💠 از یک وزیرِ رفاهزده، چه انتظاری داریم؟
از وزیری که آمده است تا نفهمد برای چه آمده، چه انتظاری باید داشت؟ از وزیرِ رفاهزدهای که همه چیز را از مجرای پول نگاه میکند و از درکِ چیزی که در جامعه و در میانِ اقشار مردم میگذرد عاجز است، اصلاً چرا انتظار داریم؟
وزیری که از سفرهی انقلاب! به نان و نوایی رسیده و شکم بزرگ کرده و گل به صورت انداخته، و الان آمده و جامعه را به دو بخشِ «آدمهای محترم» (یعنی سرمایهداران) و «گداگشنهها» (همین طبقهی متوسط و زیر متوسطِ جامعه که مثلاً با قطار مسافرت میکنند) تقسیم کرده است، چه انتظاری هست که خیال کند کسانی که در قطار جزغاله میشوند هم موجودی به نام «انسان»اند که تعبیری غیر از تعبیرِ اقتصادی میتوانند داشته باشند و جانِ اینها، فقط مقدار معینی پول با عنوان «خونبها» یا «حقِ بیمه» نیست که اگر قطار بیمه باشد، مرگِ اینها هیچ اشکالی نداشته باشد؟!
از وزیری که سیستم کترینگ راهآهن ایران (همان سیستم پخت و پز و پذیرایی) را به شیوهی اسلافِ قجریاش –بیهیچ توجیهِ عقلی- به یک شرکت اتریشی واگذار میکند و یا ممانعت از افزایشِ بیرویه و غیرقانونیِ قیمت بلیطِ قطار را به چماقِ «کمونیستی» بودن و پیروِ «حضرت مارکس» بودن میکوبد، چه انتظاری باید داشت؟
وزیری که برای مسکندار کردنِ مردمِ مستضعف آمده اما مسکنِ ارزانقیمتِ مهر را –طبق معمولِ ادبیاتِ کاپیتالیاش- طرحی کمونیستی میخواند چه انتظاری باید داشت؟ جایگزینی که او برای مسکن مهر معرفی کرده، وامِ بنیانبراندازی است که به مدت 12 سال، ماهانه دو و نیم میلیون تومان از درآمدِ خانوادهها را میبلعد. این در حالی است که حداقل دستمزد در کشور چیزی در حد هشتصد هزار تومان است، آن هم اگر کسی اقبال داشته باشد و به مدد «خارجگرایی» حضراتی چون او و نسپردنِ کارشان به خارجیهای خوش بر و رو، از داشتن شغلی با این درآمد بینصیب نشود!
وزیری که درکش از کلِ وزارتش، اعلامِ دستپاچهی خبرِ خرید 118 فروند هواپیمای موهوم از فرانسه و 20 فروند از ایتالیاست - که حتی رنگِ پیچِ یک چرخ از این 138 هواپیما را هم تا حالا نتوانسته ببیند- چرا باید فرقِ «آدم» را با «پولِ بیمهی حوادثِ منجر به مرگ» درک کند؟ واقعاً از چنین آدمِ مقتصِدی که فقط به «اصالتِ پول» معتقد است، و فقط «زبانِ کاپیتالی» را میفهمد و درکی از واقعیاتِ زندگیِ عادی ندارد، انتظار داریم که جانِ آدمها را به ریال نکشد؟!
حضرت امام(ره) برای همین بود که بر نگماردنِ رفاهزدگان و سرمایهداران در مسئولیتهای کلیدی در جمهوری اسلامی تاکید داشتند که اینان ممکن است یک شبه، انقلاب و حاصل زحماتِ ملت را به باد دهند: «آنهایی که در خانههای مجلل، راحت و بیدرد آرمیدهاند و فارغ از همهی رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنههای محروم تنها ناظر حوادث بودهاند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهای کلیدی تکیه کنند، که اگر به آنجا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصلِ همهی زحمات ملت را بر باد دهند.»