یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

💠 نابودیِ رسانه‌ای به نام گلزار شهدا

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۰ ق.ظ



هرکس بگوید «یک تلویزیون را برداشتم و به جای آن یک کپی از شناسنامه نشاندم» چقدر باید به این کار بخندیم؟! شاید اصلاً کل صورت مساله به حدی مضحک است که روایت چنین کاری هم سزاوار خنده باشد. چه می‌گویم اصلاً؟ این حرف‌های گنگ یعنی چه؟ این حرف که جا دارد آدم تا می‌تواند در اعجاب و شگفتی این کار و این روایت بماند، روایت بلایی است که بر سر مزار شهدا آورده‌اند. تلویزیون را برداشته‌اند و جایش یک برگ کپی از شناسنامه نشانده‌اند و اسم این کار را هم «به‌سازی و مرمت» گذاشته‌اند.


مزار شهدا در ساختار سنتی‌اش رسانه‌ای پویا بود که قابلیت داشت به فراخور گذر ایام و پیش‌آمدها، روزآمدش کرد. از سنگ مزارش گرفته که یک بیانیه‌ی تمام عیار از سوی شهید و خانواده‌ی او بود بگیرید تا حجله‌ی شهید و نمادهایی که در آن وجود داشت، دروازه‌ای بود که بر روی زائران، راه به معانی‌ای می‌گشود که با هیچ زبان دیگری جز آن‌چه آن‌جا شکل گرفته بود، امکان روایت نداشت. رسانه‌ای بود که همه‌ی اجزاء آن را مادران و پدران و همسران و فرزندان و خواهران و برادران شهدا چیده بودند و بی‌واسطه به زائران حرف‌هایی می‌زد که هیچ جورِ دیگری نمی‌شود آن حرف‌ها را زد.


هر خانواده‌ای برای جگرگوشه‌اش، عالمی ساخته بود که هر ره‌گذر و دریافت‌گر پیامی را، در معرض ناب‌ترین و دست‌اول‌ترین روایات از آن شهید قرار می‌داد و هر کس به فراخور درکش و به فراخور عالمی که در آن زندگی می‌کند، از آن مجرا ره‌یافتی داشت به عالمِ شهید و دریافت پیامی که انحصارش در همان رسانه بود. این رسانه را برداشته‌اند و جایش چه نشانده‌اند؟ یک سنگ سیاه که هیچ معرفتی جز احوالات ثبتی، روی آن نیست. یک کپی سنگی و بزرگ از قسمت‌هایی از شناسنامه‌اش گرفته‌اند و به جای آن رسانه‌ی بی‌بدیل پویا نشانه‌اند.


جریان زندگی را مزار شهدا گرفته‌اند و بر آن چونان صفحات پایانی شناسنامه‌ها، مهر وفات و باطل‌شد کوفته‌اند. و برای این کار مانده‌ایم که از شدت مضحک بودنش بخندیم و یا بر عمق فاجعه‌اش زار بزنیم؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۸
علی سلیمانیان

تخریب مزار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی