محرومان، مردمانی که در رسانه ها مرده اند!
در این مجال اندک قصد آن نداریم که به نقد مسئولین و دستگاه های متولی رسیدگی به محرومان و مستضعفان بپردازیم، چرا که پوست مسئولین اشرافی کمیته ی امداد در عمارت کاخ گونه ی سرپرستی آن نهاد - که هیچ سنخیتی با فقر ندارد- بسیار کلفت تر از آن شده است که فریاد ما راه به جایی برد.
این نوشتار بر آن است تا به تبیین نقش اصحاب رسانه و آن ها که رسالت اطلاع رسانی و نمایاندن واقعیات را بر عهده دارند، بپردازیم. ما گر چه حتی نمی هم از جامعه ی رسانه نیستیم، لکن رسالت ما بیان است، هر چند که گوشی برای شنیدن آن نباشد.
رسانه های ما و آن ها که در این میان دستی بر آتش دارند، اگر بیش تر از متولیان محرومان، مسئول وضعیت قشر مستضعف نباشند، به زعم نگارنده کمتر از آن ها بی مسئولیت نیستند. چرا که رسانه ها امروز جهت دهی افکار را بر گرده دارند. و لا اقل دو نفد بر آن ها رواست:
اولین نقدی که از این باب متوجه اصحاب رسانه و در رأس آن صدا و سیما - به عنوان بزرگ ترین شبکه ی رسانه ای کشور- است، ترویج فرهنگ مصرف گرایی و تجمل پرستی است که این عامل نقش به سزایی در تغییر ارزش های جامعه ایفا کرده و موجب سوق دادن جامعه به سمتی است که تضعیف حرکت های خودجوش اجتماعی برای رسیدگی به مسئله ی فقر را در پی دارد و این یعنی از میان برداشتن پتانسیل عظیم مردمی برای مبارزه با فقر و محرومیت.
امروز متاسفانه فرهنگ جامعه ی ما به سمتی کشانده شده است که مصرف گرایی و تشریفات و تجملات، ارزشی چندین برابر دست گیری از فقرا یافته است و کارکردهای اجتماعی، همه، تنها در جهت تامین منافع شخصی طبقه ی مرفه تعریف شده اند نه برای پیش برد اهداف کل اجتماع. به عبارت دیگر، در جامعه ی امروزی، اندیشه ی "یا همه یا هیچ کس"، رنگ باخته و جای آن را "همه برای یک نفر" گرفته است.
نقد دیگری که بر رسانه ها وارد است و بسیار مهم تر و تامل بر انگیزتر از اولی است، آن است که محرومین جامعه ی ما علاوه بر آن که از بسیاری داشته ها و امکانات محروم اند، از حضور دز رسانه ها هم محروم شده اند. جای بسی تاسف است که آن ها که نام رسانه را یدک می کشند، بخش قابل توجهی از مردم را به گونه ای در درون خود هضم کرده اند که گویا محرومین و فقرا، انسان هایی مرده اند و وجودی خارجی ندارند. رسانه های ما -از همه ی طیف ها و جریان های سیاسی- به قدری درگیر مناقشات و زد و خورد های جناحی شده اند که فراموش کرده اند انسان های دیگری هم غیر از سیاسیون و جریان های دیگری غیر از مناسبات سیاسی، وجود دارند. غافل اند از این که، ایران فقط چند خیابان یا چند محفل در پایتخت یا کلان شهرها نیست و وسعت ایران هزاران برابر آنی است که در آن حضور دارند.
رسانه های ما چشمان خود را بر این بسته اند که در میان ما و در اطراف ما، کسانی هم وجود دارند که هنوز از جنگیدن با گرسنگی و سرما و گرما، از شرمندگی، از بیماری و از آوارگی و ... رهایی نیافته اند که حتی فریادی به دادخواهی برآورند.
رسانه ها که وظیفه ی ذاتی آن ها رساندن فریاد محرومان است، نه تنها به این وظیفه ی خود عمل نکرده اند، بلکه در جهت خاموش نمودن آه برآمده از درد مستضعفان، نیز گام برداشته اند. رسانه ها، محرومان را خیلی پیش تر از آن که بمیرند، کشته اند و محرومیت و فقر، در فرهنگ واژگان رسانه ها، کلماتی نامفهوم هستند.
ما همه مقصریم.