کدام مصلحت؟
.....................................
پی نوشت:
*. مراجعه کنید به مصاحبه هاشمی رفسنجانی به روزنامه جمهوری اسلامی در آستانه 22 بهمن 1389
.....................................
تکمله:
1. «مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مىبینند؛ مىبینند مردم در چه جهتى دارند حرکت می کنند.حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه مجریه، مسئولین قوه مقننه، مسئولین قوه قضائیه، دستگاههاى گوناگون، همه می دانند که مردم در صحنهاند و چه می خواهند. دستگاهها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و این ها، هم وظائفشان در زمینه اداره کشور.» (گوشه ای از بیانات رهبر و تاکید بر انجام وظیفه و عمل به خواسته مردم در نهم دی یعنی محاکمه سران فتنه (1388))
2. «وقتى در داخل محیط فتنه، کسانى با زبانشان صریحا اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتى این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفافسازى نیست. شفافسازى، دشمن دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کى به شفافسازى کمک میکند و کى به غبارآلودگى کمک میکند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى، 29/10/1388)
بعضىها در فضاى فتنه، این جملهى «کن فى الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود... این کنار کشیدن، خودش همان ضرعى است که یُحلب؛ همان ظهرى است که یُرکب! گاهى سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستى روشنگرى کنند؛ همه بایستى بصیرت داشته باشند.» (بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 02/07/1388)
3. «این رئیس جمهور تحمیلی ثانی [حسنی مبارک] که خیال دارد در مصر مثل آن [انور سادات] حکومت کند، دربست خودش را در اختیار آمریکا گذاشته است؛ قبل از اینکه به ریاست برسد اعلام همبستگی خودش را با اسرائیل و آمریکا کرده است. ندیده است که همان طوری که سلف طالحش به واسطه خشم ملت به جهنم واصل شد، همین عمل را با او هم خواهند کرد. ملت مصر باید این مطلب را بداند که اگر قیام کند بر خلاف این توطئه ها ج همان طوری که ایران قیام کرد- آنجا هم پیروز خواهد شد. ملت مصر از حکومت نظامی نترسد و به او اعتنا نکند و همان طور که ایران حکومت نظامی را شکست و به خیابان ها ریخت، آن ها هم بشکنند و به خیابان ها بریزند و این تفاله های آمریکا را بیرون بریزند. ملت مصر ننشینند تا این قدرت از بین رفته دوباره دست و پای خودش را جمع کند و نفوذ خودش را بر ملت تحمیل کند. امروز روزی است که ملت مصر باید قیام کند. امروز روز ضعف دولت است و قدرت ملت. این تکلیفی است برای ملت مصر، برای علمایی که وابسته به حکومت نیستند. این تکلیفی است برای علما. علمای مصر به پا خیزند و برای خاطر خدا از اسلام دفاع کنند. امروز شما پیروزید. ملت مصر امروز قدرت دستش است. ارتش معلوم نیست با دولت باشد مگر آن هایی که جیره خوار آمریکا هستند. ارتش مصر توجه کند به اینکه اگر بخواهد پشتیبانی کند از این حکومتی که اعلام کرده است که من تابع آمریکا و اسرائیل هستم و من هر کس دم از اسلام بزند او را خفه می کنم [ننگ است و] این ننگ را ارتش مصر به خودش راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از این باز اسرائیل بیاید و به شما حکومت کند و اسرائیل و آمریکا مقدرات شما را در دست گیرند.» (صحیفه امام، جلد 15، صفحه285)
«اگر بخواهیم به اصل مطلب برسیم، باید عرض کنیم که امروز دیپلماسى ما از جهاتى، حتّى از دیپلماسى در دوران جنگ - که خیلى پیچیده و سخت بود - سختتر، ظریفتر و ابتکارطلبتر است. اگر بخواهیم اصول سیاست خارجى را که بر پایهى عزت و حکمت و مصلحت استوار است، بر اوضاع و شرایط پیچیدهى امروز دنیا و وضع خاص خودمان تطبیق کنیم، بلاشک فراست، ابتکار عمل، پُرکارى، دقت و پایبندى شدید به اصول و آرمانها، جزو وظایف عمومى دستگاه دیپلماسى ماست.» ( بیانات رهبر در دیدار با مسؤولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهورى اسلامى ایران، 18/04/1370)
«بعضى مىگویند، دیپلماسى فعال. بله، ما معتقد به دیپلماسى فعال هستیم. ما معتقدیم که وزارت خارجهى ما باید در سطح جهان - منهاى همین چند موردى که استثنا کردیم - مشغول فعالیت باشد. البته بارها گفتهایم که عزت و حکمت و مصلحت را رعایت کنند. بروند با همهى دولتها، سیستمهاى مختلف، عقاید مختلف، روشهاى گوناگون، ارتباطات داشته باشند؛ مانعى ندارد، لیکن منطقهى ممنوعهیى وجود دارد که از آن نباید تجاوز کنند.» (بیانات رهبر معظم در دیدار با گروه کثیرى از معلمان و مسؤولان امور فرهنگى کشور و جمعى از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانى کارگر، 12/02/1369)
4. «آنجایى که مسؤولان در غیر مسائل اصلى نظام - در مسائل کارى، ادارى، فهم یک قانون - با هم اختلاف نظرى دارند، نباید این اختلاف نظر جلوِ چشم مردم قرار گیرد و به کوى و بازار کشیده شود. اختلاف نظر نباید نشاندهندهى اختلاف مسؤولان باشد. چرا؟ چون مردم را مأیوس و نگران و دشمن را خوشحال مىکند. البته اختلاف بین مسؤولان در فهم یک وظیفه، یک امر متوقّع است. مثلاً ممکن است رئیس جمهور محترم و رئیس محترم قوّهى قضایّیه دربارهى نقطهاى از نقاط، داراى دو دید و دو بینش باشند و هر کدام هم براى خود استدلالى داشته باشند. بسیار خوب؛ این راه حل دارد. در قانون اساسى، راه حلّ اینها معیّن شده است. هماهنگ کنندهى سه قوّه، رهبر است و رهبرى مىتواند این مشکلات را برطرف کند.» (بیانات رهبری در اجتماع بزرگ مردم اصفهان، 08/08/1380)