💠 تبریز و «اخلاق بردگی»ِ مدیرانش
شهرِ اولینها، جهانشهر، توسعهیافتهترین - امنترین و مدرنترین شهر ایران، شهرِ بدون گدا، شهر بدونِ معتاد متجاهر، شهرِ بدون کارتنخواب و بیخانمان و دهها عنوان پرطمتراقِ اینچنینی، تصویر پیشساختهی تبریز در ضمیر ناخودآگاهِ جمعی مدیرانش است. کارل گوستاو یونگ بنیانگذار روانشناسی تحلیلی میگوید: «ضمیر ناخودآگاه جمعی، نتیجهی رسوبات تجربیات شتابزدهی قرون و اعصار گذشته بشر است و در عین حال به منزلهی پیششرط این تجربیات یا تصویر پیشساختهی دنیا به شمار میرود.» تبریز قرار هست آنگونه تصور شود و آنگونه دیده شود که ناخودآگاهِ جمعی مدیرانش اراده کرده است؛ حتی اگر واقعیت امر، خلاف این باشد.
تبریز شهرِ بدون بیخانمانان است، حتی اگر زوجی از بد روزگار در این سرمای استخوانسوزِ زمستان، به دامان کوه پناه ببرند و یا اگر بیخانمانها از انظار عمومی به ناکجاها کوچانده شوند. تبریز قرار است همیشه بزک داشته باشد. قرار بر آن شده است که حاشیهی بزرگتر از متنِ تبریز دیده نشود. قرار است تبریز خوش بر و رو باشد و همیشه تبریزِ بالانشینها به عنوانِ تصویر شهر نمایش داده شود. اراده شده است که شکاف عمیق طبقاتی تبریز، انکار شود. قرار است تبریز را آنگونه ببینیم که در مخیلهی مدیرانش آرزو میشود نه آنجور که هست. تبریز را آنجور در آسودگی و خوشی نشان میدهند که مدیرانش آنجور هستند.
تبریز قرار است برای 2018 آماده شود. دو هزار و هجدهی که تبریز به عنوان «شهر نمونهی گردشگری کشورهای اسلامی» در آن سال تعیین شده است. و این عنوان را ضمیر ناخودآگاهِ جمعی مدیرانش به «پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی» تغییر داده و بیشتر از یک سال است که تبریز همه چیزش شده است «2018». عزم بر آن است که تا موعد مقرر، تبریز برای گردشگرانِ موهوم بزک شود. البته نه همه جایش، آنجاهایی که در مسیرهای توریستبرو و جلوی چشم است. کسی با حاشیهها و به حاشیه رانده شدهها کاری ندارد، به شرطی که جلوی چشم نباشند و گریم شهر را مخدوش نکنند.
البته درد تبریز فقط این «2018» نیست. تبریز سالهاست که قربانیِ اولینسازیها و بی[…]تراشیهاست. دچار عارضهای است که یونگ آن را «اخلاقِ بردگی» مینامد؛ اخلاق بردگی در برابر اخلاقِ آزادگی. همان خلقیاتی که از ضمیر ناخودآگاهِ جمعی ناشی میشود. یعنی همین تصورات بزکینی که مدیران دارند: «تبریز، شهر بدون بیخانمان!»
پینوشت:
دربارهی عکس اینجا بیشتر بخوانید.