تحول در حوزه علمیه و عبور از فتنه ها
اساسا تحول یک ضرورت انکارناپذیر در حوزههای علمیه است چه آنکه حوزههای علمیه بهترین محمل برای تظارب آرا، مناظره، مباحثه و پویایی علمی است. از سویی تاکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی طی چند سال گذشته و تاکیدات دوباره ایشان در سفر اخیر به قم، نشان از اهمیت و رجحان این مساله بر دیگر مسائل جاری در حوزههای علمیه دارد: «مساله مهمى که مطرح است مساله تحول در حوزههاست». اما چه ضرورتی لزوم تحول در حوزه را ایجاب کرده است؟ «نظام مستظهر به حوزههاى علمیه است، به خاطر این است که نظریهپردازى سیاسى و نظریهپردازى در همه جریانهاى اداره یک ملت و یک کشور در نظام اسلامى برعهده علماى دین است. آن کسانى میتوانند در باب نظام اقتصادى، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتى و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینى باشند و دین را بشناسند. اگر جاى این نظریهپردازى پرنشد، اگر علماى دین این کار را نکردند، نظریههاى غربى، نظریههاى غیردینى، نظریههاى مادى جاى آنها را پرخواهد کرد».
حوزه علمیه کانون اصلی تولید اندیشه اسلامی و مرکز تربیت و پرورش فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه است و حیات فکری جامعه در دست اوست. از این رو حوزه باید در نظام فکری امروز سرمنشأ و مبدا تحولات جامعه باشد و این، جز با تحول حول نیازها و مقتضیات روز مقدر نمیشود. اما «این تحول یعنى چه؟» منظور، تحول ساختاری و شکلی بدون توجه به محتوا یا تحول محتوایی تنزلی نیست، یعنی در عین لزوم تحول، از تغییرات منفی و در جهت عقبگرد باید پرهیز کرد. «رها کردن شیوههای سنتی بسیار کارآمد» و «تغییر متد اجتهاد» مصادیق تحول غلطی است که رهبر فرزانه نسبت به آن هشدار جدی دادهاند: «اگر تحول را به معناى تغییر خطوط اصلى حوزهها بدانیم- مثل تغییر متد اجتهاد - قطعا این یک انحراف است. تحول است اما تحول به سمت سقوط». هدف از تحول تغییر همه سطوح و زمینهها نیست، منظور، «حرکت نو به نوى محتوایى» است که ضمن ترمیم وجوه معیوب و ناکارآمد، شیوههای کارآمد سنتی حفظ و تحکیم شود. در اینجا مجال برای تشریح مبانی خطوطی که رهبر عظیمالشأن برای این تحول ترسیم فرمودهاند فراهم نیست لیکن به بیان چند مورد به صورت گذرا بسنده میشود. دوری از انفعال و شرکت فعالانه و تکلیفمدارانه در مسائل گوناگون جهان از جمله مهمات این تحول است. «امروز حوزه نباید در صحنههاى متعدد فلسفى، فقهى و کلامى در دنیا غایب باشد. این همه سوال در دنیا و در مسائل گوناگون مطرح است؛ پاسخ حوزه چیست؟» اسلام باید به عنوان دینی جامعالاطراف خود را ملزم به تئوریپردازی در همه مسائل نظری بداند و نقش حوزه در این میان نقشی تعیینکننده است. مساله نیازسنجی و پاسخ به نیاز جامعه نیز باید در این تحول لحاظ شود چرا که عدم پاسخدهی به نیاز منجر به پاسخگیری از منابعی باطل خواهد بود و این یعنی انحراف تدریجی جامعه. «اهمیت فقه و عظمت فقه نباید ما را غافل کند از اهمیت فلسفه؛ هر کدام از اینها مسؤولیتى دارند... پرچم فلسفه اسلامى دست حوزههاى علمیه بوده و باید باشد و بماند» چرا که فلسفه سکولار چیزی جز نیرنگ نیست.«معرفتشناسى اسلام، تفکر اقتصادى و سیاسى اسلام، مفاهیم فقهى و حقوقىاى که پایههاى آن تفکر اقتصادى و سیاسى را تشکیل میدهد، نظام تعلیم و تربیت، مفاهیم اخلاقى، معنوى و... باید دقیق، علمى، قانعکننده و ناظر به اندیشههاى رایج جهان آماده و فراهم شود». مساله «احترام به مرجعیت»، «تهذیب» و تقویت «گرایشها و احساسات انقلابی» حوزویان نیز باید در «نظام رفتارى و اخلاقى حوزهها» تدوین شود چرا که تقویت شأن و جایگاه روحانیت در جامعه و حرکت اصولی حوزه بسته به اینهاست که در لایههای مختلف نظام حوزه، روحانیت و مردم قابل پردازش است. این مساله به قدری حساس و مهم است که حضرت امام خامنهای(مدظله) در تشریح تاکتیک دشمن در تخریب روحانیت انقلابی و دور نگه داشتن حوزه از روحیه انقلابی و فاجعه نامیدن همراهی حوزه با این فتنه انحرافی فرمودند: «بعد از پیروزى انقلاب اسلامى 2 عنوان و 2 مفهوم غلط و انحرافى به وسیله کسانى که هم با روحانیت بد بودند، هم با انقلاب دشمن بودند در ذهنها مطرح شد... یکى طرح مساله حکومت آخوندى است... دیگرى طرح موضوع آخوند حکومتى است؛ تقسیم آخوند به حکومتى و غیرحکومتى... میخواهند فضاى انقلابى را بشکنند، روحانى انقلابى را منزوى کنند. تحقیر بسیج، تحقیر شهید، تحقیر شهادت، زیر سوال بردن جهاد طولانى این مردم اگر خداى نکرده در گوشه و کنار حوزه به وجود بیاید، فاجعه است». اهمیت مضاعف به حضور زنان در حوزه و گسترش حوزههای خواهران نیز از جمله تاکیدات رهبری در بحث تحول حوزه است. چرا که «حضور دانشمندان اسلامى زن در عرصههاى مختلف اثرات بسیار عظیمى را در دنیا میگذارد» و پتانسیل عظیم انسانی و فکری جهان اسلام را شکوفا میکند. تحول و پالایش در حوزه و کارآمدسازی آن در تمام عرصههای فکری و نظری با حضور پررنگتر در جغرافیای اندیشه اجتماعی موجب خواهد شد تا سمتگیری جامعه به سوی جامعهای اسلامی دارای بصیرت و استقلال فکری و افق آرمانی باشد و این یعنی آنکه جامعه و حوزه در عبور از بحرانها و فتن فکری، فرهنگی و سیاسی دچار لغزش و اشتباه نخواهد شد. «آیا این تحول پیچیده گستردهدامن و همهجانبه و ذواضلاع، بدون یک مدیریت منسجم امکانپذیر است؟!»
---------------------
* مطالب مندرج در داخل گیومه فرازهایی از فرمایشات رهبری در دیدار با روحانیون و طلاب حوزه علمیه در قم است.