یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها
تحلیلی جریان شناسانه بر نتیجه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری

 نتیجه انتخابات برای بسیاری، قبل از روز انتخابات قابل درک و تحلیل نبوده است و اقل کم کمتر کسی فکر می‌کرد که انتخابات در دور اول به نفع جریان اصلاحات تمام شود. تصور اکثر اصول‌گرایان، پیروزی بود و چنین تصور می‌شد که آرای تعلق یافته به احمدی‌نژاد در انتخابات گذشته ریاست جمهوری، متعلق به اصولگرایی است و در این انتخابات، این تعداد رای اگر چه بین کاندیداهای اصولگرا توزیع هم شود، لکن کل آرا تقریبا حفظ خواهد شد.
از طرف دیگر این‌گونه انگاشت می‌شد که شخصیت آقای روحانی تاثیرگذاری و کاریزمای کافی جهت جلب آرای لازم برای پیروزی در اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از فتنه را ندارد و در حتی بهترین حالت ممکن می‌تواند تنها آرای سیزده میلیونی انتخابات ۸۸ را آن هم در صورت حضور همه صاحبان آن آرا به خود جلب کند و این شرایط، فاصله بسیاری با پیروزی داشت. نظرسنجی‌های ضد و نقیض هم، هیچ‌یک حاکی از پیروزی آقای روحانی در انتخابات، آن هم در دور اول، نبود. این‌ها همه فی‌المجموع شرایطی را رقم زد که نتیجه انتخابات اخیر، پیش از آغاز رای‌گیری، غیرقابل درک باشد.
آن‌چه در این میان مورد غفلت واقع شده بود، شرایط موجود و وضعیتی بوده است که نتیجه انتخابات را –علیرغم همه تحلیل‌ها- به سمتی دیگر برد. رای بسیاری از آن‌ها که به منتخب انتخابات رای داده‌اند، رای به شخص او یا حتی رای به گفتمان و جریان منتسب به او نبوده است بلکه رای به خروج از وضعیت فعلی و رای به تغییر بوده است. هم‌چنان که رای به خاتمی در دوم خرداد ۱۳۷۶ نیز رای به خاتمی نبود. بلکه رای به خروج از وضعیت دوران هاشمی و رای به تغییر شرایط بوده است. آن چه روی داد، شبیه سازی مصنوعی دوم خرداد ۱۳۷۶ بود که در آن می‌بایستی شرایط به گونه‌ای گردد که مردم مجبور شوند رای به خروج از وضعیت حاضر دهند.
برای این منظور می‌بایستی کاری کرد که وضعیت موجود، وضعیتی نامساعد و دولت حاضر دولتی ناکارآمد و بد درک شود. چنین وضعیتی اگرچه از ابتدای روی کار آمدن احمدی‌نژاد کلید خورده است، اما ورود نکردن بسیاری از اصولگرایان به این بازی –به دلایلی که در ادامه عرض خواهد شد- و عدم حصول شرایط لازم برای القای این وضعیت در چهار سال نخست، شتاب این حرکت را کند کرد.

تهمت‌هایی که به احمدی‌نژاد در طول چهار سال نخست ریاست جمهوری‌اش زده شد، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با قوت هرچه تمام‌تر پمپاژ شد. از اتهام خرافه‌گرایی و دیدار با مرتاضان و رمالان و هاله نور و دیدار با امام زمان گرفته تا اتهام تخلف یک میلیارد دلاری نفتی و دروغ‌گویی و …، همه و همه فضای سیاسی را مسموم کرد. تهمت‌هایی که رهبری معظم انقلاب، در نمازجمعه ۲۹ خرداد ۸۸ بسیاری از آن‌ها را «خجالت‌آور»، «فحاشی» و و زیرپا گذاشتن «قانون و اخلاق و انصاف» دانستند.
انتخابات سال ۸۸ آغاز دور جدیدی از تقابل با احمدی‌نژاد به دلیل حواشی انتخابات و مناظره‌ها بود، به گونه‌ای که نامه بدون سلام هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری، دور جدید و گسترده‌تر این حملات را با ابداع کلیدواژه «جریان انحرافی» آغاز کرد.
احمدی‌نژاد در سخنانی در جمع اعضای ستاد انتخاباتی‌اش در آبان ۹۱ می‌گوید: «از ۲۱ نفر اعضای کابینه اول، ۱۱ نفر از کسانی بودند که در لیست بقیه کاندیداها بودند که به خاطر همین موضوع مورد انتقاد خیلی از  حامیان و شماها قرار گرفتیم. اما بدانید اگر آن یازده نفر را نمی‌آوردیم ما را ریشه‌کن می‌کردند.» این یکی از علل عدم ورود برخی از اصولگرایان به بازی ناکارآمد نشان دادن احمدی‌نژاد بود که در سطور پیش به آن اشاره شد.
بعد از انتخاب مجدد احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری، در ترکیب کابینه جدید این سهم‌ها قطع شد و موجب ورود برخی از اصولگرایان ساکت مانده در چهار سال نخست به مسابقه احمدی‌نژادکشانی شد که جریان فتنه آن را آغاز کرده بود، اما گوی سبقت را از آنان ربود.
تکرار تهمت «خرافه گرایی» و «خط‌گیری از کسانی که به هیچ وجه مورد تایید بزرگان دینی و مبتنی بر اصول و عقاید مذهبی ما نیستند و رفت‌و‌آمدهای مشکوک به خارج از کشور به‌دنبال مددگیری از برخی خرافات» از سوی علیرضا زاکانی تنها به فاصله چند هفته از بیانات رهبری درباره ناروا بودن این اتهامات به رئیس جمهور، فاز نخست این مسابقه احمدی‌نژادکشان اصولگرایان بود که فرمانش با کلیدواژه «جریان انحرافی» از سوی هاشمی رفسنجانی صادر شده بود. این تهمت‌ها البته به همین قدر اکتفا نشد و تهمت‌هایی از قبیل سحر شدن احمدی‌نژاد، رجوع و خط‌گیری از جن‌گیر و رمال، استفاده از قدرت نامشروع شیطانی در مناسبات سیاسی، و ده‌ها تهمت از این دست بی‌هیچ دلیلی به احمدی‌نژاد و اطرافیانش وارد شد. 
معاون اولی مشایی اواخر تیر ۸۸ و حکم رهبری برای برکناری وی و تأخیر چندروزه‌ احمدی‌نژاد در اجرای این حکم، نقطه‌ عطفی شد تا اصولگرایان در ولایت‌مداری احمدی‌نژاد شک کنند و او را ادامه‌دهنده راه مصدق و بنی‌صدر بدانند.
در این میان، بار عظیم تهمت‌ها و فحاشی‌ها از انجمن حجتیه بودن گرفته تا بهایی‌زاده و یهودی‌زاده بودن به احمدی‌نژاد و مشایی گسیل شد. البته توهین‌ها به هین جا ختم نشد و یکی از مداحان با تشبیه مشایی –باعرض پوزش- به عورت احمدی‌نژاد، احمدی‌نژاد را با خوردن میوه ممنوعه کشف عورت شده دانسته و تهدید کرد که او را خواهد برید و فحاشی‌های بسیاری از این دست، که متوجه رئیس جمهر شد.
در فروردین ۱۳۹۰ برکناری وزیر اطلاعات در پوشش استعفا و نامه رهبر معظم انقلاب برای بازگشت وزیر به وزارت، و ماجرای موسوم به خانه‌نشینی احمدی‌نژاد این شک اصولگرایان در ولایت‌مداری احمدی‌نژاد، عنوان «ضد ولایت فقیه» به خود گرفت و علیرغم تاکید چندباره رهبری مبنی بر عدم دامن زدن به این مساله و عدم القای حاکمیت دوگانه در کشور، رسانه‌های جریان اصولگرایی با دامن زدن به این قضیه، خوراک مضاعفی برای رسانه‌های ضدانقلاب فراهم کردند.
آیت‌الله مصباح یزدی در دو ماه پس از ماجرای خانه‌نشینی، طی بیش از شانزده سخنرانی، این‌گونه تفسیر کردند که دلیل سرپیچی از دستورات رهبری، ادعای دستور گرفتن «جریان انحرافی» از امام زمان است. خطر ظهور «علی‌محمد باب» جدیدی به پشتوانه‌ی دولت از دیگر سخنان ایشان است و این توضیح که ادعای ارتباط با امام زمان و دستور گرفتن از وی، دلیل و بهانه‌ی عدم اطاعت «این شیاطین» از ولی فقیه زمان و تضعیف وی است.
رهبر انقلاب در سخنان سوم اردیبهشت خود درباره عزل و ابقای وزیر اطلاعات و اختلاف‌نظرشان با احمدی‌نژاد گفته بودند: «این، مسئله‌ى مهمى نیست، نظائرش هم اتفاق مى‌افتد.» یکی از این نظائر پندآموز در تاریخ انقلاب، داستان ۹۹ نفر و اختلاف امام خمینی و رئیس‌جمهور وقت آیت الله خامنه‌ای بر سر نخست‌وزیر است.
۲۴ فروردین ۸۹ رییس جمهور در گفت و گو با شبکه اول سیما با اشاره به این‌که «بنده شعار دو بچه کافی است را قبول ندارم»، اظهار داشت: «این مساله سیاست غلطی بود که غربی‌ها انتخاب کرده و امروز پشیمان هستند و سرمایه سنگینی برای حفظ هویت و فرهنگ خود می‌پردازند، چرا باید در مسیری قرار بگیریم که نتیجه آن مشخص است» و از بازکردن یک شماره حساب برای متولدین سال ۸۹ به بعد برای تشویق خانواده‌ها برای بچه‌دار شدن سخن به میان آورد.
مخالفت‌ها با این سخنان از اردوگاه اصلاح طلبان شروع شد و یکی دو روز بعد روزنامه‌های اصلاح‌طلب و به خصوص پایگاه خبری فراکسیون اقلیت طی مصاحبه‌های متعدد با افرادی همچون حسینعلی شهریاری نایب رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، مسعود پزشکیان وزیر سابق بهداشت، قدرت‌الله علیخانی و دیگر نمایندگان مجلس تلاش کرد تا این سخنان را با عبارات صریحی چون غیرکارشناسانه بودن، شتاب‌زده و ناسنجیده بودن، و بدون پشتوانه علمی خطاب قرار دهد.
پس از آن اصولگرایان خط آغاز شده را ادامه دادند و سعی شد اثبات شودبا جدی شدن بحث جمعیت ۱۵۰ میلیونی، کشور دچار یک بحران جبران‌ناپذیر شده و به پرتگاه خواهد رفت. هم‌چنین این استراتژی‌های احمدی‌نژاد خلاف استراتژی‌های رسمی نظام و رهبری و سیاست‌های بلندمدت آن تلقی شد و با ادعای مغرض بودن رییس جمهور طرح این گونه مسایل را صرفا مطالبی که با نیت قبلی جهت به چالش کشیدن هر از چندگاه کشور همچون مساله زلزله ایراد می‌شود دانستند.
این مساله که به انحای گونان سعی شد تا در تقابل با رهبری و مسایل کلان نظام القا شود، تنها به هین جا ختم نشد. استفاده از عباراتی همچون «با تفکرات زیرنافی نمی‌شود مملکت اداره کرد» سعی در تمسخر رئیس جمهور و زیر سوال بردن همه اقدامات مثبت دولت شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام  در ۲۷ خرداد ۱۳۹۱درباره سیاست‌های جمعیتی فرمودند: « از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر می‌دادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم. کشور باید نگذارد که غلبه‌ نسل جوان و نماى زیباى جوانى در کشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطورى که کارشناس‌ها بررسى علمى و دقیق کردند. این‌ها خطابیات نیست؛ این‌ها کارهاى علمى و دقیقِ کارشناسى‌شده است… این مسئله‌ افزایش نسل و این‌ها جزو مباحث مهمى است که واقعاً همه‌ مسئولین کشور – نه فقط مسئولین ادارى- روحانیون، کسانى که منبرهاى تبلیغى دارند، باید در جامعه درباره‌ آن فرهنگ‌سازى کنند؛ از این حالتى که امروز وجود دارد – یک بچه، دو بچه – باید کشور را خارج کنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند – و درست هم هست – ما باید به آن رقم‌ها برسیم.» 
همزمان با آغاز برگزاری دومین همایش ایرانیان خارج از کشور، حواشی مربوط به این همایش با یادداشت ۱۱ مرداد ۸۹ حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان کلید خورد. شریعتمداری در یادداشت «آنجا چه خبر است؟!» از «هزینه های چندده میلیارد تومانی و بی‌حساب‌و‌کتاب»، «سوابق سوء و شناخته‌شده چند تن از دست‌اندرکاران اصلی» و همچنین «دعوت برگزارکنندگان همایش از هوشنگ امیراحمدی (دلال رابطه ایران و آمریکا) و برخی دیگر از عناصر اپوزیسیون و اراذل و اوباش کاسه‌لیس آمریکا و اسرائیل و انگلیس» در این همایش می‌گوید. الیاس نادران هم در نطق خود در صحن علنی مجلس، دعوت از ساواکی‌ها و ضدانقلاب، صرف هزینه‌های سنگین، اعمال فشار سیاسی برای ورود آزادانه مجرمین به کشور و سرو مشروب و رقص مختلط در هتل را از جمله «فضاحت‌«های همایش شورای عالی ایرانیان خارج از کشور دانسته بود. همه این مسایل نهایتا منجر به این شد که مجلس هیات تحقیق و تفحص از شورای عالی ایران خارج از کشور را تصویب کرد.
طرح این اتهامات و حواشی آن موجب شد تا جلسه رای اعتماد به وزیر ورزش که هیچ ارتباطی با آن قضایا نداشت هم به جلسه حمله و حتک حرمت به احمدی‌نژاد تبدیل شود. رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «این رفتار اهانت آمیز ظلم بود، ناحق بود، گناه بود. نگرانی‌ام نسبت به مجلس بود، حقیقتاً نگران خود مجلس شدم، این چه وضعی است که مجلس که نمونه فضائل مردم معرفی شده است، «دو- دو» کند و نگذارد کسی حرفش را بزند.»
اتهامات مطرح شده در این قضیه بارها و بارها در طی بیش از یک سال تا قرائت نتیجه هیات تحقیق و تفحص نقل محافل و رسانه بود تا در نهایت قرائت گزارش کمیته تحقیق و تفحص در صحن علنی مجلس، میثم طاهری (سرپرست دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور)، خبر از تبرئه این شورا از همه اتهامات واردشده داد. 
اوایل بهار ۸۹، موضوع حجاب تبدیل به اولویت اصلی رسانه‌ها شد و بسیاری از شخصیت‌های دینی و سیاسی خواستار برخورد شدید با بدحجاب‌ها با روش‌هایی مانند تشدید اجرای گشت ارشاد و همچنین «ممنوع کردن ورود بدحجاب‌ها به دستگاه‌های دولتی و دانشگاه ها» شدند. در همین ایام (شب ۲۳ خرداد)، احمدی‌نژاد در گفت‌و‌گوی زنده تلویزیونی با شبکه اول سیما، دیدگاه‌های خود در زمینه حجاب و عفاف را تکرار و از برخوردهای انتظامی و رسانه‌ای صورت گرفته با موضوع بدحجابی انتقاد کرد: «عده‌ای در هر دوره‌ای هر چند ماه می‌خواهند جنجالی در کشور برپا و برخورد کنند که بنده در همین جا به صراحت اعلام می‌کنم که ما مطلقاً و از بنیاد با این موضوع مخالفیم. البته این بدان معنا نیست که ما از عده‌ای که به‌طور سازمان‌یافته بخواهند مشکلات اخلاقی را در جامعه گسترش دهند، چشم‌پوشی کنیم بلکه باید با کار اطلاعاتی و شناسایی و قانونی آنها را بازخواست و مجازات کنیم… هیچ کسی نباید بدون حکم قاضی کسی را مجازات کند »
این موجب شد تا موجی از انتقادات و تهمت‌ها به سوی او روانه شود تا جایی که علی مطهری در صحن علنی مجلس در نطقی به رئیس جمهور توصیه کرد که به فکر فاحشه خانه‌ای بزرگ باشد.
رهبر معظم انقلاب در ۱۹ مهر ۹۱ بار دیگر بر برخورد مهربانانه با زنان بدحجاب تأکید کردند و اشاره کردند که بسیاری از این زنان متعلق به جبهه‌ی انقلاب اسلامی‌اند: «مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همین‌هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما – هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقیه‌ى آقایان – الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانم‌هائى بودند که در عرف معمولى به آنها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمان‌هاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص‌هاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که می‌نمائى هستى؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم می‌کند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.»
سخنان احمدی‌نژاد و مشایی پیرامون مکتب ایران، تجلیل از ایران، کوروش هخامنشی و فردوسی انتقادات زیادی را از سوی اصولگرایانی برانگیخت که این اظهارات را تقابل با اسلام، گفتمان انقلاب اسلامی و ولایت‌فقیه می‌دانستند.
اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس وقت دفتر رئیس جمهور، در اختتامیه همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور، در ۱۳ مرداد ۸۹، سخنانی بر زبان راند که سرآغاز انتقادات جدید از وی، احمدی‌نژاد و دولت شد. وی گفت: «مکتب اسلام دریافت‌های متنوعی از آن وجود دارد… دریافت ناب از حقیقت ایمان و وحقیقت توحید وحقیقت اسلام مکتب ایران است. باید از این پس ما مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم.»
مشایی در پاسخ به انتقادات، مکتب ایران را همان اسلام ناب امام خمینی دانست و از «برخورد سطحی، چکشی و غیرعادلانه از سوی برخی اندیشمندان و فعالان حوزه دین» ابراز تأسف کرد.
چکیده‌ی سخنان احمدی‌نژاد هم، تمجید از ملت ایران، نه با انگیزه‌های جغرافیایی و نژادی بلکه به دلیل ارزش‌های جا افتاده در ملت ایران بود. با توجه به توضیحات وی، منظور از مکتب ایران،‌ مجموعه اندیشه‌ها، ارزش‌ها و فرهنگ ایرانی بود که خود زمینه‌ای برای پذیرش مشتاقانه‌ی اسلام و فهم عمیق و صحیح از آن و پرچمداری آن در طول تاریخ است. کما این که کوروش نیز نمادی از عدالت و مدیریت ایرانی پیش از اسلام ا‌ست. از نگاه رئیس جمهور، مکتب ایران، درک حقیقی و ناب و برخاسته از روح متعالی ایرانی از اسلام است که نمونه آن اندیشه‌ی ولایت و امام خمینی است.
رهبر انقلاب طرح مکتب ایران را علی‌رغم انتقاداتی که به آن وارد است مسأله‌ای «فرعی» عنوان کردند که نباید بزرگ‌نمایی شود و به مسأله «اصلی» تبدیل شود. ایشان درباره ایران و ملیت معتقدند:
«ملیت و ملی‌گرایی به معنای دوست داشتن وطن و افتخار کردن به آن (ناسیونالیسم مثبت) مقدس و لازم است.
اولین احساس ضداستکباری اعتقادات اسلامی نیست بلکه هویت ملی است و استکبار دشمن هویت ملی ما است.
ایران بیش از هر ملت دیگری در فهم و گسترش اسلام نقش داشته است و هویت ملی‌اش آمیخته با اسلام است.
پایگاه اسلام انقلابی امروز ایران است و این به دلیل قابلیت‌های ملت ایران است.
زبان فارسی زبان انقلاب و اسلام راستین ا‌ست و ظرفیت‌هایی بیش از زبان عربی دارد و باید در جهان گسترش پیدا کند.
پس از انقلاب اسلامی به هویت ملی ایرانی‌ اهتمام ورزیده شد.
اما همان‌طور که خواندیم شخصیت‌های سیاسی تا مدت‌ها به‌تندی و به‌طور گسترده به نقد سخنان احمدی‌نژاد درباره ایران و ملیت پرداختند.»
علیرغم همه این‌ها احمدی‌نژاد کشان اصولگرایان به بهانه مکتب ایران هیچ‌گاه فروکش نکرد و از سخنان او درباره ایران تعبیر به «شرک آلود بودن»، «نژادپرستی»، «سلطنت‌طلبی»، «همسویی با استکبار» «برنامه‌ریزی برای فتنه عظیمی در آینده» و ده‌ها تعبیر از این دست شد. حتی کار به سوال از رئیس جمهور در مجلس هم کشید. 
در ۲۴ تیر ۹۱ حجت الاسلام و المسلمین عبدالعلی گواهی، مسئول نمایندگی ولی فقیه سپاه محمدرسول الله(ص) تهران بزرگ در گردهمایی عقیدتی رزمندگان سپاه تهران، می گوید: «پس از رو شدن نقشه های وابستگان جریان انجمن حجتیه که مدعی بودند باید ظلم وستم و فساد در جهان بیشتر شود و ما باید این زمینه را فراهم نماییم گروهی نیز در زمان فعلی پا را از این فراتر گذاشتند و گفتند دوران ظهور صغری فرا رسیده و ما دیگر نیاز به واسطه نداریم و باید ولایت فقیه محو شود. متأسفانه بعضی از افراد این جریان در بدنه دولت نفوذ پیدا کردند و گاهی در مجالس رسمی صندلی خالی برای نشستن امام زمان(عج) در کنار خود قرار می دادند و یا در نماز جماعت در صف جلو جایی برای حضور آقا در نظر می گرفتند و باز از این فراتر رفتند و فیلمی با عنوان “به سوی ظهور” ساختند و خود را یاران واقعی امام زمان(عج) معرفی کردند و آن را در بین مردم پخش کردند که باز چیزی به جز رسوایی عایدشان نشد و لذا اکنون در انزوای کامل به سر می برند و در حقیقت سرنوشت کسانی که بخواهند با ولایت دشمنی نمایند همین است.»
حدود یک ماه بعد (۲۶ مرداد ۹۱)، حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقاتهرانی در مصاحبه با خبرگزاری فارس، اینکه یک صندلی خالی در دولت برای امام زمان(عج) گذاشته‌اند، را تکذیب می‌کند و این تنها واکنش صورت گرفته در برابر رواج دوباره این اتهامات به احمدی نژاد و دولت است.
در دو سال پایانی دولت دوم احمدی‌نژاد بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و دینی اصولگرا نسبت‌های چندین سال پیش اصلاح‌طلبان را درباره ادعای دولت بر ارتباط با امام زمان(عج) را تکرار کردند. از این شخصیت‌ها می‌توان آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی، حجت‌الاسلام مهدی طائب، حجت‌ الاسلام، محمدحسین صفارهرندی و… را نام برد. 
اوایل شهریور سال ۹۰ خبر «بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ ایران» به سرعت در رسانه‌ها پخش شد. رئیس قوه قضائیه با اعلام این خبر گفت از چند هفته قبل رسیدگی به این پرونده آغاز شده است. مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور در تاریخ ۱۸ شهریور در این خصوص گفت «این پرونده بی‌سابقه‌ترین پرونده فساد مالی کشور محسوب می‌شود و بررسی آن از سال گذشته با جدیت تمام آغاز شده است.»
در خلال طرح این فساد تا پایان مراحل دادرسی بسیاری از رسانه‌ها و مسئولان قوه قضائیه و نمایندگان مجلس، از وارد کردن هر اتهامی به دولت و احمدی‌نژاد فروگزار نبودند و در نهایت محسنی‌اژه ای روز ۹ مرداد ۹۱ احکام صادره دادگاه را اعلام کرد و گفت از ۳۹ متهم بخش اول ۴ نفر به اعدام، ۲ نفر حبس ابد و بقیه به حبس‌ های طولانی مدت و یا احکامی سبک تر محکوم شدند. روز ۲۹ بهمن حکم اعدام ۴ متهم پرونده از سوی دیوان عدالت اداری تایید شد و احکام نهایی و مورد تایید دیوان برای ۲۵ متهم پرونده منتشر شد. با نگاهی به اسامی اعلام شده متهمین و سمت های آنانمشخص شد که از میان مقامات ارشد دولتی صرفاً یکی از معاونین وزیر صنایع، یکی از معاونین و دو تن از مدیران کل وزارت راه به احکامی مانند ۱۰ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق، انفصال از خدمات دولتی و استرداد وجهی که به عنوان رشوه گرفته اند؛ محکوم شده اند.
هشتم اردیبهشت ۹۲ –بیش‌ از یک سال و نه ماه پس از رسانه‌ای شدن اختلاس و اشاره به نقش برخی نمایندگان مجلس در آن- خبر محکوم شدن سه نماینده مجلس در این پرونده منتشر شد. قاضی نامی از این نمایندگان نیاورد. 
پس از سخن گفتن رهبری از شرایط بدر و خیبر به جای شعب‌ابی‌طالب در یکی از رسانه‌ها این تحلیل منتشر شد: «باید دید مرکز فرماندهی تفکر شعب سازی در اقتصاد کشور کجاست و چه کسی است، چرا که می‌توان به صراحت اعلام کرد موضع‌گیری بهمنی نشات گرفته ار خط و تفکر اقتصادی موجود در دولت است.»
تحلیل‌های مبتی بر کلید‌واژه «شعب ابی طالب»، اواخر دی ماه سال ۹۰ در مورد چرایی به‌وجود آمدن بحران ارز و سکه در کشور مطرح شد و همچنان هم ادامه دارد. منتقدین می‌گفتند که جریان انحرافی معتقد است کشور در شرایط شعب ابی‌طالب قرار دارد و باید برای حل مشکلات با آمریکا مذاکره کرد، فلذا با مانند مقایسه شرایط کشور با شعب ابی‌طالب و افزایش شدید و تعمدی در  نرخ سکه و ارز (دی و بهمن ۹۰) قصد دارد نظام را وادار به مذاکره با آمریکا کند.
اظهارات احمدی نژاد درباره مذاکره با آمریکا در حاشیه آخرین حضور وی در مجمع عمومی سازمان ملل در اوایل مهر ۹۱ هم موجب شد تا منتقدین، رئیس جمهور را به تلاش برای مذاکره با آمریکا و عدول از اصول سیاست خارجی کشور، از جمله استکبارستیزی، با شدت هرچه تمام‌ترمتهم کنند. منتقدین اعتقاد داشتند این موضوع، ناشی از وادادگی احمدی نژاد و جریان انحرافی در برابر آمریکا است و همچنین رئیس جمهور حق دخالت و اظهارنظر در موضوع رابطه با آمریکا را ندارد و این موضوع صرفاً جزو اختیارات رهبری است.
این مساله دست مایه‌ای شد تا جریانات، رسانه‌ها و شخصیت‌های مختلف جریان اصولگرا فاز دیگری از احمدی‌نژاد کشان را راه انداختند.  اما چند هفته بعد از بازگشت رئیس جمهور از نیویورک و حواشی به‌وجود آمده به‌خاطر برخی اظهارات ایشان؛ رهبر معظم انقلاب در سخنانی در اجتماع نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالى‌ (۲۵ مهر ۹۱) گفتند: «خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیاى زورگوى مستکبر و غربى هم پیشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهاى گوناگون، وقتى حرف میزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکى از بخشهاى درگیرى و میدانها و عرصه‌هاى پیکار، عرصه‌ى حرف‌زدن‌هاى بین‌المللى است.» 
آنچه گذشت تنها گوشه‌هایی از ماراتون احمدی‌نژاد کشانی است که جریان اصولگرایی بعد از انتخابات ۸۸ وارد آن شد و سعی در شکستن احمدی‌نژاد و دولت دهم کرد. عدم هم‌کاری‌های دو قوه دیگر در مسیر راه دولت و کارشکنی‌های صاحبان زر و زور در کشور و برآیند تحولات بین المللی و فراتر از این‌ها سیاه‌نمایی‌های متحدانه اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و دشمنان مردم، همه و همه دست در دست هم دادند تا شرایط امروز شرایطی نامساعد، نکبت‌بار و سیاه جلوه نماید و دولت برآمده از گفتمان انقلاب، دولتی ضعیف و ناکارآمد نشان داده شود. طبیعی است که گفتمان انقلاب در شرایطی که تنها نمونه دولت برآمده از آن ناکارآمد نشان داده می‌شود، علیرغم ملموس بودن آرمان‌هایش با اقشار مختلف مردم، پایگاه عمده‌اش را از دست خواهد داد.
رای مردم در انتخابات اخیر، رای به آقای روحانی و برنامه‌های او و یا حتی رای به جریان سیاسی‌ای خاص نبود. رای به خروج از وضعیت موجود به سمتی کاملا متمایز بود. در انتخابات اخیر هر کاندیدایی غیر از آقای روحانی هم، اگر زاویه خود با گفتمان انقلاب را بیشتر نشان می‌داد، یقینا منتخب انتخابات می‌شد. حتی اگر آقای غرضی بود. هم‌چنان که رای مردم به خاتمی، رای به خروج از وضعیت دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بود.

***
بعد التحریر:
شیمون پرز، در گفتگو با شبکه تلویزیونی فاکس نیوز، نیویورک، مورخ ۲ مهر ۱۳۸۹: «ما باید وضعیتی به وجود بیاوریم که در آن، بودن با احمدی نژاد به یک ننگ تبدیل شود.»
آیا فکر نمی کنید که دشمن، امروز به خواست خود رسیده است؟ آیا بودن با احمدی نژاد را ننگ نمی دانید؟
دوست دارم تاریخ این ننگ را برای من زمانی که آفتاب دولت احمدی نژاد رو به غروب گذاشته است ثبت کند.




متن کامل را می توانید از اینجا نیز بخوانید.
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۲۷
علی سلیمانیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی