از گرامیداشت دفاع مقدس تا نمایش جنگافزارهای اسقاطی
«جنگ تحمیلی هشت ساله، چگونه گذشت؟» این پرسشی است که یقین دارم بخش از اعظمی از جامعه و قریب به اتفاق نسل جوان، نخواهند توانست حتی چند دقیقه کوتاه به آن پاسخ دهند و این در حالی است که ما حدود هشت سال در جنگ بودهایم. و فکر نمیکنید آیا پس از گذشت 23 سال از آتشبس و بیش از سه دهه از آغاز جنگ، این مسئله بسیار جای شگفتی دارد؟
جنگی که بخش عمده رزمندگان آن را نیروهای داوطلب مردمی تشکیل داده؛ جنگی که صدها هزار شهید از ما گرفته و میلیونها مجروح و آواره -که اثرات آن حتی تاکنون پابرجاست- بر ما تحمیل کرده است و جنگی که طولانیترین و پرهزینهترین جنگ قرن حاضر بوده و ویرانیها و هزینههای هنگفت آن حتی هنوز هم بر اقتصاد ما سایه افکنده، چرا باید در اذهان مردم معاصر آن جنگ، چنین مهجور باشد؟ آیا تاکنون فرصتی برای بیان آن نداشتهایم و یا اینکه از کرده خود شرمندهایم؟
فکر نمیکنم فرصت 30 ساله، زمان اندکی برای روایت جنگ بوده باشد و این زمان حتی به قدری است که میتوان واقعیات را هم تحریف کرد چه رسد به بیان آنها. و جنگی که ما در آن «برای لحظهای هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم» و سراسر آن برایمان افتخار بوده و لحظه لحظه آن حماسه، دلیلی برای مهجوریت نمیتواند داشته باشد. آیا دلیلی برای این مهجوریت سراغ دارید؟
***
هفته دفاع مقدس اما فرصت خوبی است تا به بیان آنچه که در جنگ هشت ساله گذشت، پرداخت و البته این مسئله نباید مختص به مهلت کوتاه هفته دفاع مقدس باشد، اما بهترین بهانه میتواند باشد. و اما ما همین بهترین بهانه کوتاه را هم از دست دادهایم. نمایشگاههای پرشماری به نام دفاع مقدس و برای گرامیداشت آن داشتهایم، اما آیا جز جنگافزارهای اسقاطی و آهنپارههایی که هیچ چیز جنگ را برایمان روشن نمیکنند، میتوان در این نمایشگاهها دید؟ این اقدامات تاکنون کدام گوشه از جنگ را روایت کردهاند و به کدام شبهه درباره آن، پاسخ گفتهاند؟ نمایش چند قبضه خمپاره و موشکانداز، چند دستگاه نفربر و تانکهای قراضه و بسیاری از تجهیزات جنگی از رده خارج، چه ارتباطی با گرامیداشت دفاع مقدس میتواند داشته باشد؟ البته هیچگاه منکر فضاسازی مناسب با استفاده از عناصر جنگ نیستم و حتی از کاربرد هنرمندانه ادوات جنگی هم استقبال میکنم، اما خلاصه کردن دفاعی که پسوند آن «مقدس» است در این آهنپارهها، وهن دفاع مقدس و جفا در حق امام و شهدا نیست؟
پر کردن فضای دیداری جامعه با تبلیغات پرهزینه دولتی که تنها در بردارندهی این عبارت است که «هفته دفاع مقدس گرامی باد» هم بلای دیگری است که دامان دفاع مقدس و البته سایر عرصههای فرهنگی ما را گرفته است و اما نمیدانم این حرکت بیمحتوای اداری را، چگونه میتوان گرامیداشت دفاع مقدس دانست؟ و حال آنکه همین سازمانها و نهادها که چنین کارهای تبلیغاتی را به حدی جدی دنبال میکنند که گویا این قضیه را بین دستگاهها به مسابقه گذاشته باشند، تاکنون حمایت کافی و مستمری از اقدامات فاخر و مردمی برای گرامیداشت حقیقی دفاع مقدس حمایت کافی و مستمری به بهانه عدم وجود بودجه مختص این امور، نداشتهاند و حمایتهای معدود و غیر قابل تکراری هم که از جانب آنها صورت گرفته، با شرط آن بوده است که همه تلاشهای صورت گرفته را به نام خود مصادره کنند و این مسئله حتی شامل نهادهایی که وظیفه ذاتی آنها چنین حمایتهایی را اقتضا میکند نیز، میشود.
***
گرامیداشت دفاع مقدسی که مردمی بوده و آن را ارادههای مردم پیش رانده است هم، باید مردمی باشد و ثمره گرامیداشتهای ابلاغی و حرکتهایی که بیشتر به ویترینسازی شبیهاند تا کار فرهنگی، همینی خواهد شد که هست. چه کسی میداند «در جنگ هشت ساله، چه گذشته است؟»
*نوشته شده برای روزنامهوطــن امــروز