💠 جنگ با مستضعف؟!
برچیدن بساط مستضعفینی که از تنگی روزگار مجبور شدهاند دستفروشی کنند، جنگ با مستضعف است؛ چه برسد به ضرب و شتم خاکشیرفروش بیچارهای که در برهوت مسیر وادی رحمت، بساط مختصری داشت که هیچ معبری را سد نکرده بود و هیچ سفرهای را نیز کوچک.
توحش شهرداری در چنین شرایط ملتهبی که آبستن حادثه است، اگر اقدام علیه امنیت ملی نباشد، پس چیست؟ نهادهای امنیتی و قضایی چه برخوردی با مقامات مسئول از بابت چنین تشنجآفرینیهایی کردهاند و بساط امثال این اقدامات تا کی قرار است برقرار باشد؟
از طرفی نشستن روی یک متر مربع خاک خالی در برهوت، اگر مستوجب ضرب و شتم و به یغما رفتن سرمایهٔ ناچیز باشد، امثال قانونشکنیهایی که بخشی از خیابان عمومی را سالهاست به عنوان پارکینگ اختصاصی شهرداری رسماً به اشغال درآوردهاند، مستوجب چه خواهد بود؟
و اما بعد؛
برادرم رضا عبدلپور!
پیشامدی که بر شما گذشت، جرعهای است از تلخکامی هر روزهٔ مستضعفین این شهر. بگذار شانههای زخمیات نشانهای باشد از آزادگی خبرنگاری که کولهبار تعهد بر شانه دارد و تلخکامیات سندی بر رسوایی جشنشان.
و چه تقارن عجیبی داشت این واقعه با روز خبرنگار. اگر قرار است مستضعفین را له کنند، بگذار خبرنگار هم با آنان همداستان شود. هر روزت مبارک.