اطرافیان مسئولین به دلیل نزدیکی با صاحبان منصب و قدرت و نشست و برخاست با افراد ذی نفوذ، در لایه ای غیررسمی از قدرت قرار می گیرند که امکان سوء استفاده از فرصت های خاص در قدرت، بی آنکه مسئولیت و پاسخگویی در قبالش داشته باشند را برایشان مهیا می کند. این بسط ید اشخاص غیررسمی ای که در سایه مسئولیت اقربا، در مناسبات قدرت نفوذ می کنند، امری است که اگر از جانب آن مسئول و یا دیگر پیش بینی های نظارتی، مدیریت نشود، می تواند ضربات مهلکی به نظام و کشور و حتی خود آن مسئول، وارد آورد.
مسئولین به دلیل مشغله ای که در منصب خود دارند اغلب از شکل گیری مناسبات غیر رسمی در نهاد قدرت از جانب اطرافیانشان بی اطلاع اند و به دلیل اعتمادی که به آنان دارند، راهکاری هم برای کنترلشان پیش بینی نمی کنند. از دیگر سوی به دلیل همین مشغله و همین اعتماد، اطرافیان امکان می یابند چتری از مدیریت فکری و ارادی را بر سر مسئولان بگسترند و بی آنکه او بفهمد، اراده و رای او را کنترل و مدیریت کنند و آن را منحرف نمایند. این ها البته درباره مسئولینی صدق می کند که ابتدائا خود، اراده ای بر بهره مندی نامشروع از امکانات مسئولیت ندارند و درباره مدیرانی که اراده ای بر سوء استفاده دارند وضعیت فاجعه بارتر از این حرفهاست.
اطرافیان مسئولین به دلیل آنکه از الگوها و تمهیدات خاص گزینشی و نظارتی تبعیت نمی کنند ولی امکان بهره برداری از امکانات گسترده در نهاد قدرت را پیدا می کنند، در واقع مدیران غیر رسمی و در سایه ای هستند که می توانند از امکانات مادی و معنوی منصبی که پشت مسئولش قایم شده اند استفاده کنند و خسارت های جبران ناپذیری هم وارد آورند، اما از تبعات آن در امان باشند و این بسیار فسادبرانگیز و وسوسه ناک است. و برای همین هم هست که بسیاری از مسئولین و معتبرین، دچار این ماجرا می شوند.
تاریخ بعد از انقلاب را که نگاه می کنیم، با موارد متعددی از فساد و ضربه زدن ها به انقلاب از جانب اطرافیان مسئولان و صاحبان اعتبار در نظام مواجه می شویم. مسئولان خرد و کلانی که -چه با اراده و چه بی آنکه خود اراده کنند- از همین منفذ، انقلاب را دچار ضربه کرده اند و شدت این ضربات نسبت مستقیمی با قواره منصب مورد نفوذ و میزان نزدیکی فرد با آن مسئول دارد.
مساله عدم مدیریت اطرافیان توسط مسئولین، همواره از نقاط آسیب زا برای انقلاب و کشور بوده است و اگر چه شاید در زمان حال تمهید قانونی کافی برای حل این مساله موجود نباشد، اما می توان آن را از طریق مد نظر قراردادن اطرافیان در گزینش مسئولین و نظارت مدام بر آنان، تا حدود زیادی برطرف نمود.
از شاخص های مهم و مغفول درباره کاندیداها، داشتن اطرافیان صالح و سالم و دارا بودن رفتاری در تراز قانون است. با شدت یافتن رقابت های انتخاباتی و عطف مساعی طرفداران و اطرافیان کاندیداها به پیروزی، می توان به صورت عملی، صلاحیت اطرافیان کاندیداها و نحوه مدیریت آنان توسط آن کاندیدا و میزان حرکتشان در مدار قانون را سنجید.