یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

بنرهایی برای اطفاء ولعِ جاه‌طلبی

جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ

 

بنر تبریک انتصاب/انتخاب

تعبیر واژگونه از مفاهیم، وقتی «مسئولیت» را نه خدمت و پاسخگویی، که سهم‌داشتن در جریان ‌قدرت جا می‌زند، طبیعی است که برای به مسئولیت رسیدنِ کسی، دسته‌گل و شیرینی هم بگیرد و تبریک برای انتصاب/انتخابِ -به‌اصطلاح به‌جا و شایسته- اش را هم بیلبورد کند. گرچه امکان یافتن برای خدمت بیشتر به خلق، از آنجا که نعمتی است بزرگ، حتماً امری است مبارک، ولی شیوه‌ی زشت و زننده‌ی چاپلوسی‌های مزورانه و دستمال‌کشی‌های سهم‌خواهانه و جا بازکن، مقوله‌ای در تقابل با این مسئله است. لکن مسئولیت بما هو کان، نیست مگر بار سنگینِ خدمت و پاسخگویی، و این اصلا تبریک و گل و شیرینی و جشن و سرور ندارد. و البته که عزا و تسلیت شایسته‌تر است بر این بارِ بزرگی که از لحظه به لحظه اش سؤال خواهد شد.

این تحریفِ تعبیر و به بیان روشن‌تر، تحریف ارزش، کار را به‌جایی رسانده که باکم‌انگاریِ چاپلوسی‌های افسارگسیخته، خودستایی‌ها و خودتبریکی‌ها را هم به میدان کشانیده تا هیچ کجای شهر، از این فوز عظیمی که از قِبَلِ مسئولیت فلان جناب مسئول، مشمول حال مردم آن سامان شده است محروم نماند و نامی از همه‌ی اقشار، صنوف و اقسام جامعه یک‌به‌یک پانویس این تبریکات و شادمانی‌های متحدالشکل می‌شود تا بِرندِ قشرهای مختلف جامعه، به‌پای مردمی جلوه دادن جناب مدیر خرج شود و البته این قشر تراشی‌ها در همین مرحله فراموش می‌شود و در موعد خدمت، تا رسیدن به کرسی‌ای دیگر و باز شروع بازی تبریک و شادمانی‌ای تازه، در فراموش‌خانه‌های ذهن محبوس می‌شود.
این کثرتِ بی‌اندازه‌ی تبریکات و قطار یکدستِ بنرها در سطح شهر برای تصدی فلان مسئولیت داخلی در شورای شهر، یا تراکم تبریکات و ابراز احساسات چاپلوسانه برای جلوس فلانی در کرسیِ مشورتی اتاق بازرگانی استان و کارهای تبدیل به روال شده‌ی زیادی ازاین‌دست، نشان می‌دهد «شیفتگی به خدمت» جایش را به «تشنگی برای قدرت» در فرهنگِ مسئولیت، تقدیم کرده است؛ تا آنجا که فحشای مسئولیت‌دوستی و انتظارِ برای چاپلوسی، گاه آن‌قدر فوران می‌کند که مثلاً مسئول شهرداری منطقه‌ی فلان از بابت انجام وظیفه‌ی ذاتی‌اش، از ساکنین محله‌ای انتظار دستمال‌کشی و قربان صدقه رفتن هم دارد و بنرِ تشکر اهالی محله‌ی فلان از بابت اصلاح آسفالت خیابانشان را که با هزار جور قربان صدقه رفتن راضی به این کار که وظیفه‌اش بوده است کرده‌اند، حتی در صفحات شخصی اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی هم نشر می‌دهد و تبختر می‌کند از این‌که جماعتی از او برای وظیفه‌ی ذاتی‌اش تشکر کرده‌اند.
تداوم چنین وضعیتی درگذر زمان، موجب شده است که «مسئولیت» از شأن اصلی خود و از ارزش حقیقی‌اش که همان «خدمت و پاسخ در برابر وظایف» بوده است هم نزول کند و در ارزشی جدید و تعریفی نوین که دقیقاً در نقطه‌ی مقابل حقیقت خود بوده است، ظاهر شود و بشود چیزی در حد «آقابالاسر»ی که منتِ از جیب مردم خرج کردنش را هم به مردم بزند و با داشته‌های خودِ مردم بر آنان سروری کند و تازه، انتظار چاپلوسی و قدردانی و قربان صدقه رفتن هم داشته باشد. این طرز تلقی، البته فقط مختص کسانی که بر اریکه‌ی مسئولیت سوار می‌شوند نیست. گویا به رویه‌ای عمومی و دیدگاهی عام بدل‌شده است و دوام این تلقی در مرور زمان، این را بر عموم بار کرده است که مسئول یعنی همان «آقابالاسر» و کارکرد او منت و لطفی است که بر رعیت می شود و برای اینکه خدماتی از وظایف ذاتی مسئولان و دستگاه‌های تابعه آن‌ها گرفته شود، باید دست‌به‌سینه و پا جفت کرده، مسئول سرایی کرد و منت‌کشی و تا می‌شود خربزه زیر بغل جناب مسئول داد.
اشمئزاز بصریِ حاصل از این قبیل کارها و تهنیت‌گویی‌های انتصاب/انتخابِ آقایان و خانم‌ها در کمیسیون‌های داخلیِ فلان مجموعه حتی و قدردانی‌های مردمی نما، از مسئولین خرد و کلان در شهر، دیگر ازآنجاکه غیرقابل احصاء بوده و از حد حساب و شمارش گذشته، امکان حال به هم خوردن را هم از آدمی گرفته است. این مسئله آن‌قدر به امر مسلم تبدیل‌شده و آن‌چنان برای چاپلوسان و خودستایان موضوعیت و اهمیت یافته که گویا از بدیهیات مسئولیت و ملحقات آن است و مسئله‌ای است اجتناب‌ناپذیر.
جای سؤال است که این مدیرانِ کم‌ظرفیت مسئولیت‌دوست و میزپرستی که برای رسیدن به مسئولیت‌هایی در چنین سطوح پایین و متوسطی، از شدت ولع برای ریاست و جاه و مقام، این‌جور دست‌وپایشان را گم می‌کنند و ذوق‌زده می‌شوند و طاقت از کف می‌دهند، اگر به مسئولیتی بزرگ‌تر و کلان‌تر برسند چه می‌کنند؟ و می‌خواهند در مسئولیتشان چه کنند؟ ذوق‌مرگ شدن این‌ها نشانی از هدفشان در به مسئولیت رسیدن، یعنی رسیدن به نان و نوا و امکانات و استفاده دارد و نه خدمت. و اگرنه خودستایی‌ها و از جیبِ خود و یا آن نهاد، به اسم مردم خرج کردن‌ها، هیچ وجاهتی مگر اطفاء ولع جاه‌طلبی و میزپرستی نخواهد داشت. گرچه دود همه‌ی این کارها و اسراف‌ها و ولع‌ها هم، فقط به چشم مردم می‌رود و قربانی اصلی، بیت‌المال است و مردم و جایگاهی که اشغال‌شده است.


* یادداشتی برای شماره دوم نشریه بهمن آذربایجان

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۷
علی سلیمانیان

فحشای مسئولیت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی