💠 مدرنیته و استانداردسازیِ انسان
تمدن تکنولوژیکِ مدرنِ سر برآوردهی از اومانیته، در سودای خداییِ آدم بر جهان است و در پی ایجاد ساختاری که بتواند همهی امور را تحت امرش درآورد. از طبیعت و جمادات گرفته تا انسان، همگی باید مهار شوند و به بندگی مرکزی واحد درآیند. مدرنیته در پی خالقیت است و نشستن بر کرسی الوهیت و به کمتر از این هم راضی نیست، که بنیانش بر همین بنا شده است و نمیتواند اقتضایی جز این و کمتر از این داشته باشد.
تکنولوژی -بر خلاف آنچه اغلب تصور میکنیم که ابزار و اسباب است- یک دیدگاه است و نحوهای ادراک از جهان و معرفتی نوین که میخواهد طبیعت را به نفع انسان مهار کند و منابع و انرژیاش را ذخیره نماید و تحت سلطهاش درآورد. تکنولوژی میخواهد با اینها جهانی مدرن و جدید خلق کند. تکنولوژی در پی غارت جهان به نفع این خدای نوین و از لوازم و مظاهر اولوهیت آدمی است، و متضمن قدرت او در مواجههی با طبیعت و خلقت.
مدرنیته میخواهد انسان خودش، خدا باشد و محور کائنات؛ و مشیت جهان را تعیین کند و آنگونه که میخواهد امور را تحت امرش بگیرد و نظمی نوین اقامه کند. و البته نکتهی قابل تامل اینجاست که اختیار و فطرت انسان اجازهی بندگی برای این خدای جدید نخواهد داد و تحقق جهان جدید با بندگانی که با آموزههای شریعت جدید(مدرنیته) سازگار نیستند نیز محال است. باید برای جهان جدید، آدمی جدید ساخت؛ آدمی استاندارد و سازگار. و انسان غیرمدرن و مختار، در چنین جهانی عنصری است نامطلوب و عامل برهمزنندهی نظم. مدرنیته در پی خلقتی دوباره در جهان است و البته تا حدودی هم در این امر موفق شده است. استانداردسازی فرایندی است که تمدن مدرن برای خلق انسان مدرن و جامعهای واحد در جهان میپیماید و این فرایند در حد قابل ملاحضهای هم فراگیر شده است.
استاندارسازی در پی یکسانسازی است و شکل دادنِ روندی که منجر به تولید انبوه محصولی با خصوصیاتی مشخص و مشابه گردد. استانداردسازی، تضمینی است بر یکتایی در عین تکثیر. اگر بخواهیم این عارضه را در ابعاد انسانی بررسی کنیم میشود استاندارسازی فهمها، فکرها، نیازها، سلایق و علایق. یعنی انسان را از مسیری عبور میدهند که همهچیزش را استاندارد کنند و یکسان. انسان مدرن، انسانی است استاندارد که جهان را یکجور میبیند، در چارچوبی محدود میاندیشد، احساساتش یکجور برانگیخته میشود، نیازهایش مشابه دیگران است، و علایق و سلایق و ذائقهاش نیز. انسانهای مدرن پادگانی فکر میکنند. یک مدلاند و و برای شبیهتر شدن به هم، مسابقه میدهند. انسان مدرن در واقع تکثیری از یک مدل خاص انسان است. و این خلقتی است که مدرنیته میخواهد انجامش دهد.
پ.ن:
میخواستم در مذمت یکسانسازی و اینکه از چه طریقی این میل به یکسانسازی و استانداردگرایی عارض میشود بنویسم که نیاز به پیشدرآمدهای متواتر آنقدر به درازا کشید و حاشیه به متن چربید که امکان ادامهی متن در موضوع را سلب کرد و به فکر این افتادم که این متن را مستقلاً به عنوان یادداشتی در مقدمهی گفتارهای بعدی قرار دهم و اگر در بیان موضوعی که بنا داشتم عرض کنم نیاز به ارجاع دادن به ریشهی یکسانسازی باشد، به همین متن ارجاع دهم و بیمقدمه به بیان موضوع بپردازم.