهنگ‌ها در سطوحی فراتر پدید می‌آیند و یا امری کاملا ذوقی‌اند، رفته رفته بر اثر کرارت و کثرت، ضروری پنداشته شده و به جای عینیت و تمامیت دین می‌نشینند. امری که در نهایت ضروریات و اولویت‌های دین را دست‌خوش تغییرات می‌کند.

 دین‌داری به امری پرمشغله، صوفیانه و البته مهم‌تر از این‌ها، درون‌تهی و ظاهری بدل می‌شود و پوسته‌ای از دین، همه‌ی «دین» اطلاق می‌شود. مناسکِ جدید، کم کم پا را از طریقیت داشتن، فراتر نهاده و خود، موضوعیت می‌یابند. مناسکی که دیگر، نه طریقی برای اقامه روح دین، که به خودی خود اصالت می‌یابند و جزء لاینفکی از دین محسوب می‌شوند؛ و حتی گاه در برابر فلسفه بنیادین دین هم می‌ایستند. برای پیامبرانِ «دینِ نمایشی»، آن‌چه که مهم است، حفظ دیسیبلین ظاهری است؛ و ترجیح مظاهر و تقلا برای حفظ صورتِ دین به هر قیمتی، حتی از دست رفتن روح دین. و جای تعجب هم نخواهد بود که فردا، این پوسته‌سازی‌ها را، تعمیق دین در جامعه و دینی‌تر شدن اجتماع قلمداد کنند. صورتی از دین که «تزویر» را هم به صورتی خزنده و ناخودآگاه نهادینه خواهد کرد.

«دین حداقلی» دستاوردی است که «دین نمایشی» در نهایت به ارمغان می‌آورد. دینی که در آن شعائر و امهات دین، جایشان را به مناسک بدیعی سپرده‌اند که دین را از برنامه‌ای نجات‌بخش به مجموعه‌ای از عبادات و عاداتی بی‌مصرف بدل می‌کند. دینی که از «عبودیت» به سمت «عبادت» خواهد رفت. این دین پوستین، مهم‌ترین تهدید را، حمله به ظاهر دینی می‌داند و از ادراک عواقب پوسیدن دین از درون عاجز است. دینی ظاهری که برایش شکل آرایش مو، مهم‌تر است از بی‌عدالتی و فقر و تبعیض و ریا. دینی که منهای دین است و اسلامی که منهای اسلام.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۲ ، ۰۷:۱۷
علی سلیمانیان

«امریکا، امریکا، ننگ به نیرنگ تو» اولین سرودی است که در جبهه موسیقی مستقیما به نبرد با امریکا برخاسته است. سرودی که به دلیل ویژگی‌های منحصر به فردش، امروز به یک نوستالژی گفتمانی در سطوح فراملی بدل شده و معتبرترین برند جهانی موسیقی ضد امریکایی است.

سرودی که سی و دو سال پیش به پیشنهاد امین امام خمینی(ره)*، خط‌ موسیقی ضد امریکایی را شکست و جبهه جدیدی علیه استکبار گشود، خواننده‌اش، هنوز پرافتخارترین مجاهد این جبهه است.

پیرمرد 70 ساله‌ای که اگر پای صحبت‌هایش بنشینی -علیرغم همه بی‌مهری‌ها- جوری از استواری‌اش بر آرمان‌های انقلاب و مبارزه با استکبار جهانی حرف می‌زند که تو گویی هنوز در ابتدای راه جوانی است. اسفندیار قره‌باغی مردی است که 13آبان را بارها تکرار کرده است. او بیش از هزار سرود، برای انقلاب و جنگ و امام در روزهای سخت ساخته و هنوز هم خط مقدم جنگ در جبهه موسیقی را رها نکرده است.

«نفرین به تندیس آزادی» را بلافاصله در پاسخ به ترور شهید احمدی‌روشن و شهدای هسته‌ای ‌خواند. «تیر نمرود» را هم چندی پیش، برای مظلومیت شهدای هواپیمای مسافربری. او دیروز هم به فاصله تنها یک روز از رونمایی سرود «سازش نمی‌پذیریم»، از سرود دیگرش، «پایان شیطان» پرده برداشت و گفت که "ما سی و چند سال پیش، امریکای امروز را رسوا کرده‌ایم. آنچه در «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» به آمریکا نسبت داده‌ایم امروز به اثبات رسیده است."

«اسفندیار قره‌باغی، مظهر «لا اله» در موسیقی انقلاب اسلامی است.» و چه خوب است که در 13 آبان، این "لا اله ترین روز انقلاب"، این مجاهد پیر عرصه پیکار با شیطان بزرگ و مردی در مبارزه همیشگی با امریکا، تکریم شود. او مصداق اتمّ این پیام امام خمینی است:

«تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - اسلام ائمه هدی -علیهم السلام - اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان ، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه داری مدرن وکمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل ، اسلام التقاط، اسلام سازش وفرومایگی، اسلام مرفهین بی درد، و در یک کلمه "اسلام امریکایی" باشد.

هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی ، اقتصادی ،سیاسی ، نظامی است . هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف ، وتجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است.

هنر در جایگاه واقعی خود تصویر زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی ، فرهنگ عدالت و صفا، لذت می برند. تنها به هنری باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب ، و در راس آنان امریکا و شوروی، را بیاموزد. هنرمندان ما تنها زمانی می توانند بی دغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیده‌اند.»

و چه تکریمی از این بالاتر که هنرش مصداق همان چیزی است که حضرت روح الله گفت: «مورد قبول قرآن است.»

پی‌نوشت:

*. «سال 60 بود که سیداحمد خمینی پیشنهاد داد که چه خوب بود سرودی با موضوع امریکا ساخته می‌شد. و ما به فکر افتادیم که چه می‌شود کرد. به همراهی احمدعلی راغب «امریکا ننگ به نیرنگ تو» را آماده کردیم. به فاصله 48 از دریافت پیشنهاد.»


خبرگزاری فارس|خبرگزاری دانشجو|جهان نیوز |صبح هنر|تی نیوز|آذرخبر |تصریح

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۰۶:۱۶
علی سلیمانیان

«پیش از آنکه وزارت خارجه بخواهد در این رابطه اقدامی انجام دهد، شهرداری و سایر نهادها متوجه شدند که یک کار غیرقانونی صورت گرفته و این اقدام هماهنگ نشده بوده است.»

اینحرف‌های غیر قانونی و ذلیلانه سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایراندرباره جمع آوری بیلبوردهای صداقت آمریکایی از سطح شهر تهران است. وزارت خارجه‌ای که قرار بود استکبارستیزی و تربیت مستضعفان جهان برای مبارزه با نظام کفر از اصول اساسی‌اش باشد امروز در نقشحافظ منافع امریکا در تهرانظاهر شده است. دستگاهی که قرار بود در جهت نابودی امریکا و سران استکبار گام بردارد امروز از درتنش‌زداییاز روابط ایران با سران استکباردرآمده است و حتی کوچکترین تلنگری به امریکا را حتی در قلب ام‌القرای جهان اسلام، برنمی‌تابد و آن راغیرقانونیمی‌نامد.*

اما امام پاسخ این سیاستذلیلانه و مغرضانه وزارت خارجهرا بیست و چهار سال قبل داده است: «نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن رااصل و اساس سیاست خود با بیگانگانقرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمی شناسند.

به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و امریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند.

بعضی مغرضینما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می دهند، و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه می گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بی اعتبار شده اند!

آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین – علیهم السلام – را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند، ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانی – اسلامی ، بلکه ایرانی که شناسنامه اش را امریکا و شوروی صادر کند، ایرانی که ارابه سیاست امریکا یا شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای امریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت‌الحمایگی آنان خارج شده است، که دیگران را هم بهخروج از سلطه جباراندعوت می کند.»

امام می‌گفت: «خودتان و کشور و مردم اسلامی را در برابر امریکا اینقدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. بحمداللّه از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است، و می رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد.»

البته دلیل این کنش و واکنش‌های ذلیلانه وزارت خارجه، را در جایی دیگر باید جست.تکنوکرات‌هاوسرمایه‌سالارهاومرفهان بی‌دردودنیاطلبانچه می‌دانند که مبارزه چیست؟ «ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، به خوبی دریافته اند کهمبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست، و آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند. و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحت‌طلبی ، بحث دنیاخواهی و آخرت‌جویی دو مقوله‌ای است که هرگز با هم جمع نمی شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.»

امام به ما سفارش کرده است: «فرزندان انقلابی‌ام، ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد، ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.» و ما همچنان چنانیم که او می‌خواست.

  

پی نوشت:

*. «ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید ازاصول سیاست خارجیخود بدانیم. ما اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روشهایمبارزه علیه نظامهای کفر و شرکآشنا می سازد.» (پیام امام خمینی در پذیرش قطعنامه 598)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۲ ، ۰۸:۴۶
علی سلیمانیان

روزگار عجیبی است! خیلی چیزها عوض شده اند، خیلی کس‌ها هم.  قبیله افراط و تفریط، علم "اعتدال" برافراشته‌است. آزادی‌خواهان، سانسورچی شده‌اند و دموکراسی‌خواهان، در به روی شورشیان بر جمهوریت باز کرده‌اند.

محرم و نامحرم هم عوض شده است. "دوست" و "دشمن" هم هکذا. دیگر از "مرگ بر ..."ها هم بدمان می‌آید و می‌خواهیم به جبران مافات، فقط درود بفرستیم و سلام چاق کنیم. و دوست داریم برای دقایقی هم که شده به تلافی سال‌های سکوت، از پشت گوشی تلفن این سکوت را بشکنیم. و البته تنها سکوت را که نه، بشکنیم ایستادگی سی و چند ساله ملتی را در برابر شیطان.

صحبت‌ها با "دوستان" جدید هم که گل انداخت، درها را از پشت قفل می‌کنیم تا "دوستان" قدیم نشنود که چه‌ها می‌دهیم و چه نمی‌گیریم. شیطان بزرگ محرم اسرار شده است و شیطان‌گزیده‌ها نامحرم. خون‌آشام‌ها دوست و خون‌داده‌ها ...

خلاصه که خیلی چیزها عوض شده اند. پاستور هم عوض شده است، پاستورنشینان هم. پاستور شده است دفتر حافظ منافع امریکا و کلیدهایش، نه به سان داس، که چون کومباین درو می کند هر چیزی را که بر سر راه است. از بیلبوردهای شیطان‌ستیز گرفته تا... .

پاستورنشینان هم عوض شده‌اند، کلیدهایشان هم. و به جای گشودن، می‌بندند. کلیدهایی که درهای مامنی برای مردم می‌گشودند، دیگر برای همیشه قفل می‌کنند. شاید بشود این را تحمل کرد اما درد نامحرم ماندن را چگونه باید تحمل کرد؟

امروز هم درهای مجلس به روی دوربین‌های رسانه ملی کلید شد و اگر صراحت قانون اساسی نبود، درها به روی رادیو هم بسته می‌ماند. و ما می‌ماندیم پشت درو وکلایمان در آن سو. چه می‌شود کرد؟ خون‌هایش را ما داده‌ایم و خون‌دل‌هایش را ما نوش جان کرده‌ایم. مشت‌هایش را ما خورده‌ایم و کوفته‌ایم به دهان استکبار و پزش را امروز آن‌ها می‌دهند و ما شده‌ایم نامحرم.

آیین عشق بازی دنیا عوض شده است

یوسف عوض شده زلیخاعوض شده است

حق داشتی مرا نشناسی به هر طریق

من همچنان همانم و دنیا عوض شده است

(فاضل نظری)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۲ ، ۱۴:۵۸
علی سلیمانیان