💠 آوینی، دچار قید زمانیت
مبتلای زمانیم و دچار روزگار، و اگر نه تقویم ها فقط در این فانی کده ی محدودات و مهدورات است که معتبر اند و اسکان در زمان و امکان در مکان، فقط اینجاست که همچنان به مسمای حیات آغشته است. و اگر راستش را بگوییم، این قیود همه اش بر ممات مترتب است. و حیات اقامت در موطن وجود است و این تماما گشودگی است و بقا، و ملازم لامکانی و لازمانی.
اما عجب اینکه اموات محصور و محدود در قیود، بخواهند از پس درک حیان برآیند و به روایتش بنشینند. و این می شود که لاجرم آوینی به قید زمانیت ما دچار می شود و در اعتبارات تقویمیمان خلاصه.
شرم دارم که از او به اعتبار تقویم، تنها در روزش یاد شود اما چه می شود کرد، که روایات، محدود در قیود فاعلی اند و فاعل -که ما باشیم- همچنان در قید ممات و محصور در اعتباریات زمانه.
عجالتا این را خودنقادی محاسبه کنید در باب چرایی آوینی نگاری و آوینی پردازی در این وحله. اما در باب آوینی درکی، ان شاء الله دردی هست که عرض خواهد شد به شرط بقا و توفیق.