تب برفکی مهمترین و شایعترین بیماری دامی در کشور است که هر سال خسارات هنگفتی به اقتصاد دامی وارد میکند، و شیوع موج جدید این بیماری در هفتههای اخیر در منطقهی آذربایجان، تکرار داستان خساراتی است که روی دست صاحبان مالباختهی دامها میماند و هرگز هم جبران نمیشود. دلیل اصلی موج اخیر تب برفکی و مهار نشدن آن، کمبود واکسن این بیماری در کشور اعلام شده است.
بخشی از این واکسن در داخل کشور تولید میشود که سال گذشته با درخواست سازمان دامپزشکی از شرکت داروساز برای تغییر نوع واکسن، از سوی شرکت داروساز اعلام میشود که فرایند تولید واکسن نوع جدید، میزان تولید را به نصف میزان تولید قبلی کاهش خواهد داد. با وجود اعلامِ کاهش تولید در داخل و همچنین با توجه به تامین بخش دیگری از این نیاز که از قبل نیز وارد میشده است، لزوم توجه و تسریع در واردات این واکسن دو چندان بوده است که متاسفانه اقدام جدیای در این زمینه صورت نمیگیرد.
رئیس سازمان دامپزشکی کشور در بهمنماه سال گذشته که در آن مقطع هم کمبود این دارو موجب شیوع بیماری تب برفکی و ایراد خسارت به دامداران شده بود، عدم تخصیص بودجه برای واردات واکسن را علت کمبود واکسن در کشور عنوان کرده بود. اما حالا به فاصلهای حدودا 100 روز از آن اعلام موضع، توپ را به میدان دامداران انداخته است و در اظهاراتی عجیب علت کمبود واکسن در کشور را «بیعلاقگی دامداران برای استفاده از واکسن رایگان» عنوان میکند!!! میگوید: «بر حسب تجربه در مورد کمبود واکسن تببرفکی اجازه واردات این واکسن را در سال گذشته دادیم، اما دامدارها علاقهمند به استفاده از واکسن رایگان نبودند و به همین دلیل شرکتها علیرغم دعوت ما حاضر به واردات بیشتر این واکسن نشدند.»!
گذشته از منطق عجیب این سخنان و گذشته از اینکه چطور ممکن است دامداران علاقهای به واکسیناسیون رایگان دامهایشان در برابر شایعترین بیماری کشندهی دامی نداشته باشند؛ حرف این است در شرایطی که کشور از ابتدای سال 1394 با کمبود شدید این واکسن مواجه بوده و این کمبود در حدی شدید بوده که خود ایشان در همان مصاحبهی بهمنماه گفته بود: «متأسفانه واکسن تب برفکی را که مهمترین ابزار کنترل بیماری است در اختیار نداریم و فقط 10 درصد نیاز کشور به این واکسن موجود است.» چطور امروز کمبود واکسن را به دلیل علاقه نداشتن صاحبان دام به استفاده از واکسن رایگان عنوان میکند در حالی که حتی نتوانسته بودند این واکسن را به میزان ضرور، مدیریت و تامین کنند تا از پیدایش آن حجم از خسارات جلوگیری شود.
چه کسی جوابگوی این بیمکفایتی و اینهمه بیمدریتی خسارتبار است که به زحمتکشترین و در مواردی به مستضعفترین اقشار جامعه آسیبهای جبرانناپذیری وارد میکند که شاید اثرات آن نه فقط برای سالیان که گریبانگیر نسلهای بعدی خسارتدیدگان نیز خواهد شد؟!