💠 هیس! از کینژادها سوال نمیکنند!
«آقای دکتر در خیلی جاها سمت دارند و فرصت نمیکنند... آقای دکتر در حوزهٔ مباحث شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود نمیکنند.»
این جواب مدیر دفترِ تبریزِ جناب ابوالمناصب، دکتر محمدعلی کینژاد در پاسخ به درخواست خبرنگاری است که میخواسته با جنابش مصاحبهای ترتیب بدهد دربارهٔ شورای عالی انقلاب فرهنگی. شورایی که او بیست و سه سال است در آن عضویت مداوم دارد. در این ربع قرن آنقدر کسی سراغش نرفته تا از او در قبال مسئولیتهایش پاسخی بخواهد که این ذهنیت شکل گرفته است که مسئولیت به ویترینی میماند که فقط از پشت شیشه باید به آن نگاه کرد.
اگر عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی فرصت و حوصلهای برای پرداختن به مباحثی که مسئولیتشان را پذیرفته است ندارد، پس چه حجت و اصراری برای ادامهٔ حضور دارد؟ عهدهداریِ این همه سمت در تهران و تبریز به صورت همزمان با این ضیق وقت، آن هم در سن نزدیک به هفتاد سالگی چه توجیهی دارد؟ یک آدم مگر چند سال میتواند مدیر پروازی باشد و این همه خوشاشتهایی و مسئولیتدوستی چقدر قرار است هزینه روی دست بیتالمال بگذارد؟
اصلاً اینوقت گذاشتنهای نیمبندی چگونه میتواند فقط پاسخگوی یک مسئولیت به تنهایی -مثل ریاست دانشگاه هنر اسلامی تبریز- باشد؟ مسئولیتی که یک آدم پرانرژیِ تماموقتِ ساکن در تبریز هم به سختی میتواند از عهدهٔ آن برآید را یک پیرمرد جلسهگرد پروازی چطور میتواند عهدهدار باشد؟
شاید برای همین چیزهاست که شورای عالی انقلاب فرهنگی، بنیاد ملی نخبگان، هیئت حمایت از کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی، فرهنگستان هنر، شورای هنر کشور، شورای اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، و دهها شورا و ستادی شبیه اینها سالهای سال است که به دورهمنشینیهای بیمصرفی تبدیل شدهاند که کارشان پرکردن اوقات پیرمردهای جلسهگردی است که از آن جلسه به این جلسه میروند و از اینیکی جلسه درمیآیند و به آن دیگری سر میزنند و بعد از سالها گشتن هیچ حرفی هم برای زدن ندارند!