یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

یادداشت‌ها

یادداشت‌های علی سلیمانیان

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

دونالد ترامپ

دونالد ترامپ یک امریکاییِ صادق است؛ یک امریکایی اصیل که صورتش را بیشتر توانسته به ذاتش نزدیک‌تر کند. تفاوتش با دیگر سیاستمدارانِ امریکایی فقط دراین است که کمتر از آنان دو روست و بیشتر از آن‌ها ذاتِ امریکایی‌اش را بروز داده است؛ و الا فرق چندانی در او نیست.


او سری که دیگر هم‌قطارانش با پنبه بریده‌اند را احتمالاً با چیزی سخت‌تر از پنبه خواهد برید و بلایی که رئیس جمهورِ سیاه‌پوست امریکا بر سر غیرسفیدپوستانِ امریکایی آورده است، در قامت یک سفیدپوستِ نژادپرست ادامه خواهد داد.

او آمده است تا مثل دیگرانِ از روسای استکبار، منافعِ حاصل از غارت ملت‌ها و ثروت برآمده از استثمارِ مردمِ ایالات متحده را در اختیار سرمایه‌سالاران و زورمندان بگذارد، و از موجودیتِ اسرائیل دفاع کند. او آمده است تا روحِ شیطانی امریکا را به پیروی از اسلافش حفظ کند و آتشِ جنگ و جنایت، و تجاوز و چپاول را برای سرکوب عدالت، معنویت و آزادی در جهان افروخته دارد.


ترامپ، دستِ چُدنیِ زیر دستکشِ مخملینِ امریکاست که بیرون آمده است؛ و این، در احوالِ جهان و در وضع داخلی ایالات متحده هیچ تفاوتی حاصل نخواهد کرد. دوران ترامپ همانی خواهد بود که دورانِ اوباما آن بود، و همانی می‌شد که اگر رقیب دموکرات او پیروز می‌شد، آن. امریکا با آمدن ترامپ، فقط بیشتر شبیهِ آن‌چیزی شده که تاکنون بوده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۵ ، ۱۶:۳۱
علی سلیمانیان

«پوزیتیویسمِ منطقی» که از عارضه‌های «علم‌زدگی» در عصر مدرن و یکی از پرآوازه‌ترین مکاتب فلسفیِ کنونی است، علیه مابعدالطبیعه شورش همه جانبه‌ای را سامان داد و در واقع آن را یک‌سره به زیر کشید. اثبات‌پذیریِ تجربی را تنها معیار معناداری گزاره‌ها و قضایا دانست و بر این اساس گزاره‌های متافیزیکی را به دلیل آن‌که قابل اثبات تجربی نیست فاقد معنا برشمرد.


پوزیتیویسم، اصالت تحصل، تحصل‌گرایی یا اثبات‌گرایی، به رغم داشتن ریشه‌های کهن شهرت خود را با نام پوزیتیویسمِ منطقی به دست آورده و با این‌که دوره‌ای کوتاه از اندیشه‌ی فلسفی در مغرب‌زمین را به خود اختصاص داده است، اما سایه‌ی شومش را آن‌قدر گسترانده که نه تنها فلسفه(حکمت) را که معرفتی نظری است متاثر کرده، حتی مرزهای «علومِ انسانی» را نیز درنوردیده است.


 آن‌چه از عصر مدرن به این سوی، تعبیر به فلسفه می‌شود، در واقع بازگشتی شتابنده به بحث‌هایی در هستی‌شناسی طبیعیات است، آن هم با تکیه بر مُدرکات برآمده از تجربیات و محسوسات پنج‌گانه و یافته‌های لابراتواری.


«علم‌زدگی» -با تعبیر خاص عصر مدرن از «علم»(science) که بر تجربه و آزمون استوار شده- فلسفه را به قهقرا کشانده است. فلسفه دیگر هم‌چون سلفش به دنبال کشف معنا و حقیقت نیست. فلسفه سرباز علم -به همان معنای خاصش- شده است و این علم‌زدگی حتی معتقدین به فلسفه‌ی اولی را -که دایره‌ی معرفت را تنها در مرزهای تنگِ محسوسات نگنجانده‌اند- نیز تا حدود بسیار زیادی تسلیمِ فضای پوزیتویستیِ دگم مدرن کرده است؛ گو این‌که اگر چنین نباشد به چماق غیرعلمی بودن کوفته خواهد شد.


فلسفه‌ی جدید، دیگر حکمتی متافیزیکی و عقلانیتی آزاد که در پیِ کشف در عالم وجود باشد نیست، درکی مکانیکی با تکیه بر اصالت ماده و تجربه است که غایتش توجیه نظریِ طبیعیات است تا عقلانیتِ متافیزیکی و معنا را سرکوب کند.


فلسفه‌ی جدید دچار دگم‌اندیشیِ علم‌سواری شده است که اجازه نمی‌دهد فلسفه در معنا غور کند، عقلانیت بورزد و ببالد. علم‌زدگی، فلسفه را از شهود عقلی که تنها ابزار فلسفه بوده است، خلع کرده و مجبورش ساخته که نظریات غیرقابل اثباتِ علوم تجربی را که هر آن در معرض فروپاشی‌اند، اصولی مسلم قلمداد کند و بنیادش را بر آن بنیان نهد، و یقینیات عقلی را با بهانه‌ی اغواگرِ غیرعلمی بودن براند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۰۷:۱۱
علی سلیمانیان

با استیلای رو به رشد دوقطبیِ کاذب اصول‌گرا-اصلاح‌طلب بر عرصه‌ی سیاست، و نشو و نموِ پدرخواندگان سیاسی در این بستر، سال‌هاست که ورود غالب به صحنه‌ی انتخابات، از جنس مصداق و نفی است و نه گفتمان و اثبات. و انتخابات به جلولانگاهِ دسته‌جات و قبایل سیاسی و کشمکش‌گاهِ حال‌به‌هم‌زنِ جناحی و حزبی، و کسان آنان شده است.


«مصداق‌زدگی» عارضه‌ای است که کنش‌های انتخاباتی را به ناکجا کشانده و «نفی‌گرایی» فرصت انتخابات را که می‌بایست فرآیندی برای تحکیم بنیان جمهوریت و تعالی سیاسی جامعه باشد با چماقِ «ضرورتِ دفع خطر احتمالیِ رقیب»، سرکوب کرده است.


در چنین وضعیتی و با تن دادن به این فضا، حزب‌الله دیگر نیاز چندانی برای بسترسازی گفتمانی و بسط شاخصه‌های اصیل انقلاب در کف جامعه و در میان اقشار مردم حس نمی‌کند! گو این‌که تلقی از انتخابات این است که اگر چند هفته یا چند ماه مانده به انتخابات روی کم و زیاد کردن اوزان نامزدهای رقیب و خودی، کار شود انتخابات به سر منزل مقصود خواهد رسید. و این شده است که معادلات انتخاباتی، نسبتی مستقیم با وزنِ شخص نامزدها و با زر و زور قبایل سیاسی حامی آن‌ها پیدا کرده نه با شاخص‌های اصیل انقلاب و دغدغه‌های حقیقی مردم.


این فرآیندِ معوج که مدت‌هاست نیروهای انقلاب را هم به خود مبتلا کرده، علاوه بر بردن روند انتخابات به سمت نتیجه‌ای نامطلوب و برآیندی ناکارآمد، هیچ سرمایه‌ی اجتماعی‌ای هم بر جریان انقلاب نمی‌افزاید و گِرِهی در سیاست نمی‌گشاید؛ بلکه سرمایه‌ی گران انقلاب را در جیب قبایل قدرت‌طلب و کسانِ به ظاهر انقلابی‌ِ اینان می‌ریزد، که نه مطلوب‌اند نه کاری از دستشان برمی‌آید و نه سر بزنگاه‌ها از منافع و آرمان‌های انقلاب و مردم صیانت خواهند کرد. این‌ها جز برای خود و برای قبیله‌ی خود -که خود را وامدار آن می‌دانند- کاری نخواهند کرد و کشور را جز به سوی سیاست‌زدگی نخواهند برد. این نحو سیاست‌ورزی، انتخابات را از روندی که بایست مظهر جمهوریت باشد به میدان زد و خورد سیاسی جناح‌ها و کانون‌های قدرت و ثروت تبدیل و مسیر حرکت کشور را از مقصودِ پیشرفت و عدالت منحرف می‌کند.


➕ در همین رابطه بخوانید: حقیقی تر کردن انتخابات، تکلیف متعهدان به گفتمان انقلاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۱۴:۵۱
علی سلیمانیان

مقاومت پیروز است، حتی اگر چند ده تن در برابر هزاران هزار باشد و راه‌های جهان به رویش بسته شود و در محاصره‌ای تنگ بماند و جان و اهل و عیالش تاراج شود. و فتح آن‌جاست که هیچ شرایطی هر چند به شدتی که گذشت، نتواند ظلم را قدمی به خواسته‌اش نزدیک کند و مقاومت را عقب راند.


و پیروزیِ مقاومت را از شدت استیصال دشمن و از دنائت و رذالت و قصاوت، و از عداوت دیوانه‌وار او دریاب.


مقاومت شکست‌ناپذیر است هر چند در این جهان پهناور، مأوایی نماند که در آن اهل و عیالت را پناه دهی و جرعه‌ی آبی که به کودکانت بنوشانی؛ و مگر این دریغ آب از عیالِ سپاهی قلیل و در محاصره‌ی ده‌ها هزار مرد جنگی مانده،  جز برای شکستن مقاومتی بوده است که به هیچ روی سر شکست نداشت؟


و پیروزیِ مقاومت را آن‌جا ببین که در اوج تنهاییِ مقاومت و آنجا که دیگر برایش سربازی نمانده است تا در برابر افواج عدوان بجنگد -در شرایطِ عجیبِ یک در برابر چند ده‌هزار- کودک شیرخواره‌اش را به تیر قصاوت و دنائت می‌زنند؛ و اگر مقاومت به این‌ها شکستنی بود، کارِ روزگار به اینجا نمی‌رسید.


پیروزی را آنجا ببین که هر رزمنده‌ی مقاومت را در محاصره‌ی صدها نفری، تکه‌تکه می‌کنند و بر آنان بارانی از تیر و نیزه و سنگ می‌بارند و مُثله‌شان می‌کنند و بر ابدان بی‌جانشان اسب می‌دوانند و استخوان‌هایشان را خرد می‌کنند و مگر مقاومت را می‌شود این‌گونه در هم شکست؟


 و مقاومت را آن‌جا پیروز بدان که پس از فروکشِ جنگ و در بی‌پناهیِ اردوگاه مقاومت، رمه‌ی درندگان، پیروزی را در یورش به خیمه‌های زنان و کودکان، و در غارت و ارعاب و اسارت آنان می‌جویند و مگر صبر بر این مصیبت، سخت‌تر است از آن‌چه که مردانشان بر آن صبر کردند؟ 


و سرود فتح را از فریاد مسکوت سرهای بالای نیزه و از صدای غل و زنجیرِ زنان و کودکان دربند گرگ‌هایی بشنو که از هیچ جنایتی کوتاه نیامدند تا مقاومت را بشکنند، و نشکست؛ و اگر پیروزی در این است که سر کودک شیرخواره‌ای را بر نیزه کنند، بگذار که اهل دنائت پیروزی را در این شکست بداند و بگذار که جهان بر مراد اهل ظلم باشد. و مگر نیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۵
علی سلیمانیان

دلارهای نفتی آل سعود+بان کی مون

عجیب نیست که شورای امنیت سازمان ملل، برای نجات وحوش آدم‌خواری که در دیار شام و در میان آدمی‌زاد لانه کرده‌اند و می‌کشند و می‌بُرند و سلاخی می‌کنند و از به دندان کشیدن قلب آدم زنده هم ابایی ندارند، تقلا کند و اما در قبال کشتار یکجای 150 آدم بی‌گناه و جزغاله کردنشان، سکوت.

 

عجیب نیست اگر غزه را نزدیک به یک دهه، به زندانی بدل کنند که یک و نیم میلیون آدم در آن محبوس باشد و هیچ محموله‌ای، حتی غذا و دارو نتواند به آن ورود کند، و یا کودکان شیرخواره‌ی یمنی از شدت گرسنگی، به پوستی روی استخوان بدل شوند و هیچ امکانی برای رساندنِ غذا به آنان نباشد اما تروریسمِ مانده در محاصره‌ی آزادی‌خواهان را با محموله‌های تسلیحاتیِ بین المللی و در پوشش مواد غذایی، تا بن دندان مسلح کنند.

 

عجیب نیست اگر سلاخ یمن، چک 100 میلیون دلاری‌اش را پیش‌تر برای مرکز مبارزه با تروریسم سازمان ملل فرستاده باشد و با خیالی آسوده ارابه‌ی ترورش را از روی جنازه‌های کودکان و زنان و مردان یمنی، بی‌آنکه گناهی داشته باشند براند و زیر شنی‌اش لهشان کند و صدای ناله‌ی مظلومان هم به جایی نرسد.

 

عجیب نیست که چنین موجودِ خون‌آشامی را در اوج تجاوزگری و جنایت و آدم‌کشی، رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد کنند و صدای دادخواهی یمن را، در هیاهوی رسانه‌های شیطان گم.

 

هیچ هم عجیب نیست اگر دلارهای نفتیِ آل سعود، سیلاب خونِ آدمیان را از انظار بپوشاند و بر چشم و گوش و دهانِ مدعیان حقوق بشر و داعیه‌داران امنیت و صلح جهانی پرده کشد، که این‌ها همه مزد رذالت و دنائت و حیوانیتشان را گرفته‌اند.

 

عجیب آن بود که دژخیمانِ جهان‌خوار، جز جنایت و کشتار و ظلم بر جهان روا کنند و از ذاتِ پلیدشان برگردند. و عجیب هم که نه، محال است که سلاخانِ همیشگی جهان و حامیان همواره‌ی جنایت و ظلم، از «خود»بودنشان، دست بکشند که «انقلاب ذات محال است».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۸
علی سلیمانیان

سید شهیدان(ع) در صبحگاه عاشورا خطابه‌ای برای کوفیان خواند تا حجت را بر آنان تمام کند. در جایی از خطابه،  چند تن از سران سپاه عدوان را به اسم خطاب کرد و از آنان پرسید که «این شما نبودید که به من نامه نوشتید که میوه‌های درختان رسیده و اطراف زمین سرسبز شده است؛ اگر به سوی ما بیائی، به سوی لشکری آماده و تحت فرمانِ خویش خواهی آمد»؟


قیس بن اشعث یکی از آن‌هاست. او وقتی از جانب امام خطاب شد، گفت: «ما نمی‌دانیم تو چه می‌گوئی!» و امام را به بیعت با یزید و تمکین به ظلم خواند.


و امام این‌گونه پاسخ فرمود: «نه سوگند به خدا! دست ذلّت به شما نمی‌دهم، و مانند بردگان بار ستمتان را به دوش نمی‌کشم!»


«لَا وَاللَهِ! لَا أُعْطِیکمْ بِیدِی إِعْطَآءَ الذَّلِیلِ، وَ لَا أَقِرُّ لَکمْ قَرَارَ الْعَبِیدِ...»


این لب اللباب حریت است: «لا والله!». «نه»، فریادی است که سیدالاحرار از زبان همه‌ی آزادگان برآورده و دست ردی است که الی الابد بر سینه‌ی ذلت در تاریخ کوفته است.


بیعت با اشرار بر آزادگان حرام است، و لو به قیمت جان و اهل و عیال تمام شود و تنها راه مبارزه است، حتی اگر تنها بمانی و یقین کنی که حریف افواج دشمن نیستی. مرگ عزت‌مند ترجیحِ احرار است اگر حیات در گرو ذلت باشد.


و تاریخ هنوز هم بر عاشورا مانده است. هنوز هم جهان در اشغال اشرار است و در بیعت ظلم و هنوز راه‌ها بر احرار بسته است، آب قحط است و حرمله‌ها زنده‌اند.


و چگونه می‌شود که به روی جنایت بخندیم و با سلاخان دست دهیم و پیمان صلح با آنان ببندیم؟ آیا نشنیدیم که امام دعوت به تمکین و بیعت با ظلم را چگونه پاسخ فرمود؟ و آیا نمی‌دانیم که عباس بن علی(ع) امان‌نامه‌ی اشرار را چگونه رد کرده است؟ آیا صدای خاموش کودکان، برای بیداری کافی نیست؟


ببین که در یمن و سوریه و عراق و فلسطین، و در میانمار و کشمیر و نیجریه و افغانستان و پاکستان و بحرین هنوز سیل خون جاری است و هنوز حرمله دارد کودک می‌کشد. هنوز هم عمرسعد امان‌نامه آورده است، و اما هنوز شمر از روی سینه‌ی مبارک امام پایین نیامده.


هنوز عاشوراست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۵ ، ۰۹:۳۸
علی سلیمانیان


ماجرا این است که حضراتِ غیردلواپس -یا همان خام‌خیالان- رفتند و آمدند و به روی دیوان خندیدند و یک «غلط کردیم»ِ اساسی هم به آنان گفتند؛ و ماحصل این رفتن‌ها و آمدن‌ها و غلط کردن‌ها شد «برجام».


قرار بود با اجرایی شدن این برجام، و با دادن بخش عمده‌ای از دستاوردهای هسته‌ایِ ما روی زمین، تحریم‌های هسته‌ای آن‌ها روی کاغذ برداشته شود، و مذاکره به همین پشیز ختم شود. اما هنوز که هنوز است، همین «پشیز» هم گیرمان نیامده، و همچنان آستان کدخداست و آستان‌بوسی و له‌له زدن ذلیلانه و رعیت‌گونه‌ی اینان و تبختر و ناز و افاده‌ی مستکبرانه‌ی شیطان.


برجام اگر هم‌زمان با مرگ دستاوردهای ما، تعهدات اجانب را فی‌المجلس نمی‌زایید و وعده‌های سرخرمن کدخدا و دار و دسته‌اش، فقط نطفه می‌بست، امروز دیگر وقت زاییدنش شده بود. اما فرشته‌ی مرگ فقط می‌میراند، اگر آبستن هم بکند، ولدش مرده به دنیا خواهد آمد. و مگر نیامده است؟



پ.ن:


۱. شرکت‌های هوایی جزو بی‌مسئولیت‌ترین شرکت‌ها هستند. هیچ‌وقت جوابی برای تاخیرهای دایمیشان نمی‌دهند و به جای عذرخواهی و دل‌جویی از مسافران، دست پیش هم می‌گیرند. هیچ مقرراتی هم برای تادیب و پرداخت جریمه برای این تاخیرها وجود ندارد.


تا چندی پیش، همین که می‌خواستی اعتراض کنی، جو می‌دادند و زبان‌درازی می‌کردند که «تحریمیم و همینی است که هست» و مسیر اعتراض را از بی‌کفایتی خودشان به طرفی دیگر می‌چرخاندند و بدشان هم نمی‌آمد که از زبان معترضان، فحشی هم نثار نظام شود.


در پسابرجام اما تاخیرها و ایرادات سرجایشان هستند و وضعیت همانی است که بود، ولی ادبیات اینان عوض شده. دیگر حرف از تحریم نمی‌زنند. الان می‌گویند نمی‌شود که با دنیا دربیفتیم و بخواهیم سروقت هم پرواز کنیم.


نمونه‌اش هم همین جوابی است که چند دقیقه پیش، در پاسخ به چرایی تاخیر پرواز و بحث پیرامون آن از شرکت بی‌مسئولیتِ «ایران‌ ایر تور» دریافت کردم.


۲. غرب‌گرایان از هیچ فرصتی برای عینی‌تر کردن و تحمیل مطالباتشان به مردم، دریغ نکرده‌اند. سال‌ها به انحاء مختلف حرف‌هایشان را در گوش مردم خوانده‌اند و به خورد جماعت داده‌اند و سر بزنگاه هم کاشته‌هایشان را درو کرده‌اند. هنوز ننگ‌نامه‌شان تحریم را رفع نکرده، رفته‌اند به فاز دیگر و دارند جاده‌ی بزرگانشان را غلطک می‌اندازند.


اگر حزب‌الله هم همین اندازه در عینیت بخشیدن به گفتمان انقلاب و پیش‌روی در مطالبات مردم تعهد داشت، قطعا کشور در مسیری قرار نمی‌گرفت که تن به ذلت‌نامه‌ی «برجام» و برجام‌ها دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۹:۱۰
علی سلیمانیان

در فتنه‌ی جمل که شیطان سپاهش را در اوج شکوه گرد آورده بود، در میدانی پرغبار، و آن‌گاه که کم‌کم داشت گرد یأس بر اردوگاهِ حق می‌نشست، امام(ع) پرچم فتح را به محمد بن حنفیه داد و فرمود:


تَزُولُ اَلْجِبَالُ وَ لاَ تَزُلْ 

اگر کوه‌ها متزلزل شوند، تو پایدار بمان.


عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ أَعِرِ اَللَّهَ جُمْجُمَتَکَ

دندان‌هایت را به هم بفشار، جمجمه‌ات را به خدا بسپار.


 تِدْ فِی اَلْأَرْضِ قَدَمَکَ 

قدم‌هایت را چونان میخ در زمین استوار کن. 


اِرْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى اَلْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ

و تا دورترین کرانه‏‌هاى میدان نبرد را زیر نظر بگیر و صحنه‌‏هاى وحشت‌خیز را نادیده بگیر. 


وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلنَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ

و بدان که پیروزى وعده‌ی خداوند سبحان است ...



فتح از آن اهل ولایت است؛ از آنِ اهل تکلیف.


پیروزی از آنِ آن‌هاست که بر محکمات تکیه دارند. نه شکی را بر آنان راهی است و نه تردیدی بر دل‌ها و عقول‌شان سایه افکنده است. هیچ تزلزلی در آنان نمی‌بینی. بر آن‌چه که حق یافته‌اند می‌ایستند اگر چه تنها بمانند. و استوار می‌ایستند اگر چه کوه‌ها از هم بپاشند. و مطیع حق‌اند اگرچه نفعشان در آن نباشد. و البته که نفعی جز در حق نیست. 


 اگر در گشایش و در موضع فتح باشند، سرکشی نمی‌کنند و اگر در تنگنا قرار گیرند سرخورده نمی‌شوند؛ جمجمه‌هایشان را به خدا می‌سپارند. و اینان را البته تنگایی نیست. نه در بن‌بست می‌مانند و نه سردرگم می‌شوند.


اهل تکلیف همیشه در گشایش‌اند. منافعشان بر قلوبشان قفل نمی‌زند و تردید بر زبان‌ها و چشم‌ها و گوش‌هایشان، فرمان نمی‌راند. جوارحشان در اطلاعت حق است. نه اهل معامله‌اند و نه اسیر متامع. شیفتگان خدمت‌اند و نه تشنگان قدرت.از هیچ فرصتی برای ادای تکلیف غافل نیستند و هرگز یاس را در آنان نمی‌بینی.


در برابر باطل، تا دورترین کرانه‌های دشمن را می‌نگرند و فاتحانه بر قلب دشمن حمله می‌برند اگرچه تنها باشند. در این‌که پیروز خواهند شد لحظه‌ای شک ندارند. و البته که نصرت، وعده‌ی خداوند است و همیشه فتح از آن اهل تکلیف.


جمجمه‌ات را به خدا بسپار برادر! و بدان که پیروزى وعده‌ی خداوند سبحان است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۷:۲۴
علی سلیمانیان


غدیر روز اسلام سیاسی است. روزی که به واسطه‌ی ابلاغش، خداوند دین را در کمال می‌داند و بر این دین رضا می‌شود. روز ابدیِ اسلامی است که بر جباران و مستکبران سخت می‌گیرد و در میان امت به رحمت و مواسات و اخوت حکم می‌کند. روز عزت امت‌های مظلوم و ستم‌دیده‌ی تاریخ و وراثت مستضعفان است.


غدیر روز عدالت اسلامی است. روز ابلاغ حاکمیت عدالت و انصاب امامت عدل برای امت. روزی است که در آن، عادل‌ترینِ امت، ولی مومنان بعد از حضرت رسول می‌شود. همو که در وصفش آمده است: «به خدا سوگند علی(ع) همچون بردگان نشست و برخاست داشت. او دو پیراهن می‌خرید و بهترینش را برای خدمت‌کارش اختیار می‌کرد. پنج سال حکومت کرد و آجر بر روی آجر ننهاد!»(بحارالانوار، ج 40، ص 338)


غدیر روز بزرگ مسئولیت در قبال امت و روز حکومت صالحان است. روزی که در آن مسئولیتِ تاریخیِ اولیای الهی در قبال امت‌های آینده‌ی اسلام اعلام می‌شود و خداوند حکومتی را که از آب بینی بزغالگان کمتر دانسته شده است، به واسطه‌ی اهمیت و عظمتی که مسئولیت در قبال امت دارد، شرط ابلاغ رسالت می‌داند. روز مسئولیت بزرگ رهبران در برابر امت‌هاست.


غدیر روز مسئولیت امت در برابر رهبران نیز هست. آن‌چنان که از آنان عهد ستانده شده است که یاری‌گر امامت امت باشند و گرد او اجتماع کنند و تفرقه را در میان صفوفشان راه ندهند. روز مسئولیت بزرگ جمهور است که آن‌جا که طاغوت بر امت چیره شده است، قیام بعدل کنند و طاغوت را براندازند و صالحان را، حاکمان زمین کنند.


غدیر عید برادریِ امت اسلامی است؛ عیدِ وحدت مومنان. روزی است که تاریخ نشان داده اگر امت واحده‌ی اسلامی نتوانند گرد ولی اجتماع کنند و دچار اختلاف باشند، عاشوراها در پیش خواهد بود.


غدیر روز انذارِ وحدت‌شکنی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۲۸
علی سلیمانیان

1. مرجع اعلام مواضع و اخبار درباره‌ی رهبری، خود رهبری و دفتر ایشان است و اعلام مواضع، اخبار و یا هر خبری جز از طرف خودشان و یا مرجع رسمیِ اطلاع‌رسانی(دفتر)، از درجه‌ی اعتبار ساقط است و بلاوجه. (به نص بیان رهبری معظم و اطلاعیه‌های متعدد دفتر ایشان)


2. این بی‌اعتبار بودن به معنای نفی وقوع یک واقعه و یا هر خبری پیرامون آن نیست. همان‌گونه که وقوع وقایعِ پیرامون رهبری نیاز به اعلام رسمی و یا حضور در آن واقعه دارد، هر موضعی نسبت به عدم وقوع وقایع هم نیازمند همین شرایط است.


3. عقل می‌گوید رهبری قطعاً تصمیمات، توصیه‌ها و سفارشاتی نسبت به نهادها، دستگاه‌ها، اشخاص و دیگر امور دارند، که به فراخور تشخیص ایشان و به فراخور صلاحیت افراد، این تصمیمات و سفارشات را برای اطلاع یا اقدام به اشخاصی که تشخیص داده می‌شوند از طرق رسمی و تعبیه شده، اعلام می‌کنند.


4. اعلامِ تصمیمات و توصیه‌های اخذ شده از جانب رهبری و یا محتوای جلسات خصوصی ایشان و اخباری از این دست، به غیر از افرادی که ایشان تشخیص داده‌اند قطعا خیانت در اعتماد و مصداق افشای اطلاعات محرمانه است و اگر ایشان خودشان تشخیص می‌دادند که باید اطلاعی منتشر شود، از طریق مراجع رسمی و یا رأسا اقدام می‌نمودند.


5. هر اقدامی نسبت به افشای اطلاعات درباره‌ی رهبری، قطعاً منافی صلاح بوده و موجب کاهش اعتماد و اعتبار جایگاه ایشان می‌گردد.


6. حتی اعلام ثانویِ مراجع رسمی درباره‌ی وثوق و یا عدم وثوق اخبار درز کرده به بیرون به شیوه‌ی نامعتبری که عرض شد، از پلیدی مساله و خیانت انجام شده، نمی‌کاهد و خدشه‌ای که به اعتماد و اعتبار جایگاه رهبری از این طریق وارد شده، جبران نمی‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۰
علی سلیمانیان