امروز ظهر، احضاریهی جوان عدالتخواهی که در تجمع 22 بهمن تبریز، مطالبات امام و رهبری مبنی بر مبارزه با «فقر و فساد و تبعیض» را سر دست گرفته بود ابلاغ شد؛ و چند دقیقه بعد، دوستی دیگر خبر از قطع برق ساکنان مسکن مهر سردرود و ماندنشان در سرما داد.
یعنی فقط دو روز بعد از 22 بهمن و حضور حماسهآفرین همین مردم در صحنه، اشتراکِ برق واحدهایی که قبوضشان بدهی داشت را قطع کردهاند تا شلاقِ جدیتِ ادارات جمهوری اسلامی در اخذ بدهیهای خردِ مردم، تن و روح محرومان را بنوازد.
منطقی هم هست! دیگر به این زودیها چه نیازی به این مردمِ پاییننشین دارند؟ راهپیماییشان را کردهاند و انتخاباتی هم در پیش نیست که بخواهند قربان صدقهشان بروند. منتظر بودند تا 22 بهمن رد شود و طبق معمول این بساطِ مردمسراییها جمع شود و شد.
و جالب است که همین نظام اداریِ مقتدر که حتی نمیتواند چندهزارتومان بدهیِ مردم مستضعف به ادارهی برق را تحمل کند، وقتی حرف از مبارزه با اژدهای هفتسرِ فساد و تبعیض و حرف از مبارزه با کلاندزدها میشود، برمیآشوبد!
و چه آسان است صاف کردنِ بدهیِ چند هزارتومانی پابرهنهها! و چه پرهزینه است حتی حرف زدن از حقوق پایمالشدهی مستضعفان!
«یستدل علی ادبار الدول باربع؛ تضییع الاصول و التمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل». این سخنی است از امیرمومنان. یعنی چهار چیز باعث شکست دولتها میشود: پایمال کردن مسائل اصلی، سرگرم شدن به فروع، گماردن آدمهای پست و کنار زدن انسانهای فاضل.