یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی و از مشهورترین نظریه‌پردازان اجتماعی زنده غرب درباره آینده نظام سرمایه‌داری و بحران‌های پیش روی آن معتقد است مرحله پیشرفت سرمایه‌داری که در آن دولت‌های رفاه ظهور کرده‌اند با وضعیت بی‌ثباتی تشدیدشونده‌ای روبه‌روست.

در این‌جا ما اگر چه با نظر او موسوم به «دولت رفاه» چندان موافق نیستیم و رفاه مقطعی و نسبی دولت‌های غربی را به گونه دیگری تحلیل می‌کنیم اما از آن‌جا که در نتیجه‌گیری درباره آینده کاپیتالیسم با وی اتفاق نظر داریم و منظور ما نیز از آوردن نظر او بحث بر سر آینده سرمایه‌داری است، از توقف بر این مساله امتنا می‌کنیم و به ادامه دیدگاه وی می‌پردازیم.

هابرماس معتقد است، دولت رفاه که زاییده پریشانی اقتصادی است از «اتحاد رهبران سیاسی با نخبگان اقتصادی» به وجود آمده است. این دولت «اقتصاد و حکومت را به هم پیوند داده» و به این ترتیب «حوزه عمومی را محدود کرده است». وی برای توصیف این وضعیت اصطلاح باز فئودالی شدن را به کار می‌برد که به طور نمادین معرف تهدید آشکار حوزه عمومی از طریق تقویت بی‌حساب اقتدار دولت و تبدیل آن به یک نهاد سلطه‌گر نقادناپذیر و شبه فئودالی است.از دید او این وضعیت موجب بروز «بحران مشروعیت» می‌شود که تجلی آن بی‌ثباتی است که به نوبه خود به «بروز جنبش‌های جدید اجتماعی» منجر می‌شود که با ارزش‌های نظام حاکم به مقابله و رویارویی می‌پردازند.

و این همه آن چیزی است که در خیابان‌های امریکا و اروپا در حال وقوع است:بروز جنبش‌های جدید اجتماعی در اعتراض به انحصار قدرت سیاسی و اقتصادی و مقابله با ارزش‌های نظام کاپیتالیسم و در نهایت، بحران مشروعیت نظام سرمایه‌داری.

مردم امریکا و اروپا اکنون از انحصار قدرت سیاسی در دستان کلان‌سرمایه‌داران و از انحصار ثروت در حلقه سیاست‌مداران و از این تسلسلی که کاپیتالیسم بر آنان تحمیل کرده است به تنگ آمده‌اند و از پایان تحمیل زورمندان و زرسالاران یک درصدی بر اکثریت مطلق نود و نه درصدی مردم سخن می‌گویند. خواسته‌ای که تا به حال در غرب، سابقه‌ای نداشته است و سخنی به این صراحت در رد نظام سرمایه‌داری، سخنی بدیع است.

«وال استریت را تسخیر کن» شعاری است که آرمان جنبش مردمی ضدسرمایه‌داری را به روشنی بیان می‌کند و شیوع این قیام تا «وال استریت»، یعنی تا درون دیوارهای نظام سرمایه‌داری، و قطب سرمایه‌داری جهانی، نمی‌تواند نتیجه‌ای جز سقوط کاپیتالیسم و فروریختن نظام مبتنی بر آن داشته باشد.

پایگاه خبری آلترنت (alternet.org) چند هفته پیش، قبل از آغاز جنبش گسترده مردمی در امریکا در تحلیل آنچه که در اروپا در حال شکل‌گیری استدر تحلیلی جالب، بر بیداری ملت‌های غربی از خواب غفلت وحتمی بودن سقوط کاپیتالیسم، تاکید کرده است: «آن‌چه جنبش‌های مردمی در اروپا می‌خواهند دموکراسی اقتصادی، عدالت سیاسی، رفاه و افزایش استانداردهای معیشتی متناسب است. در اروپا گویی جوامع از خواب غفلت بیدار شده‌اند و خود را اکنون آگاه می‌دانند. اکنون جنبش‌های مردمی در اروپا نه تنها تفاوتی با یکدیگر ندارند بلکه وجه مشترک بسیاری دارند. اکنون بنیان‌های متزلزل نظام سرمایه‌داری در حال لرزه است و در نهایت سقوط خواهد کرد چون انقلاب بزرگ مدت‌هاست که آغاز شده است.

باید پذیرفت که حتی اصلاحات بنیادین نیز نمی‌تواند باعث نجات نظام سرمایه‌داری شود. اصلاحات به معنای تغییرات چشم‌گیر و تحول در شرایط فعلی است.بنابراین دولت‌های اروپایی باید بدانند که ادامه حرکت در مسیر نظام سرمایه‌داری به معنای سقوط و ورشکستگی است. سیاسیون طرف‌دار نظام سرمایه‌داری در اروپا به خوبی می‌دانند که با تبعیت از اصول سرمایه‌داری از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اوضاع وخیم‌تر شده است و این اوضاع عامل بی‌ثباتی‌ها و خشونت‌های فعلی در اروپا است. نسل جوان اروپا دیگر به دولت‌ها اعتمادی ندارد و خود به دنبال بازپس‌گیری مطالباتش است. باید اذعان کرد که جهانی‌سازی و نظام سرمایه‌داری عامل تشدید

بحران‌ها بوده‌اند.»

اکنون می‌توان آن‌چه که در غرب و علی الخصوص در ام‌القرای تمدن غرب، امریکا در حال وقوع است را، جنبش بزرگ بیداری و عدالت‌خواهی ملت‌ها نامید و عصر حاضر را عصر یایان دوران سرمایه‌داری و خزان غرب دانست که بهار ملت‌های غربی را به همراه خواهد داشت. افول امپریالیسم با بیداری اسلامی در ممالک اسلامی تحت تسلط غرب و آغاز سقوط کاپیتالیسم در جهان، آینده نکبت‌باری برای غرب به ارمغان خواهد آورد.

فرانسیس فوکویاما چند سال پیش در آستانه انتخاباتی که در آن اوباما به ریاست جمهوری امریکا رسید در مقاله‌ای با اذعان به فروپاشی تفکر سرمایه‌داری در آینده‌ای نزدیک می‌گوید: «ایده‌ها یکی از مهم‌ترین صادرات ما هستند و در این میان دو ایده اصولی آمریکائی از اوایل دهه 80 بر افکار جهانی تسلط یافته است.» او از نوع خاص امریکایی نظام سرمایه‌داری، و ترویج نظام لیبرال دموکراسی به عنوان بهترین مسیر برای رسیدن به نظام بین المللی آزاد، به عنوان این دو ایده اصولی امریکا که بر افکار جهانی تسلط یافته است، یاد می‌کند.

اکنون بیداری ملت‌های غربی و بیداری اسلامی در شرق، این دو ایده اصلی امریکا را با بی‌اعتباری مواجه ساخته و نه تنها صدور تمدن غرب به خارج از مرزها متوقف شده و استیلای غرب رو به پابان گذارده است که حتی غرب، در درون حصار تمدن خود نیز با بحران مشروعیت مواجه است.

دوران بیداری و عدالت‌خواهی فرارسیده است و این آیا آغاز دوران نکبت‌باری برای غرب و علی‌الخصوص امریکا نیست؟



* نوشته شده برای روزنامهوطـــن امـــــروز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۷/۲۹
علی سلیمانیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی