💠 آتشنشان بودن شغل نیست، تعهد است
آن وقتها که سپاه مثل همهی نهادهای انقلاب، هنوز دچار مالیخولیای
بروکراسی نشده بود و بنیانهای ایدئولوژیک و آرمانیاش را تسلیمِ نظم دیوانسلاری
پشت میزی نکرده بود؛ و پاسدارها جایشان را به سپاهیها نسپرده بودند، میگفتند: «پاسداری
شغل نیست، تعهد است». و حقیقتش هم این بود؛ و گرنه چندرغاز پولی که با زور به پاسدارها میدادند و آنها هم با
اکراه این پول را برای امرار معاش اهل و عیالشان قبول میکردند، چه جاذبهای داشت
که جانهایشان را کف دست بگیرند و شب و روز نشناسند.
پاسداری، شغل نیست، تعهد است و هنوز هم هستند پاسدارانی که بر آن عهد ماندهاند
و تعهد را با شغل عوض نکردهاند.
آتشنشان بودن هم شغل نیست، تعهد است. آتشنشانها مجاهدانی هستند که در میان هیاهوی زندگی و تقلای آسودگیِ انسانِ عافیتطلب، در گمنامی و بیادعایی جهاد میکنند؛ شب و روز ندارند و جانشان را در برابر خطرات، کف دست گرفتهاند. اینها مردان شرایطی هستند که حلش از عهدهی دیگران خارج است. آتشنشانها مرد لحظات سختِ مردماند. مجاهدتها و از جانگذشتگی هر روزهی اینها در پیچ و خم روزگار عافیت و در زرق و برق زندگی آسوده، فراموش میشود و فقط هجوم حادثهها و خطرات است که آنان را به خاطر ما میآورد.
آتشنشان بودن، یک تعهد است و گرنه کدام عقل معاشی است که مخاطرات هر روزهی این جهاد را در برابرمعاش ناچیزِ آن، تحمل کند؟ و کدام حساب و کتابی این را میپذیرد که خداحافظی هرروزه از اهالی خانه را، آخرین دیدار با آنان گمان کند و برای امنیت مردم، دل به هر حادثهای بسپرد؟
پینوشت:
برای نجات آتشنشانان قهرمانی که درحادثهی ساختمان پلاسکوی تهران، گرفتار آوار شدهاند، دعا کنیم.