یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

اطرافیان مسئولین به دلیل نزدیکی با صاحبان منصب و قدرت و نشست و برخاست با افراد ذی نفوذ، در لایه ای غیررسمی از قدرت قرار می گیرند که امکان سوء استفاده از فرصت های خاص در قدرت، بی آنکه مسئولیت و پاسخگویی در قبالش داشته باشند را برایشان مهیا می کند. این بسط ید اشخاص غیررسمی ای که در سایه مسئولیت اقربا، در مناسبات قدرت نفوذ می کنند، امری است که اگر از جانب آن مسئول و یا دیگر پیش بینی های نظارتی، مدیریت نشود، می تواند ضربات مهلکی به نظام و کشور و حتی خود آن مسئول، وارد آورد.


مسئولین به دلیل مشغله ای که در منصب خود دارند اغلب از شکل گیری مناسبات غیر رسمی در نهاد قدرت از جانب اطرافیانشان بی اطلاع اند و به دلیل اعتمادی که به آنان دارند، راهکاری هم برای کنترلشان پیش بینی نمی کنند. از دیگر سوی به دلیل همین مشغله و همین اعتماد، اطرافیان امکان می یابند چتری از مدیریت فکری و ارادی را بر سر مسئولان بگسترند و بی آنکه او بفهمد، اراده و رای او را کنترل و مدیریت کنند و آن را منحرف نمایند. این ها البته درباره مسئولینی صدق می کند که ابتدائا خود، اراده ای بر بهره مندی نامشروع از امکانات مسئولیت ندارند و درباره مدیرانی که اراده ای بر سوء استفاده دارند وضعیت فاجعه بارتر از این حرفهاست.


اطرافیان مسئولین به دلیل آنکه از الگوها و تمهیدات خاص گزینشی و نظارتی تبعیت نمی کنند ولی امکان بهره برداری از امکانات گسترده در نهاد قدرت را پیدا می کنند، در واقع مدیران غیر رسمی و در سایه ای هستند که می توانند از امکانات مادی و معنوی منصبی که پشت مسئولش قایم شده اند استفاده کنند و خسارت های جبران ناپذیری هم وارد آورند، اما از تبعات آن در امان باشند و این بسیار فسادبرانگیز و وسوسه ناک است. و برای همین هم هست که بسیاری از مسئولین و معتبرین، دچار این ماجرا می شوند.


تاریخ بعد از انقلاب را که نگاه می کنیم، با موارد متعددی از فساد و ضربه زدن ها به انقلاب از جانب اطرافیان مسئولان و صاحبان اعتبار در نظام مواجه می شویم. مسئولان خرد و کلانی که -چه با اراده و چه بی آنکه خود اراده کنند- از همین منفذ، انقلاب را دچار ضربه کرده اند و شدت این ضربات نسبت مستقیمی با قواره منصب مورد نفوذ و میزان نزدیکی فرد با آن مسئول دارد.


مساله عدم مدیریت اطرافیان توسط مسئولین، همواره از نقاط آسیب زا برای انقلاب و کشور بوده است و اگر چه شاید در زمان حال تمهید قانونی کافی برای حل این مساله موجود نباشد، اما می توان آن را از طریق مد نظر قراردادن اطرافیان در گزینش مسئولین و نظارت مدام بر آنان، تا حدود زیادی برطرف نمود.



پی نوشت:
انتخابات، صحنه به میدان آمدن کاندیداها با تمام توان، داشته ها و اطرافیانشان است و این فرصت خوبی است برای شناخت صحیح اطرافیان مسئولین آینده و سنجش عملی آنان.

از شاخص های مهم و مغفول درباره کاندیداها، داشتن اطرافیان صالح و سالم و دارا بودن رفتاری در تراز قانون است. با شدت یافتن رقابت های انتخاباتی و عطف مساعی طرفداران و اطرافیان کاندیداها به پیروزی، می توان به صورت عملی، صلاحیت اطرافیان کاندیداها و نحوه مدیریت آنان توسط آن کاندیدا و میزان حرکتشان در مدار قانون را سنجید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۵۸
علی سلیمانیان

یا مرگ یا خمینی


سلام بر شهدای مظلوم 15 خرداد که امام(ره) از خون آنان بود که چنین روز مبارکی را انتظار می کشید. شهدای طلیعه نهضت خونین خمینی که راه انقلاب را از عاشورا گشودند و در خونشان غوطه خوردند اما از امام دست نکشیدند. طاغوت بدن های خونینشان را در دریاچه نمک ریخت تا تاریخ فراموش کند در روزگاری که هیچ نشانه ای از پایان شب ظلمانی طاغوت و هیچ نشانی از ظفر نبوده است، اینان فریاد "یا مرگ یا خمینی" سر دادند و بر مرگ آغوش گشودند و غربت و تنهایی را برای خمینی نپسندیدند؛ اما مگر تاریخ می تواند فراموش کند خونهایی را که اگر نبودند، شب ظلمانی شیطان هنوز پا برجا بود و ما شب نشینان در حسرت سحر مانده بودیم؟


سلام بر یاری دهندگانی که غربت و تنهایی امام را تاب نیاوردند و گمنامانه قیام کردند و در غربت و مظلومیت هم جان سپردند و هنوز هم در غربت و گمنامی مانده اند. سلام بر الله اکبرهای خاموش شده در گلوهایی که یادمان دادند هیچ سلاحی و هیچ قدرتی یارای مقابله ندارد و خداست که بزرگتر است و ما غیر از او هیچ نداریم. سلام بر اهالی اقلیم صبح و بیداردلان بیدارگری که در اوج تاریکی، جان دادند اما ظلمت، به خون آنان بود که شکست و صبح وزید. سلام بر جان های شریفی که به گلوله بیداد ستانده شد، اما تاریخ به خون آنان بود که جان گرفت. سلام بر آه، وقتی که از نهاد شهیدی برآمد و سلام بر غربت و مظلومیت.


خورشید انقلاب، از شفق خونین شهدای 15 خرداد بردمیده است و چه مبارک است روزی که گاه برآمدن آرزوی این مبارک نامان باشد. روز مبارک 22 بهمن روز خداست.


عیدالله اکبر 22 بهمن بر شهدای مظلوم 15 خرداد، مبارک باد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۴۹
علی سلیمانیان


از جمله چالش هایی که انقلاب در سالهای آتی با آن مواجه خواهد شد و قطاری از مشکلات و فجایع عدیده و غیر قابل کنترل را به همراه خواهد آورد، توقف انقلاب در پشت مرزهای دانش و فناوری است. کاستن از سرعت حرکت علمی کشور به سمت مرزهای دانش جهانی، با وعده های واهی رفاه بیشتر و به بهانه توسعه و رنگین تر کردن سفره مردم،  خیانتی تاریخی است که در سایه غفلت ایجاد شده به وسیله سرگرم کردن جریان انقلاب به منازعات پوچ سیاسی و جناحی، در حال وقوع است.


امروز کشور اقل کم در مسیر توسعه دو فناوری فوق استراتژیک و حیاتی، دچار توقف یا کاستی سرعتی غیرقابل جبران شده است. 


چرخهای فناوری هایتک هسته ای که در مناسبات آینده حیاتی جهان، نقش تعیین کننده خواهد داشت، به بهانه چرخیدن چرخهای معیشت مردم، تقریبا از حرکت بازایستانده شده است. این فناوری نه فقط در مرحله توسعه و عملیات، که حتی در ساحت تحقیقات و تولید علم هم دچار محدودیت های بسیار بالایی شده است که اقل کم وضعیت پدید آمده پانزده سال دوام خواهد داشت. و این پانزده سال، نه فقط در وحله توسعه علوم، زمان بسیار بالا و غیرقابل تحملی است که حتی در این مدت، می شود شاهد ظهور و دست یابی به علوم جدید و نسخ دانش گذشته هم بود و این یعنی فاجعه ای غیر قابل تصور.


البته الان که گفته می شود "فاجعه" احتمالا پیاده نظام جریان دولت، با سبقه پوپولیسم ریشه دوانده در این جریان، به صدها ترفند مترصد خواهد شد که بقبولاند اصلا "این فناوری مضر هسته ای" ارزش این همه اتلاف انرژی و اصطکاک در عرصه بین المللی را ندارد و هزاران حرف خواهد آورد که مثلا با فلان نسبت از "هزینه تلف شده برای هسته ای" میشد فلان دستاورد را داشت یا فلان میزان انرژی تولید کرد و مغضوب کدخدایان هم نبود. و به لطایف الحیل مراتب شکرگزاری خود را از "خدا" بابت نجات ملت از این فناوری سیاسی بی ارزش، نشان خواهند داد. همچنان که امثال چنین آدمها در طول تاریخ کم نبوده و تاریخ بشر همیشه بر بدبختی های حاصله ی این قماش برای ملت ها، نالان بوده و بعد این هم خواهد نالید.


فناوری دیگری که همین امروز هم از نقصانش دچار کاستی هستیم و مشکلات به بار آمده از بابت این نقصان، تصاعدی و رو به رشد خواهد بود، فناوری فضایی است. و جالب است که در این مورد علیرغم فناوری هسته ای که بهانه ای هم برایش جور کرده بودند، هیچ بهانه ای غیر از "نبود بودجه کافی" نتوانسته گیرشان بیفتد. بارقه های امید و شکوفایی در این دانش که از ابتدای روی کار آمدن دولت به اصلاح تدبیر و امید، رو به یاس و پژمردگی نهاده، در آینده ای نه چندان دور، مصائبش بر کشور را شروع به نشان دادن خواهد کرد. ما هشتمین کشوری هستیم که چرخه کامل فناوری فضایی را به دست آوردیم، اما امروز در جایگاهی نزدیک به بیستم در جهان ایستاده ایم و با وضعیتی که این دانش دچارش شده است، یقینا از این جایگاه هم تنزل پیدا خواهد کرد.


با دوام این وضعیت، در آینده ای نزدیک شاهد مصایب متعددی و ذوابعادی خواهیم بود که مستقیم و یا غیر مستقیم به این دانش ارتباط دارند. از فناوری ارتباطی که امروز زیر ساخت اغلب امورات کشور است گرفته تا بحث رسانه و امنیت، همه تحت تاثیر این فناوری مادر قرار دارد و عقب ماندگی در این فناوری، آسیب پذیری کشور از بسیاری جهات را سبب خواهد گردید.


با این اوصاف، جبهه انقلاب درگیر نزاعی تصنعی و بازی در میدانی است که تدارک دیده است تا با بازی خوردن در این جبهه، بخش اعظمی از مزاحمت های محتمل در راه معاملات فاجعه بار، مهار شود. جبهه انقلاب را دچار بازی دو قطبی غیر حقیقی ای کرده اند که هیچ عایدی ندارد الا تولید غفلت و فراغت بال جریان ارتجاع برای تدارک مقدمات توقف ماشین انقلاب در آینده.


ما را دچار مباحثی کرده اند که هی در گوشمان فساد و اختلاس و چه و چه و چه بخوانند تا فرصتی برای این نیابیم که بپرسیم چه بر سر آینده کشور می آورید؟ چرا ترمز تولید علم را کشیده اید؟ چرا از حق هسته ای به راحتی گذشتید؟ چرا دیگر شاهد "امید" در فناوری فضایی نیستیم؟ آیا چرب تر کردن لقمه های مردم -که حتی نتوانستید این را هم محققش کنید- به عقب ماندگی تاریخی ای که اثراتش حتی تا قرن ها در کشور خواهد ماند می ارزید؟ چرا به آیندگان خیانت میکنید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۰۲
علی سلیمانیان

.

امام خمینی

هیچ امتی تا کنون -به جز دو و نیم سده که بشر حضور عینی رسول آخرین و امامت را درک کرده است- رهبری مانند امام خمینی نداشته است. تاریخ حیات چندین هزار ساله انسان در جهان، همیشه از داشتن خمینی محروم بوده است و من مفتخرم در دورانی چشم به جهان گشوده ام که متعلق به اوست. من متولد دوران برانگیزش پیامبر پساخاتمیت ام، مولود عصر خمینی.


 مفتخرم که چند سال نخست از زندگی ام را در دنیایی نفس کشیده ام که خمینی در آن نفس می کشیده، زیر آسمانی زیسته و روی زمینی راه رفته ام که خمینی در آن می زیسته و راه می رفته، و افتخار دارم که دل و جان و عقل و وجود، در گرو اویی سپرده ام که اگر بپرسند که کیست، هیچ چه میتواند بگوید از او که همه است؟


"او همه است" و هیچ معنایی بهتر از این ندارم که شرحش دهم. خمینی برای من همه است، و از واژگان و معانی و زبان و ساختار تکلم، و از هر چه که از آن قوه ناطقه ام هست گله ام همین است که اجازه نداده است او را بیشتر از این، شرح کنم. خمینی همه است، روح وجود واحده است و وحدت معنا.


تاریخ هرگز انسانی چون او را تجربه نکرده و محال است که دوباره سعادت آن را بیابد که تجربه اش کند. یکتای تکرار ناشدنی و دوران سازی که تاریخ بعد از او فخر خواهد کرد به داشتنش و تاریخ پیش از او حسرت خواهد خورد به نداشتنش.


و اما من مومن به پیامبری هستم که شکوه تمام بود و در عین حال انکسار نفسی تامه داشت. خشمی مطلق بود و رئفتی بی انتها داشت. عظمتی بی کرانه داشت اما ساده بود و به تار مویی از کوخ نشینان می بالید. لبخندش دل از عالمی می برد و اخمش، عالمی ویرانه می ساخت.


من مومن به پیامبری هستم که روح خدا بود و خدا را در او یافتم و هر چه که هست را. و جز او هر چه که فکر می کنم، نیست، همه عدم اند و فقط اوست که هست. 


و چقدر لذت دارد از او نوشتن و از او گفتن و او را شنیدن و دیدن و یاد کردن. و ان شاء الله برایش مردن.


سلام بی انتهای خدا بر او باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۲۶
علی سلیمانیان

مادام لعیب (محرزیه بوسعدی)

امروز صبح از رادیو خبری شنیدم که از چند جهت تاسفم را برانگیخت و البته نهایت اشتیاقم را. تاسف از این که چرا دیر شناختیمش و چرا خبرش هم دیر به گوشمان رسید و تاسفی دیگر که در ادامه خواهم گفت.


بانو محرزیه بوسعدی که به سنت فرانسویان با فامیلی همسرش مادام لعیب خوانده می شود، بانوی تونسی الاصل و مالکی مذهب ساکن پاریس بود که حدود یک ماه پیش رحلت کرده است. درباره هویت او چیزی بیش و بهتر از این نخواهد توانست او را بشناساند -هم چنان که او خود درباره هویتش هم به چیزی جز این عبارت قایل نبوده است- : «پیرو خمینی»


او در ماه های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، از طریق اعلامیه های دانشجویان انقلابی ایرانی در فرانسه که در مسجد جامع پاریس پخش می شد با مرکز اسلامی دانشجویان ایرانی فرانسه آشنا می شود و این اولین بارقه های آشنایی او با انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام خمینی(ره) است. از نشانی نوشته شده زیر برگه های اعلامیه، به مرکز اسلامی می رود و رفته رفته از مستمعین دایمی برنامه های مرکز اسلامی می شود.


برای اول بار که تلوزیون فرانسه چهره نورانی حضرت امام را در دهکده نوفل لوشاتو نشان می دهد، خود را به نوفل لوشاتو می رساند و مراتب اشتیاق و عشقش به امام را حتی با نشان دادن ارادت به کفش های ایشان می نمایاند. خبرش را که به امام می رسانند، امام او را به حضور می طلبد و مورد تفقدش قرار می دهد و با استکانی چای از او پذیرایی می کند، و این یک استکان چای امام، می شود همه افتخار عمر مادام لعیب.


او از برکات حضور مبارک چند ماهه امام در دهکده نوفل لوشاتو است. بانویی که چندین کارخانه و شرکت بزرگ در فرانسه داشت، پس از این دیدار، همه دارایی اش را برای آرمان خمینی خرج می کند و مذهب شیعه را نیز برمی گزیند. او از هر کمکی که به مرکز اسلامی دانشجویان ایرانی در فرانسه و در راستای تبلیغ انقلاب خمینی می توانسته انجام دهد، دریغ نمی کند وبه دلیل فعالیت هایی برای انقلاب اسلامی ایران در فرانسه، پنج سال به حبس محکوم می شود و بارها بازداشت شده و سالها تحت نظر مراکز امنیتی و انتظامی فرانسه زندگی می کند. حتی از تبلیغ انقلاب اسلامی و تبیین آرمان امام در زندان فرانسه هم فروگذار نبوده است و تاثیرات به سزایی نیز در زندان و بین زندانیان داشته است.


در سال 1363 در دیداری عمومی در حسنیه جماران با امام، حضور می یابد و اگرچه هیچ چیزی از زبان فارسی نمی دانست، از شدت اشتیاقش به امام از اولین لحضه حضور ایشان در جماران تا آخر، لحظه ای اشک شوق از گونه هایش خشک نمی شود.


در ازای تحویل جنگنده های میراژ حکومت فرانسه به رژیم صدام، برای مجروحان ایرانی، محموله های دارو و تجهیزات پزشکی ارسال می کند و شریک غم و شادی مردم انقلابی ایران می شود. او حتی کمک هایش به محرومان فرانسوی و تلاشهایش برای بهبود امرار معاش آنان را به اسم انقلاب اسلامی ایران و آرمان امام انجام می داده است. بانو لعیب، خدیجه وار همه دارایی دنیوی اش را برای انقلاب خمینی صرف می کند، تا آنجا که در اواخر عمر و در بستر بیماری در مضیقه مالی و تنگدستی بوده است.


و اما تاسفی که در ابتدا عرض شد اینجاست. وصیت کرده بود که همه آرزویش این است که پیکرش را به ایران بیاورند و در جوار مرادش حضرت امام خمینی(ره) به خاک بسپارند. اما این را تولیت آستان نمی پذیرد و او را غریبانه با حضور مشایعانی معدود، در امامزاده ای در قم به خاک می سپارند.


قصد ورود به مناقشات سیاسی و جناحی از این متن ندارم اما عمیقا تاسفم از این مساله انگیخته شده است که چرا مرقد مبارک حضرت امام که متعلق به همه ی شیفتگان و مریدان حضرت ایشان و متعلق به تمامی مستضعفان و آزادی خواهان جهان است، به کاخ و مرقد خانوادگی تولیتش بدل شده است تا آنجا که بی ربط ترین آدمها به امام، به دلیل نسبتی که با تولیت آستان دارد، در حرم دفن می شوند اما امکان جایگیری این بانوی بزرگ که به حق «خدیجه انقلاب اسلامی» خوانده می شود، در جوار حضرت امام فراهم نمی شود؟

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۵۵
علی سلیمانیان

 

«طریقیت نداشتن انتخابات، و موضوعیت داشتن آن» گفتمان مغفول و مظلومی است که با نیت «حقیقی تر کردن انتخابات» هر از گاهی در مواعد انتخابات مطرح، و البته در میانه این هیاهو نیز گم می شود. موضوعیت داشتن انتخابات یعنی هدف بعدی انتخابات، نباید خود انتخابات را توجیه کند و آن را از موضوعیت خلع نماید، و هدفی که بخواهد با توجیه وسیله اش، محقق شود، هرچند به ظاهر قدسی و آرمانی هم که باشد، شیطانی ترین هدفی است که هست.

 

در گفتمان انقلاب آنچه که اصالت دارد، علاوه بر نتیجه برآمده از انتخابات، خود موضوع ِ انتخابات نیز هست، اگر چه انتخابات، مقصد نیست. اصالت داشتن بدین معنا که نباید پروسه انتخابات، قربانی هدف بعدی آن شود و باید به سمت روندی رفت که انتخابات را حقیقی تر کند و هر حرکتی که این امر را شکل دهد، خودش نیز هدف و مقصود است.

 

انتخابات عرصه بروز جمهوریت است و انتخابات اگر بخواهد حقیقی تر شود باید به عینیت جمهور رجوع کند و نه مصنوع آن. آرای مصنوع پول و قدرت و وعده و امثال اینها، معضلی است که نه تنها ماحصل انتخابات را از مشروعیت حقیقی ساقط می کند، بلکه خود انتخابات و فلسفه رجوع به آرای مردم را نیز به مسلخ می برد.

 

انتخابات باید عرصه عینیت یافتن جمهوریت باشد نه شبیه سازی آن. و هر گفتمانی که در قول و فعل، نزدیک ترین به این باشد، حقیقی ترین و انقلابی ترین گفتمان انتخابات است. عدم ورود به بازار مکاره زد و بند قبایل سیاسی و کانون های قدرت و ثروت هم از نشانه های سلامت یک گفتمان است. رسمیت قایل بودن و فعلیت دادن به رقابت قبایل سیاسی در انتخابات، بردن انتخابات به سمت گفتمان های تقلبی است.

 

 کاندیدای گفتمان انقلاب و هر کسی که دل در گرو این گفتمان دارد، باید برای هر چه حقیقی تر کردن انتخابات تلاش کند و خود انتخابات و روند آن را یک موضوع و اصل بداند و حقیقت حرکت در مکتب انقلاب و خط امام خمینی(ره) هم اقتضایی جز این ندارد که برای تک تک آرای مردم، باید موضوعیت و شانیت قایل شد و نه طریقیت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۹
علی سلیمانیان

کلیات لایحه‌ی «نحوه‌ی استفاده، نگهداری و نظارت بر پایانه‌ی فروشگاهی» که تمامی صاحبان مشاغل موضوع قانون مالیات‌های مستقیم (صنفی و غیرصنفی) را مکلف به استفاده از «صندوق مکانیزه‌ی فروش» و ملزم به ثبت رویدادهای مالی فعالیت‌های شغلی در پایانه‌ی فروشگاهی می‌کند، فارغ از جزئیات آن، اقدامی است بسیار خوب و ارزشمند در عرصه‌ی اقتصاد و مسیر رسیدن به عدالت مالیاتی.

این لایحه که دیروز در جلسهی هیات دولت به تصویب رسید، علاوه بر آن که منجر به شفافیت در درآمدهای مالیاتی و اخذ عادلانه‌ی مالیات -که از مهمترین چالش‌های مالیاتی و اجتماعی کشور بوده است- خواهد شد، می‌تواند در صورت دارا بودن زیرساخت قانونی و نرم افزاری مناسب، منجر به کاهش بخش قابل توجهی از دلالی و واسطه‌گری تجاری و تصحیح چرخه‌ی معیوب تولید، توزیع و مصرف نیز گردد.

اگر چه از سوی رسانه‌ها این لایحه چندان جدی و تحویل گرفته نشده است، اما اهمیتش در صورتی مشخص خواهد شد که به سهم حدود 38 درصدی بودجه‌ی سال 1395 از محل اخذ مالیات، به عنوان بزرگترین بخش درآمدی بودجه‌ی سالانه‌ی کشور توجه گردد. در واقع این طرح خواهد توانست بخش بسیار هنگفتی از بودجه‌ی سالانه‌ی کشور که همواره با بی‌عدالتی و غیرشفافیت همراه بوده را به درآمدی شفاف و عادلانه بدل کند.

اجرای این لایحه، همچنین علاوه بر خیرات ذکر شده می‌تواند نقش به سزایی در رصد و احصاء دقیق تراکنش تجاری کشور ایفا کرده و در تدوین نقشه‌ی راه اقتصاد در آتیه، و همچنین کاهش و حذف درآمد نفتی از بودجه، کمک شایانی نماید.

امید است با ایجاد زیرساخت مناسب و مبتنی بر عدالت و اجرای صحیح این لایحه، گام بزرگی در راستای عدالت و شفافیت مالیاتی در کشور برداشته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۲۱
علی سلیمانیان