از وطن فروشی سینماگرانه تا اپوزیسیون بازی باشگاهدارانه
«جدایی نادر از سیمین» چند هفته پیش جایزه بزرگ جهانی خود را گرفت اما بهای گزافتری در قبال آن پرداخت؛ بهایی به گزافی وطن و چه جایزه کوچکی در برابر این دست و دلبازی نصیبش شده است.
تقریبا هیچ تجربه فرهنگی و هنری در غرب، ناقض این مدعا نبوده است که جایزه هایی این چنینی امری جدای از سیاست مستکبرانه باشد و این اعانه غرب، پاداشی است برای تقدیر از سینماگرانش و یا صدقه ای برای خوش رقصی های منورالفکران تاریک اندیش غرب زده. این جایزه تنها برای غربی ها برازنده است و استثنائاً برای شرقیانی که حاضرند وطن و هویتشان را برای تصاحبش به حراج بگذارند. و اصغر فرهادی در فیلمش خوب القا کرده است که وطنش دیگر جای زندگی نیست و برای همین شایستگی آن را داشت تا برایش آن چنین کف بزنند.
غرب انحصارطلب ثابت کرده برای «جدایی نادر از سیمین»ها حاضر است بسیاری از فیلم های قوی ترش را نیز پس بزند و جایزه اش را دو دستی تقدیم شرق کند تا تردید آنهایی را که در این مساله شک دارند که غرب خریدار خوبی است برای اصغر فرهادی ها بزداید و آغوش باز خود را برای سیاه نمایی های این چنینی و یا هر فیلم دیگری که برای غرب آغوش گشوده است، نشان دهد.
فرهادی اولین آنهایی نبوده است که مفتخر به دریافت جازه وطن فروشی شده است و مطمئن باشید که آخرینشان هم نیست اما ما هم هیچ انتظاری جز این از او و امثالش نداریم.
فکر نمی کنم کسی منکر این مساله باشد که در کشور مشکلات و بی عدالتی هست، اما ما راه چاره را در آن نمی دانیم که برای رفع این مشکلات، باید شکایت به بیگانه برد. و راه حلی این چنینی را نابخردانه و ناجوانمردانه می دانیم. و هیچ گاه هم چنین نخواهیم کرد.
سازمان ها و نهادهای بین المللی برای هر امری که تاسیس شده باشند، مطیع سیاستی یک پارچه اند و حتی اگر نهادی در لفافه ورزش نیز ظهور کند، از این قاعده مستثنا نخواهد بود. و تجربه های فراوانی هم در این مساله داشته ایم.فکر نمی کنم کسی فراموش کرده است که چند وقت پیش، میزبانی مسابقات ورزشی کشورهای اسلامی را فدای سیاست بازی های خصمانه و ادعای بی اساس خلیج عربی کردند و این برای آنهایی که گرفتار غفلت اند باید درس عبرتی بوده باشد.
چند روز پیش ع.پ، عضو هیات مدیره یکی از تیم های لیگ برتر فوتبال -که از قضا با بسیاری از مدیران سازمان لیگ و علی الخصوص با رئیس آن، از یک خانواده اند، و وظیفه اصلی او نه باشگاه داری و کارهایی از این قبیل که وظیفه ای بسیار سنگین تر از این مسایلی است که خود را گرفتار آنها نموده- در گفتگو با خبرگزاری ایرنا و در اعتراض به اشتباه داوری در بازی ای که به ضرر تیم متبوعش تمام شد چنین گفته است: «اعضای هیات مدیره به طور کامل از مدیرعامل باشگاه برای پیگیری موضوع از طریق آ.اف.سی (AFC) ، حمایت می کنند. هرچند اشتباهات داوری جزو لاینفک فوتبال و مجموعه رشته های ورزشی است، اما قضاوت مساله دار این بازی ما را از روند ادامه لیگ برتر نگران می کند. ما نگرانیم که چنین ضعف هایی در مجموعه های فوتبال کشور، در نهایت در نتایج کلی تیم ها تاثیرگذار باشد و در این عرصه معتقدیم تیم های شهرستانی بیشتر مورد ظلم واقع می شوند...
چنین به نظر می رسد که اعتراض این دسته از تیم ها کمتر مورد توجه قرار می گیرد که این مساله نیاز به پیگیری های عمیق دارد. در این زمینه تیم های مرکزنشین حرف های خود را به راحتی در فدراسیون به کرسی می نشانند.»
راوی این سخنان کسی است که همواره به گونه ای سخن می راند که گویی دغدغه مندتر، ولایتمدارتر و انقلابی تر از او نیست و همیشه حرفهایش را به نمایندگی از نظام می زند. او کسی است که بارها کسانی را که به انحاء گوناگون شکایت به بیگانه برده اند را مورد عتاب قرار داده و سال های پیش که او باشگاه را با پول بیت المال در اختیار نگرفته بود، چنین سخنانی به شدت سرکوب می شد و هر کس نه حتی دم از شکایت از AFC، که اگر سخن از ناداوری در حق این تیم شهرستانی می زد محکوم به قومیت گرایی و پان... می شد اما اکنون قضیه جور دیگری شده است.
اما جالب قضیه اینجاست که این آقا، در حالی دم از عدالت و ظلم میزند که باشگاهداری او با بیت المال در اختیارش، هیچ سنخیتی با ماموریتی که دارد، ندارد و کسانی در دستگاه تحت امر او هستند که از بیت المال در اختیار او، صدها بار کمتر از اعضای باشگاه ورزشی و کادر آن حقوق می گیرند و اگر کسی به این بی عدالتی مسلم اعتراضی کند، پاسخش مشت خواهد بود.
طرح شکایت به فدراسیون فوتبال آسیا و اذعان به این مساله که در ورزش ایران ناعدالتی و پارتی بازی وجود دارد و نهادهای داخلی نتوانسته اند بی طرفانه در این مساله حکمیت کنند، و رسمیت بخشیدن به برخی ادعاهای قومیت گرایانه از سوی آنهایی که وظیفه اصلی آنها صیانت از انقلاب اسلامی است آیا مستحق دریافت جایزه بهترین اپوزیسیون دو زیست ورزشی نیست؟ و اصلا او چه فرقی با شیرین عبادی و امثالهم دارد؟ آیا اصغر فرهادی را بسیار شرافتمندانه تر از او نمی دانید؟ و مگر یک فیلم چه دارد که این اقدام نخواهد داشت؟
این انقلاب را اشتباهات داوری که خاطر فوتبالیست های میلیاردر بی تفاوت را مکدر می کند، تضعیف نمی کند، تبعیض های چندین صد برابری ع.پ هایی که خود را مفسر بیانات رهبری جا زده اند، تخریب می کند. انقلاب را توپ های پلاستیکی کودکانی که در میان کوچه های ناهموار، با پاهای برهنه شوت می شوند تضعیف خواهد کرد نه یک پنالتی اشتباهی میلیاردرها. باور کنید که این انقلاب با اشتباه مسلم 3 امتیازی هیچ آسیبی نخواهد دید، بترسید از بیغوله نشین هایی که شب را گرسنه خوابیده اند. 10 روز بیشتر نیست که حضرت امام خامنه ای عدم تحقق عدالت اجتماعی را آسیب انقلاب دانسته اند. لطفا کنار بکشید.