دنیای مسخ؛ انسان فراموش شده
«دنیای قشنگ نو» (Brave New World) رمانی از آلدوس هاکسلی نویسنده و شاعر انگلیسی و نوشته شده در 1932 میلادی است که وقایع آن در سال ۲۵۴۰ در شهر لندن میگذرد و در آن آینده جهان مدرن تصویر شده است. هاکسلی در این رمان آرمانشهری را به تصویر کشیده است که در آن مهندسی ژنتیک به آفرینش انسانها با ویژگیهای از پیش تعیین شده منجر شده، و با هدف ایجاد یک جامعه طبقاتی و به سفارش حکومت بر حسب نیاز نوع انسان، انسانهای آلفا، بتا، گاما و اپسیلون، با ژنهایی دستکاری شده در کارخانجاتی بزرگ و درون بطریها متولد میشوند و نظام اخلاقی جامعه با تشکیل حکومت جهانی با شعار «اشتراک، یگانگی، ثبات» و با نابودی کامل خانواده، به کلی پوست انداخته و دانش روانشناسی به طرز حیرت انگیزی پیش رفته است و تنها هدف انسان از میان بردن رنجهای غیر ضروری است؛ و اینها همه سعادت نامیده شدهاند.
در این جهان، تمام افراد بشر به یک زبان سخن میگویند و زندهزایی و ایده داشتن پدر و مادر همانند اعتقاد به خدا و دین، نه تنها منسوخ شده بلکه زشت و شرمآور است. «هنری فورد»* در جای خدا قرار گرفته و مردم با نام او قسم میخورند و تاریخ این جهان نیز بعد از عرضه اولین خودروی مدل T به وسیله فورد آغاز شده است.
دولت جهانی با بهرهگیری از شیوههای شرطیسازی، خوابآموزی و سوما از هنجار بودن اصول فوردی و رعایت مو به موی آنها مطمئن میشود. اصول فوردی از همه میخواهد که برای جامعهشان مفید باشند، هر چه دارند با دیگران به اشتراک بگذارند، از دین، عشق، اخلاق، طبیعت و کتاب متنفر باشند، مرگ را عادی محسوب کنند، لذتطلبی را بر هر چیز مقدم دانند، دم را غنیمت شمرند و در یک کلام مثل بچههای توی بطری فکر و رفتار و زندگی کنند. هرگاه هم که زندگی از حد تحمل خارج شد، سومای شفابخشی هست که نشئگیاش سختیها را از یاد میبرد.
در چنین دنیایی هر گروه هم از خود و خلقت خود متشکر است و هم از زندگی و اوضاع راضی است و باید هم باشد چون جور دیگری ساخته نشده، و اصلا نمیداند «جور دیگر بودن» یعنی چه. سرخپوستها را به دلیل آنچه عقبماندگی میخوانند -چرا که به خدا، عشق، عاطفه، انسانیت، دلیری، جوانمردی و غیره معتقدند- در «وحشی کده» یعنی مکانی جدا شده از جهان متمدن نگهداری میکنند و هر از گاهی برای خنده، تفریح و دفع ملال به آنجا میروند تا مثلا با مشاهده مادری که بچهای در بغل دارد و یا در حال شیردادن اوست از خنده رودهبر شوند. در «دنیای قشنگ نو» برای انسانهایی که تمنیات این تمدن مدرن را نپذیرفته باشند، تنها دو راه پیشبینی کرده است. یکی همین وحشیکده و دیگری خودکشی است.
هاکسلی در سال ۱۹۵۸ در مقالهای با نام بازنگری دنیای قشنگ نو (Brave New World Revisited) به سیر وقایع اتفاقیه ۲۶ سال سپری شده از انتشار کتاب خود پرداخت و مدعی شد که تمدن بشری با سرعتی بسیار بیشتر از پیشبینیهای او در حال حرکت به سمت این دنیاست.
***
چند روز پیش، عکسهایی از سومالی در سایتهای خبری منتشر شد که اگر چه هیچ چیز جدیدی را بیان نمیکرد و مثل همه عکسهایی که از کودکان گرسنه و نحیف سیاهپوست -که حتی توان دور کردن مگسها و پشهها را از خود ندارند و برای رسیدن مرگ لحظهشماری میکنند- بارها دیدهایم، اما باز علیرغم کهنگی و تکرار، بسیار تکاندهنده و رنجآور بود. کودکانی گرسنه و بیمار و با جسمی بسیار نحیف که شاید بین پوست و استخوانهایشان تنها چند رگ و مویرگ فاصله است و قیافهای که نهایت درد و رنج را میشود از آن فهمید، دستآورد همین تمدن مدرنی است که با جنگافروزیها، و استعمار و استسمارِ به اصطلاح «جهان سوم»، رویای تحقق بهشت زمینی و «دنیای قشنگ نو»یی برای انسانهای مدرن را دنبال میکند.
دنیایی که در آن هیچ اثری از اخلاق و عاطفه نیست و هیچ مانعی نیز بر راه رسیدن به اهداف حکومت جهانی مستکبران. جهانی که هیچ جایی در آن، برای به اصطلاح «غیر متمدنها» جز «وحشیکده»های ساخته شده توسط تمدن مدرن و یا گورستان نیست و با اینهمه، همه باید به وضعیتی که جهان مدرن آن را ساخته است، و انسانها را چنین میپسندد راضی باشند. بشر مسخ شده توسط تکنولوژی، انسانیت را نیز به از یاد برده است و حتی «دنیای قشنگ نو»یی هم که آرزوی رسیدن به آن را دارد را به سخافت و ابتذال کشانده. جهانی که هیچ «قشنگ»یی ندارد و انسانهای آن در توحشاند و اگر نه این چه بلایی است که بر سر انسانها آمده است؟
آیا سومالی، اتیوپی و ... همان «وحشیکده«هایی نیستند که جهان غرب به دنبال ساختن آنهاست؟
از انتشار این عکسها که به شدت رنج آور اند و مایه ساعت ها و روزها اندوه برای خودم نیز شده اند پوزش می طلبم. |
------------
*. بنیانگذار کارخانه خودروسازی فورد و اولین کسی که برای تولید خودروی ارزانقیمت خط تولید را به کار گرفت. او نه تنها انقلابی در صنعت اروپا و آمریکا ایجاد کرد، بلکه ترکیب تولید انبوه کالا، دستمزد بالا برای کارگران و قیمت پایین پیشنهادی او چنان تأثیری بر اقتصاد و جوامع قرن بیستم ایجاد کرد که آن را «فوردیسم» نامیدند.
*. نوشته شده برای روزنامهوطن امروز| هفته نامه میثاق |خبرگزاری فارس