💠 تئوریزه کردن تسلیم از جایگاه ریاست جمهوری اسلامی
آقای روحانی امروز گفته است: «وقتی تحریم بود عزت نبود، برجام اول عزت برای ما آورده است. ما این را میگوییم آثار برجام؛ نمیدانم دیگران چه میگویند و چه میفهمند. ما باید همراه شویم و نمیتوانیم مقابل این قدرتهای بزرگ بایستیم آن هم با شعارهایی که توخالی است.» و این حرفها یعنی تئوریزه کردن تسلیم.
آقای روحانی طی سه سال و اندی ریاستش در جمهوری اسلامی، نشان داده است که یک تئوریسن پراگماتیست در جا انداختن مسالهی تسلیم است. او در انتهای دههی چهارم انقلاب اسلامی و بعد از دورانی که طبعاً نظام دارد به بلوغ میرسد آمده است تا نظام را از جایگاه بالاترین مقام اجرایی وادار به تسلیم در برابر استکبار کند و این امر روشنتر از آن است که انکار شود.
اگر او
معتقد است که تحریم شدن از جانب مستکبرین نشانهی بیعزتی است و سازشی که حتی منجر
به برداشتن تحریم نشود عزتمندی است، آشکارا دارد اعطای عزت و ذلت را از شئون طاغوت
میداند و تسلیم در برابر استکبار را عین عزت.
این ادبیات، به صورتی بیّن تسلیم در برابر طاغوت را تجویز میکند و بلافاصله هم انذار میدهد دربارهی تسلیم نشدن.
ایشان اگر ایستادن در برابر اراده طاغوت را شعاری توخالی میداند و دعوت به همراهی با ارادهی مستکبرین مینماید، خوب میداند که ایستادن در برابر طاغوت و تسلیم نشدن، دقیقاً از کجا منشا گرفته است.
و مگر نه این است که «لا اله الا الله» شرط فلاحت و بندگی خداست و این حریت آیا شعاری توخالی است؟