💠 فرصتهای سوخته
تاملی در مشی انتخاباتیِ محافظه کاران
انتخابات در عصر جمهوری اسلامی، به دلیل اینکه اغلب صحنهی زد و خورد راستی و چپی، یا اصولی و اصلاحی و قطببندیهای موهومِ اینچنینی بوده است، امکان این را نیافته که به یک گفتمانِ متناسب با انقلاب منجر شود. به بیان دیگر گفتمانِ انتخاباتی انقلاب اسلامی، به دلیل کشمکشهای سیاستزدهی قبایل سیاسی، مجال چندانی برای ظهور، تبیین و فراگیری نیافته و انتخابات، نتوانسته است از آوردگاهِ جناحها، به سازوکاری برای بسط جمهوریت بدل شود.
غالبِ کنشگرانِ انتخاباتی به انتخابات به عنوان مسیری رو به قدرت نگریستهاند و از این مجال کوشیدهاند تا رهیافتی به درون حاکمیت و مناصب آن بیابند. اما آنچه در این میان مفقود و مغفول بوده است، توجه به موضوعیتِ خودِ فرآیندِ انتخابات است. به این معنا که انتخابات اگرچه مسیری برای انتخاب کردن و انتخاب شدن است، اما مهمتر از این، انتخابات مهمترین ساز و کاریست که میتواند جمهوریت را در معنای حقیقیاش، محقق و موسّع کند.
منظور ما از جمهوریت، حضورِ بیواسطهی جمهور مردم در صحنه و ادارهی کشور با ارادهی آحاد مردم است. جمهوریت در نسبت میان حکومت و مردم، نگاهِ پایین به بالا را اراده میکند و برای تکتک مردم و رای و نظر آنها موضوعیت قائل است. در نگاهِ جناحی اما تنها کارکرد انتخابات رقابتِ دستهجات و احزاب با هم است و طرز تلقی ما از انتخابات چیزی غیر این است. انتخابات هم باید به انتخابِ افرادِ اصلح منجر شود و هم ساز و کاری برایِ بسط جمهوریت باشد.
از آنچه گفته شد، این برمیآید که انتخابات برای گفتمان انقلاب اسلامی، هم طریقیت دارد و هم موضوعیت. یعنی هم انتخابشوندگان مهماند و هم مسیری که انتخابات طی میکند. تکلیفگرایان هر دو سوی مساله را در نظر دارند و نتیجهگرایان، طریقیت داشتن را فقط. نتیجهگرایان، در میدانِ چیده شدهی قبیلهگرایان بازی میکنند و این دوگانهی تکلیف-نتیجه، محلِ منازعهی دو جریانِ فکریِ درونگفتمانیِ انقلاب در عرصهی انتخابات است.
تکلیفگرایان نمیتوانند انتخابات را قربانیِ نتیجهای کنند، که قرار است پدرخواندگان قبایل سیاسی از طریق چشمبندی حاصلش کنند. آنها میگویند روندِ رسیدنِ به نتیجه، بخشی از خودِ نتیجه است و این دو، مسالهای جدا از هم نیستند. فرصتمحوراند و به دنبال حقیقیتر کردنِ عرصهی انتخاباتاند. نگاهشان به انتخابات حزبی و جناحی نیست. انتخابات را با گفتمانِ افراد میسنجند نه با وابستگی آنان به قبایل، به دنبال انتخاب اصلحاند و به انتخابات ورودی گفتمانی دارند. میگویند از فرصت انتخابات باید برای مناسباتِ جمهوریت و بسط آن بهره برد. آنها انتخابات را فرصتی برای بلوغِ فکری جامعه میدانند و اصل را بر تحلیل و انتخاب شخصی افرادِ میگذارند، اگرچه نافی مشورت گرفتن و مشورت دادن هم نیستند. میگویند باید در جهتِ تحلیلدار کردنِ مردم، کوشید نه اینکه تحلیل به دستشان داد.
نتیجهگرایان اما تهدیدمحورند و دغدغهی اصلیشان عدمموفقیتِ قبیلهی رقیب است، و معتقدند نتیجهی مطلوب یعنی اینکه قبیلهی ما موفق شود. اصل برایشان، وابستگیهای سیاسی افراد است نه اصلحیت؛ و انتخابِ پدرخواندگانِ قبیله را به عنوانِ «صالح مقبول» بر فرد «اصلح» ترجیح میدهند. مردم را به رایِ قبیلهای میخوانند و هم و غمشان را جمع میکنند که -اقلاً در پروسهی انتخابات- ایراداتِ کسانشان را نبینند و ایراد کسانِ قبیلهی رقیب را بزرگتر ببینند. دستاورد این طرز نگاه، تقدیمِ مسئولانِ کارنابلد و فشلی است که هیچ فضیلتی نداشتهاند الا وابستگیهای خاص جناحی.
در اغلبِ انتخابات گذشته، دسته ای از فعالان سیاسی منتسب به جریان حزب الله، انتقادات نسبت به افراد لیستِ جناحشان را «فرصتناشناسی» و «عدم درک شرایط» عنوان کرده و با تجویزِ «محافظهکاری» انتقاد و مطالبه از لیست متبوعشان را به پروسهی بعد از انتخابات احاله دادند و گفتند که از شنبهی بعد از انتخابات، در صفِ مقدم مطالبه و نقد از آنان خواهند بود. معتقد بودند، باید برای طرح این مسائل از ماهها قبل از انتخابات اقدام شود و موعد انتخابات، فرصتِ طرح این مسائل نیست. و از این نکته غافل بودند که امثال چنین انتقاداتی معطوف به آن موعد نیست و همیشه بوده است، و دلیل اینکه اینها تصورمیکنند که امر بدیعی اتفاق افتاده، این است که فرصت انتخابات تنها موعدیست که برخی حرفها امکان شنیدن مییابند.
الان ماهها از آن انتخابات گذشته و ماهها هم به انتخابات آتی باقی مانده است. نه هنوز صفِ مطالبه از همجناحیهایشان را -که قرار بود از شنبهی بعد از انتخابات تشکیل شود- شکل دادهاند، و نه برای انتخاباتِ آتی کارهایی که فکر میکردند باید خیلی زودتر آغاز شود را شروع کردهاند. فردا هم که موسم انتخابات فرا برسد باز آش همان خواهد بود و کاسه همان.
نتیجهگرایان فرصتسوزند و ورودِ گفتمانی را -که به شدت برای انقلاب سرمایهآور است- همیشه به دلیل ضیقِ وقت، به آتیه حوالت دادهاند. آتیهای که گویا هیچزمان، سرِ رسیدن نخواهد داشت.
به این دسته باید گفت: امروز، هم بعد از انتخابات است، هم قبل
از انتخابات. تا چشم بر هم بزنید، انتخابات سال 1396 فرا خواهد رسید. هر چه میخواستید
بکنید و هرچه باید بشود، بسمالله.
منتشر شده در شمارهی هشتم نشریهی بهمن آذربایجان