یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

اسب تروا

امام انقلاب، روز چهارشنبه در دیدار با پاسداران حریم دریایی، در خلال سخنانی -که مثل همه حرفهای این روزهایشان نقطه عزیمتش هشدار نسبت به "نفوذ امریکا" بود- به مساله ای کلیدی و بسیار عمیق اشاره کردند که دلیل اصلی غربت رو به فزونی این روزهای گفتمان انقلاب اسلامی را در همین مساله میشود دید: "تغییر محاسبات مسئولین و دستکاری در افکار مردم". مساله ای که می شود آن را از جنس استراتژی "اسب تروا" و حمله خانگی برای در هم شکستن مقاومتی قریب به چهل ساله قلمداد کرد.

«مشکل کنونی کشور متأسّفانه به‌خاطر وجود آدمهای بعضاً بی‌خیال و بعضاً سهل‌اندیش [است‌] که البتّه معدودند، اقلّیّتند؛ در مقابل انبوه عظیم جمعیّت انقلابی و آگاه و بصیر کشور چیزی نیستند امّافعّالند: مینویسند، میگویند، تکرار میکنند؛ تکرار میکنند! دشمن هم به اینها کمک میکند. امروز یک فصل مهمّی از فعّالیّت دشمنان جمهوری اسلامی -که البتّه ما از آنها اطّلاع داریم و حواس ما هست که چه‌کار دارند میکنند- همین است که محاسبات مسئولین را تغییر بدهند و افکار مردم را دست‌کاری بکنند و اینها را در ذهن جوانهای ما [جا بیندازند]؛ چه افکار انقلابی، چه افکار دینی، چه ایده‌هایی که مربوط به مصالح کشور است.»

این حرفها، روایتی از رصد همان گستاخی در حال تحققی است که رئیس جمهور رژیم امریکا بعد از امضای برجام در توصیه ای به دولت ایران، از لزوم "تغییرات داخلی در ایران و تغییر در سیاست های جمهوری اسلامی در قبال امریکا و کنار گذاشتن شعار مرگ بر امریکا" گفته بود و از تصمیم و اهتمام کشورش مبنی بر ایجاد این "تغییر" خبر داده بود.

"ارتجاع گفتمانی"ای که انقلاب در این روزهای سخت، از سوی دستگاه اجرایی نظام، دچارش شده است ناشی از این است که "شیطان بزرگ" و این "دیو ددمنش و دژخیم جهانخوار"، امروز در منظر مسئولین اجرایی، به "کدخدای قابل اعتماد" و "طرف باهوش و با ادب" تبدیل شده است و ایستادگی سی و چند ساله ملت در برابر استکبار، به ثمن بخس فروخته شده است تا بگویند "ما اهل تعامل با جهانیم" و گویا "جهان" اینها، فقط امریکاست و یا هر جایی که استکبار و طاغوت در آنجا حاکمیت دارد.

از جایگاه رسمی جمهوری اسلامی بی آنکه اراده ای داشته باشند تلفنی با شیطان بزرگ حرف میزنند، با همراهی هم قدم میزنند و هوا میخورند، و یکهویی دست میدهند و حرف میزنند و لبخند تحویلش میدهند. عده ای شان هم در داخل کم مانده که ذوق مرگ شوند از این تابوشکنی ها و مقاومت شکنی ها. پیاده نظام داخلی شان، عده ای "عادی سازی مساله مذاکره با امریکا" را دنبال میکنند و عده ای هم حتی تکریم میکنند از این اقدام "صلح طلبانه" مسئولین جمهوری اسلامی و از روزهای خوش پایان قهر با امریکا و آشتی قریب الوقوع و فروریختن دیوارهای بی اعتمادی خبر می دهند.

از طرفی برای جعل گفتمان اصیل انقلاب و تراشیدن توجیه تاریخی و دینی برای این گفتمان مجعول، در مقام بالاترین مسئول اجرایی کشور رو به قرینه سازی های اشتباه می آورند و مغالطه می کنند تا حماسه مقاومت تاریخی عاشورا را گونه ای تفسیر کنند که نه تنها مانعی برای وادادگی و ذلتشان نباشد، بلکه مسیر ذلت پذیری را هموار کند و به کمک آن بیاید: «درس کربلا هم، درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین است. در شب تاسوعا... امام حسین علیه‌السلام خیمه‌ای برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود. امامی که آگاه است که فردا او و یارانش توسط همین عمر بن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید؛ اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همین‌رو در آن شب، ساعت‌ها با عمر سعد مذاکره کرد تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود. این به معنای آن نیست که امام حسین(ع) از شهادت می‌ترسید، بلکه امام حسین(ع) از شهادت استقبال هم می‌کرد اما با این حرکت خود به ما یاد داد که حتی با دشمن خود باید به گونه‌ای رفتار کنیم که دنیا منطق ما را در صحنه مذاکره پیروز بداند.»

عدم درک حرفهای چند ماهه رهبری امت و هشدارهایشان نسبت به مساله "نفوذ امریکا" و "بزک چهره کریح و شیطانی امریکا" و خواب رو به اتمام نگذاشته عمارها، فقدان قلم ها، جنبش های برنخاسته دانشجوها و سکوت همچنان نشکسته ماها، کار را به جایی رسانیده که رهبری مجبور شود بار تبیین مسائل را از کلیات گرفته تا جزئیات، خودش یک تنه بر عهده بگیرد و در میان خیل شعاردهنگان "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" تنها و در غربت بیاید وسط میدان: «یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضی‌ها بی‌خیالند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است. این‌جور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره‌ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره‌ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف‌] این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره‌ی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّه‌ای واقعاً با نگاه سهل‌اندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال می‌آورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمؤمنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی این‌قدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. این که حالا به این معنا مذاکره نبود.»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی