استانبول، هوشیمین، ازمیر، ووهان، باکو، وین، قازان، قونیه، زاگرب، ارزروم، غزه، موگیلف، خجند، کربلا و هماکنون بانیالوکا. اینها بهاصطلاح خواهرخواندههای تبریز هستند.
ویکیپدیا «خواهرخواندگی شهرها» را اینطور تعریف کرده: «قراردادی است بین سران مملکتی یا سران دو شهر که برای ایجاد همبستگی و اتحاد بیشتر انسانی و فرهنگی بسته میشود.» تعریف صحیحترش اما این است که وقتی هیچ بهانهای –حتی از نوع آبکیاش- برای سفر خارجی مدیران جور نشود، این کار فرمالیته بهانهای است برای سیاحت خارجی از کیسهی بیتالمال.
اغلب خواهرخواندگان تبریز را -که روزگاری عقد خواهرخواندگیشان بهانهای بوده برای سوروسات سفر خارجی مدیران- نه کسی در تبریز میشناسد و نه اصلاً کسی خبر از چنین چیزهایی دارد. راستی چه کسی فکرش را میکرد که هوشیمین و ووهان و موگیلف و بانیالوکا، اسم شهر باشند؛ چه برسد به اینکه خواهرخواندهی تبریز باشند و مناسبتی با ما داشته باشند.
این خواهرخواندگیها نه ثمری برای تبریز داشته و
نه ثمری برای خواهرخواندههایش، ولی خداوکیلی بساط سفر خارجی مدیران خارجه ندیده را
خوب جور کرده است. مورد اخیرش هم «بانیالوکا»ست. همین دو سه ماه پیش بود که معاون
فرهنگی شهردار و همراهانش، رفته بودند زیارتش، اما خواهر است دیگر، یکهو میبینی دل
خواهر برای خواهر تنگ میشود؛ همین شده که جناب شهردار هوای خواهرخواندهی نوخوانده
را کرده و باروبندیل سفر بسته و اول سال راهی شده. بالاخره صلهی رحم واجب است، نمیشود
که ترکش کرد.
تکلمله:
آلماتی و یزد و اصفهان را هم به اسامی بالا اضافه کنید که تازه متوجهشان شدهام. با ترابوزون هم گویا نیمچه خواهرخواندگی دارد تبریز.