یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

خیز برداشتن یک کاندیدای متخلف انتخابات گذشتهٔ مجلس، برای نشستن بر کرسی استانداری آذربایجان شرقی اصلاً مسئلهٔ عجیبی نیست.


این فرد در رقابت‌های انتخاباتی علاوه بر جابجایی آرایش که در نهایت با مداخلهٔ هیئت نظارت بر انتخابات در مرحلهٔ رسیدگی به شکایات ناکام ماند، به صورت علنی برای جمع کردن رأی در یکی از روستاهای تبعهٔ تبریز با تهدید اهالی، چیزی قریب به این مضمون گفته بود که شما چه به من رأی بدهید و چه ندهید، پیروز خواهم شد اما مسئله این است که آمار رأیم در این صندوق، در آیندهٔ تعاملاتم موثر خواهم بود.


فرد مذکور بعد از ناکامی‌اش، تلاش گسترده‌ای هم برای تصدی کرسی‌های مختلف مدیریتی نمود و توفیق چندانی نیافت اما این تلاش‌ها هیچ وقت متوقف نشد.


اما نکتهٔ قابل تأمل ماجرا این است که دستگاه قضایی، تاکنون اقدام موثری برای رسیدگی به تخلفات فرد مذکور در انتخابات گذشته انجام نداده است، به صورتی که او اکنون برای تصدی بالاترین مقام سیاسی استان که متولی برگزاری انتخابات‌ها نیز هست تلاش می‌کند و این مسئولیت نهادهای نظارتی و قضایی را دو چندان کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۱۷:۲۵
علی سلیمانیان

امام که عزم نهضت کرد، تنها بود. این را می‌شود از همین فهمید که کسی مثل طیب حاج‌رضایی که از اوباش کودتای ۲۸ مرداد بود، غیرتش تنهایی حاج‌آقا روح‌الله را نکشید و آمد پای کار نهضت.


در این حال و هوا، وقتی شبانه می‌ریزند توی خانهٔ امام و دستگیرش می‌کنند، از او می‌پرسند: «تو که جلوی شاه می‌خواهی بایستی، پس سربازانت کو؟» و جواب می‌شنوند که «سربازانم در گهواره‌اند.» 


انصافاً جواب عجیبی است! آخر سرباز را چه به گهواره؟! اما دیری نکشید که این حرف عجیب، تعبیر شد و کودکانِ خفته در گهواره‌های سال ۴۲، بساط طاغوت را برچیدند.


شاید جملهٔ «اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید» هم همان‌قدر عجیب به نظر برسد؛ اما چرا عجیب باشد وقتی امروز نسلی در فلسطین می‌بینیم که مقاومت، با گوشت و خونش آمیخته است و مرگ در نظرش بازیچه‌ایست مثل بازی هر روزهٔ کودکان؟


و چه جای عجب است اگر چنین وعده شود؛ که ما هم عشق به قدس را به فرزندانمان می‌نوشانیم و گهواره‌هایشان را به هوای آزادی فلسطین می‌گردانیم و برای آن موعود مبارک و آن مبارزهٔ نهایی آمادهٔ‌شان می‌کنیم.


شاید فاتحان قدس هم امروز در گهواره‌هایشان خوابیده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۷ ، ۱۰:۴۳
علی سلیمانیان