يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۸۹، ۰۷:۴۵ ق.ظ
|
عکس تزئینی است |
چندی پیش یکی از روزنامههای اصلاحطلب به نقل از وکیل خاندان هاشمیرفسنجانی و میرحسین موسوی، از شکایت حجتالاسلام اکبر رفسنجانی از روزنامههای «وطن امروز» و «ایران» و صدور کیفرخواست علیه مدیران مسؤول آنها و موعد دادگاه خبر داده بود که موضوع شکایت، مورد تایید مدیرمسؤول سابق «وطن امروز» قرار گرفت اما در پی آن تکذیبیهای از طرف مجمع تشخیص مصلحت منتشر شد که عنوان کرده هاشمیرفسنجانی در طول عمر خود از هیچ شخص یا رسانهای شکایت نکرده و اظهارات متشاکیان دروغ است! روزنامه «شرق» هم به حمایت از هاشمی و این دروغنامه شتافت و روزنامههای انعکاسدهنده خبر را به جای خود، منبع خبر معرفی کرد! اما اسناد منتشر شده از شکایات متعدد هاشمیرفسنجانی از این روزنامهها یا شکایات او در گذشته چیزی نیست که بشود آن را انکار کرد و اسناد آن در دستگاه قضایی و نزد متشاکیان موجود بوده و قابل دسترس است اما چرا این آقایان اینگونه و به راحتی و بیهیچ ابایی دروغ گفته و دیگران را متهم به دروغگویی میکنند؟ سیاست در تعریف آنها که خود را «لیبرال مسلمان»*میدانند طبیعی است که با تعریف ما از آن، فاصله فاحشی به بزرگی اسلام آمریکایی و لیبرالیسم تا اسلام حقیقی دارد. مکتبی که در آن اصل بر رهیدگی بوده و متعهد به آزادی از هر تعهدی است، پر روشن است که بر سیاست دایر بر صداقت خط زده و سیاست مکر و دروغ را بر جای آن خواهد نشاند و آن را آنگونه که مصلحت میداند پیش خواهد برد چرا که روی دیگر سکه سیاستورزی در این دیدگاه، دروغ و نیرنگ است. دروغگویی و تهمتزنی برای کسانی که «کت پوزیسیون» و «شلوار اپوزیسیون» را توامان بر تن دارند و فتنهگران را با دست پس زده و با پا پیش میکشند امری نهتنها غیرطبیعی نبوده بلکه حیاتی است چرا که حیات فتنه در عدم وضوح است و برای بقای فضای غبارآلوده چارهای جز دروغ نیست. برای آنها که به جای پشتیبانی از رهبری و نظام و عمل به وظایف خود در قبال مسؤولیت مسندهای تکیه زده بر آن سکوت اختیار کرده و به پشتیبانی از فتنهگران مسلم در زندان و سران آنها و حمایت از مجرمان جرم بزرگ تهمت به جمهوری اسلامی پرداختهاند و حتی گذشته مبارزات انقلابی خود و وصایای امام خمینی(ره) و آرمانهای انقلاب را در عمل تکذیب کردهاند، شاید سخت نباشد که امور روزمره خود را نیز تکذیب کنند. روزی رسانههای انقلابی را با نامهای دادگاهی کنند و فردا به نامهای دیگر داد برآورند کدام دادگاه؟! هم اقتدارگرایانه رفتار کنند و هم خود را مظلوم جلوه دهند. شاید آقایان، مصلحت را اینگونه تشخیص میدهند که هم نامههای خود را در سربرگهای اعطایی رهبری برای خاموش کردن صدای حامیان رهبری بنویسند و چشم بر فتنهانگیزی اطرافیان و خانوادهشان بربندند و هم در نامههای خود به رهبری–سلمهالله- سلام را فراموش کنند و اصل حمایت و اطاعت از ولیفقیه و رعایت احترام را نیز. شب، نامه سرگشاده برای رهبر بنویسند و روز، نامه علیه سربازانش صادر کنند. دروغ تنها حربه در دست کسانی است که شریانهای حیات سیاسی خود را تنها در دستان دروغ مییابند و در عین آنکه درصدد فشار در پناه جایگاه حقوقی خود بر روشنگران هستند واهمه دارند از اینکه خود را محتاج قوای نظام جمهوری اسلامی قلمداد کنند و پز آزادی نقد و حمایت از کودتاگران علیه انقلاب به همان بهانه بدهند اما به بهانههای واهی، رسانههای متعهد به نظام را سرکوب کنند. معلوم نیست آیا این بار نیز تازیانههای آتشین شکایت هاشمیها- که در عمر خود شکایت نکردهاند(!)- بر تن سربازان ولایت فروخواهد نشست و آنان را در زندان مصلحتاندیشی خواهد افکند یا نه؟
*اشاره به سخن حسین مرعشی، از نزدیکان هاشمیرفسنجانی و سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی (حزب خاندان هاشمیرفسنجانی و ساخته دولت سازندگی)
نوشته شده برای روزنامهوطن امروز
۱
۰
۸۹/۱۰/۲۶
علی سلیمانیان