💠 انقلابِ ساختاری؛ رجحانی فراموش شده
روزهای سخت انقلابها تازه بعد از پیروزیشان است که شروع میشود. آنجا که بایستی روی زمین کار کنند و شعار و آرمان را عینیت ببخشند و به مرحلهی عمل برسانند. انقلابها در مرحلهی نظامسازی است که باید خودی نشان دهند و ساختاری برپا کنند که بتواند اقتضای معارف و اهداف انقلاب را برآورد.
آنچه امروز انقلاب ما نیز به آن مبتلاست و عمدهی ایراداتش به آن برمیگردد همین ایراد ساختاری است. این ایراد البته از دید نظریهپردازان انقلاب پنهان نمانده بود. همچنان که قانون اساسی جمهوری اسلامی این مساله را به عنوان تنها مقدمه برای قوهی مجریه برشمرده است:
«قوهی مجریه به دلیل اهمیت ویژهای که در رابطه با اجرای احکام و مقررات اسلامی به منظور رسیدن به روابط و مناسبات عادلانهی حاکم بر جامعه دارد و همچنین ضرورتی که این مسالهی حیاتی در زمینهسازی وصول به هدف نهایی حیات خواهد داشت بایستی راهگشای ایجاد جامعه اسلامی باشد. نتیجتاً محصور شدن در هر نوع نظام دست و پا گیرِ پیچیده که وصول به این هدف را کُند و یا خدشهدار کند از دیدگاه اسلامی نفی خواهد شد. بدین جهت نظام بوروکراسی که زائیده و حاصل حاکمیتهای طاغوتی است به شدت طرد خواهد شد تا نظام اجرایی با کارایی بیشتر و سرعت افزونتر در اجرای تعهدات اداری به وجود آید.»
اما انگار این مقدمهی مهم و ارجح که قرار بود ساختار عملیاتی قانون اساسی بر روی آن بنا و اجرا شود، مغفول ماند و به فراموشی سپرده شد. انقلاب اسلامی به دلیل رجوع به تکنوکراتهای دولت موقت، به جای بنا کردن ساختاری متناسب با روح و اهداف انقلاب و به جای انقلابی اداری، در همان ساختارِ دیوانسالاریِ طاغوتی رسوب کرد و به سان باتلاقی در آن گیر افتاد. ساختار بروکراسی، بر اقتضای تکنوکراسی دلالت و اصرار دارد و برای راندن این ساختار باید که تکنوکرات بود. اینگونه شد که انقلابیهای آرمانگرای دیروز، با رسوب انقلاب در دیوانسالاری، شدند تکنوکراتهای محافظهکار و آنکارد شدهی امروز که گاه حتی از تکنوکراتهای قبل انقلاب هم وحشتناکترند و دلیل آن تقلبی بودن این تکنوکراسی است.
روح انقلاب اسلامی با ساختار بروکراسی در تضادی بنیادین است و این تضاد بخش عمدهای از قوهی پیشران و انرژیِ ما را به خود معطوف کرده است. ایرادات و آسیبهای عمدهای که امروز نظام با آن دست به گریبان است و ساختار اداری را تبدیل به نظامی تنبل، بهدردناخور و فسادخیز کرده است از این مجرا قابل درک است. و اگر ما نتوانیم به انقلابی ساختاری برسیم و این دمل متعفن را یک بار برای همیشه جراحی کنیم، باید منتظر باشیم که این دملِ فساد هر از گاهی سرباز کند و بخش عظیمی از دستاوردها و اطمینانها را با خود ببلعد.