💠 وای اگر مستضعفین دلسرد شوند
این روزها که کشمیر داشت زیر چکمههای خونین جباران له میشد و مردم مستضعف کشمیر داشتند در خونشان غوطه میخوردند، در این سوی عدهای در ماهیت و عقاید این «مستضعفین» تشکیک کردند که آیا این «مستضعفین» از آنهاییاند که طرف ما هستند یا نه از «مستضعفین»ِ طرفی غیراند؟
و چه تشکیک ناصوابی!
مگر چنین نگرشی هم میشود به مسالهی «استضعاف» داشت؟ و اصلاً آرمانِ حمایت از مستضعفین و دفاع از مظلومین را چه به این حرفهای گروکشانه و سهمخواهانه؟
اگر مظلومی در آن سوی جهان هم گرفتار ظلم باشد، فرض است که یاریاش نماییم و به دادخواهیاش اهتمام کنیم، چه آنکه به انقلاب ما معتقد باشد و چه نه، و چه اینکه مسلم باشد و چه حتی در کفر.
فرض است بر ما که در مقابل هر ظلمی بایستیم و با هر ظالمی ستیز کنیم و آغوش بر هر مظلومی بگشاییم و الا پیام جهانی انقلابِ ما که همین است، خواهد مرد و مستضعفین جهان را از تنها نقطهی امیدشان مایوس خواهد کرد. چه برسد به کشمیر که پارهی تن اسلام است و مردمانش شیفتهی انقلاب اسلامی.
پینوشت:
1. پیام دردمندانهی «سرباز روح الله رضوی» یک کشمیریِ انقلابیِ مقیم ایران، نشانهای است از این خطر بزرگ که اگر ندانیم چه میکنیم و چه میگوییم، رسالت جهانی انقلاب را به انحراف خواهد کشاند.
این پیام را اینجا بخوانید.
2. از عوارض دیگرِ سیاستهای رسمی، که چند روز پیش در آنباره نوشته بودم، یکیاش همین ابتلا به سوء هاضمهای است که دچارمان میکند و امکان درک صحیح و به موقعِ مسائل انقلاب را از ما میگیرد. عادت کردن به موضعگیریِ همراهانه با سیاستهای رسمی، امکان تحلیل و موضعگیری در اموری را که سیاستهای رسمی -به هر دلیلی منجمله محافظهکاری- به آن ورود نمیکند را از ما سلب میکند و اینجور میشود که دچار سردگمی و عدم تشخیص تکلیف میشویم