از آرمانشهر خمینی تا خمینی شهر
اگر از من بپرسند از آرمانشهر خمینی تا خمینیشهر حاج عبدالله والی چقدر فاصله است، چه باید بگویم که فاصلهای نمییینم. اگر همه مکلف به تکلیفاند، خمینیشهر هم بر همین اساس خمینیشهر شده است و جز این چه چیز دیگر میتوان گفت؟خمینیشهر، خمینیشهر شد تا به فرمایش "به داد بشاگرد برسید!" امام، جامعه عمل بپوشاند و دیگر، آرمانشهر خمینی چه فاصلهای میتواند با خمینیشهر داشته باشد؟
امام آمده بود تا بگوید:"فرزندان عزیز جهادىام به تنها چیزى که باید فکر کنید به استوارى پایههاى اسلام ناب محمدى (ص) است. اسلامى که غرب، و در رأس آن امریکاى جهان خوار، و شرق و در رأس آن شوروى جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند. اسلامى که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقراى جهانند و دشمنان آن ملحدان و کافران و سرمایه داران و پولپرستانند. اسلامى که طرفداران واقعى آن همیشه از مال و قدرت بىبهره بودهاند؛ و دشمنان حقیقى آن زراندوزان حیلهگر و قدرتمداران بازیگر و مقدس نمایان بىهنرند." و خمینی شهر حاج عبدالله از این آرمانشهر، چه کم دارد؟
***
"به داد بشاگرد برسید!"و همینیک اشارت امام کافی است تا حاج عبدالله را به جهاد در جبههای دیگر بکشاند و جهاد اصغر را وارهد. جهادی که برای جهادگرانش شهادت نیز به ارمغان نمیآورد و اما چگونه ممکن است جهادی که حاج عبدالله کرده است، پاداشش کمتر از شهادت باشد؟
حاج عبدالله مسئول کمیته امداد امام بشاگرد بود و تو گویی که او والی همه آنهایی است که در بشاگرد بودند و چگونه ممکن است حاج عبدالله عایلهاش را در رنج و سختی رها کند و آسوده سر بر بالین بگذارد؟ حاج عبدالله جهاد کرد تا طعم خوش انقلاب را بر شهروندان دورافتادهترین نقطه از جمهوری اسلامی بچشاند؛ فتح خرمشهر را رها کرد تا قلبهای مستضعفان بشاگرد را فتح کند و خمینیشهر را در دل آن بنا کند.
حاج عبدالله اهل تکلیف بود، و از فیض عظمای شهادت گذشت تا به داد مظلومانی برسد که از همه چیز محروم بودند و در این راه هیچگاه معطل امکانات نماند. اگر امکانات کافی نبود، با هر چه داشت و اگر هیچ نبود با دستان خالی و با همه وجود به جهاد با فقر و محرومیت رفت و بشاگرد امروز مرهون برکتی است که جهاد مخلصانهی او به ارمغان آورده است.
***
من هیچگاه حاج عبدالله را ندیدهام و حتی توفیق شناختنش را زمانی که در قید حیات بود نداشتم، اما راز غم سوزناکی که امروز قلبم را در هفتمین سالگرد رحلتش میفشارد و سر محبت عجیبی که بر دلم نشانده است در چیست؟ آیا جز در آن است که او مقامی همسنگ شهدا دارد؟