رسانه، ابزاری برای بازنمایی واقعیات است. توجه یا عدم توجهِ رسانه به موضوعات، نظام اولویتها و ارزشهای جامعه را متأثر میکند و به این تأثر قوام میدهد؛ و این یعنی «فساد رسانهای» میتواند از هر فساد دیگری وحشتناکتر باشد.
فساد رسانهای، ایجاد اخلال در نظام اولویتهاست. ضریب دادن به مسائل کماهمیتتر و ضریب گرفتن از مسائل مهمتر، دو روی این سکه است. فساد رسانهای میتواند یک تنه بار لاپوشانیِ فساد را بر عهده بگیرد و واقعیات را جوری بازنمایی کند که فساد بتواند در سایهی امن آن پناه بگیرد.
فساد رسانهای یعنی درست در همان ایام که «اعترافات»ِ دختر نوجوانی که در صفحهی اینستاگرامیاش فیلمِ رقصهایش را منتشر میکرده است از تلویزیون پخش میشود، یک نجومیبگیرِ حرامخوار هنوز در این نظام آنقدر صاحب ارج و قرب است که میتواند سخنرانِ انقلابی مراسم تودیع و معارفهی مسئولین سابق و جدید بسیج دانشجویی استان باشد.
فساد رسانهای یعنی تبدیل یک مسئلهی محدودِ درجه چندم، به مسئلهی اصلیِ ملی و فراملی؛ و چشم بستن از مسائل اصلی کشور در داخل و در عرصهی جهانی.
فساد رسانهای یعنی آبروی اختاپوس فساد اداری، تروریستهای اقتصادی، سرمایهداران زالوصفت، غارتگران بیتالمال، دهندگان و گیرندگان حقوقها و املاک نجومی، کلان بدهکاران بانکی، اختلاسگران، مفسدان اقتصادی، قضات مفسد، دلالانِ پروندههای فساد و تبانی، اخلالگران نظام اقتصادی، برهمزنندکان بازار طلا و ارز، موسسات بانکی کلاهبردار، ویژهخواران، رانتخواران، قاچاقچیان بزرگ، زمینخواران، مجرمان و مفسدان متنفذ و خلاصه آبروی هر مفسدِ دانهدرشتی محترم باشد، اما بشود یقهی هر بختبرگشتهای که پشتش به باندهای زر و زور و تزویر گرم نیست را گرفت.
فساد رسانهای یعنی دولتی که امروز هزار و یک مصیبت و فساد بر سر کشور آوار کرده غیرتی شود و جلودارِ برگزاری تجمع علیه چند بیحجاب و بدحجابِ هیچکاره در این مملکت باشد و نهادهایی که در سیاست و فرهنگ، مقابل او صف آراستهاند به شیوهای مثال زدنی با او پیمان اتحاد ببندند و سر تا پایِ رسانهها را برای تبلیغِ این اعتراض عیله مستضعفان پر کنند اما هیچوقت سراغی از این نگیرند که آن کارگرِ اخراجی بختبرگشته را چرا شلاق زدند یا زن و بچهی آن مستضعف چرا در معاشان واماندهاند؟ یا کسی یقهی نجومیخواران را نگیرد و گریبانِ اهل فساد را ندرد.
فساد رسانهای یعنی چند کارگرِ بیچارهی بایکوت شده در سانهها که زیر چنگ و دندان سرمایهدارانِ بیانصاف گیر افتادهاند، اگر بخواهند گرسنگیشان را فریاد بزنند، یا آن بیچارگان مالباختهای که سرمایهی ناچیز عمرشان را موسسات بانکی مجوزداری بالا کشیدهاند که همین رسانهای که امروز پشتش را به این بیچارهها کرده تبلیغشان را میکرده است، اگر بخواهند تظلمخواهی کنند، نه تنها اینهایی که برای تجمع حجاب دست از پا نمیشناسند پای کار نخواهند آمد، بلکه باید این بیکسان پی خوردن چوب و چماق و شلاق را هم به جانشان بمالند و با اشد اتهامات و انگهاروبرو شوند، و جان و مال و آبرویشان تضمینی نداشته باشد.
و اما بعد:
سلام خدا بر آن پاسداری که در آن جلسهی تودیع ومعارفه، نگذاشت آب خوش از گلوی آن نجومیخوار پایین برود و از فتوت و عدالت پاسداری کرد.