«مفهوم کار سیاسی برای بعضی دوستان مشخص نیست. ما کار سیاسی انجام میدهیم. کار سیاسی اقتضا میکند به نتیجهی آرا نیز توجه کنیم. اگر به خروجی توجه کنیم این سخن که "ما روی اصلح تکیه میکنیم، آن هم اصلح از زاویهی دید ما" اصلاً بیمعنا است؛ چون ممکن است از زاویهی دید دیگران اصلح کس دیگری باشد. آنچه مهم است و در مباحثاتی که قبلاً بود "صالحِ رأیآور، اولی بر اصلحِ رأینیاور است". ما میخواهیم انتخابات را ببریم و برای بردن انتخابات مفاهیم یادشده ناپخته است.
...]دربارهی سعید جلیلی[ نگرانی وجود دارد. اگر بنا باشد او کاندیدا شود اما نخواهد وارد مجموعهی "جبههی مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" شود، رأی نمیآورد ولی رأیشکن است... اگر بنا باشد وارد این چرخه نشود و از این طریق شانسِ خودش را به آزمایش نگذارد و مستقل ورود کند یقیناً از کیک نیروهای انقلاب بهرهبرداری خواهد کرد. یعنی سهمی از آرای آن مجموعه را به خودش اختصاص میدهد.» +
اینها را امروز آقای محمدتقی مصباحی مقدم، عضو موسس «جمنا» گفته است. به اعترافِ او، آنها دنبالِ سیاسیکاریاند و خدا را شکر که با این حرف، صفشان را از جبههی تکلیفگرایان و حزبالله جدا کردند. تعریفی که آنها از انقلابیگری دارند دقیقاً همین سیاسیکاری است. این تفکرِ انحرافی، سالهاست که انقلاب را با آن همه ظرفیت و جامعیت در دایرهی تنگِ سیاستزدگی گرفتار کرده است. او خود و گروه تازه به دوران رسیدهاش را در چنان جایگاهی میبیند که بتوانند آرای مردم را، در انحصارِ خود بدانند و از اینکه کسان دیگری خارج از تصمیماتِ آنان وارد عرصهی انتخابات شوند احساس خطر نموده و او را متهم به دستاندازی در داراییهای انحصاریِ پدرخواندگان کنند.
آنها در حالی ادعای پختگی و توجه به نتیجهی انتخابات را دارند که چند ماه بیشتر نیست که همین سیاستبازها با تحمیلِ سیاستِ پادگانی در نحوهی ورود به انتخابات، موجب شکست مطلقِ لیست 30 نفرهی اصولگرایان در تهران شدند و نه تنها نتیجه، که فرآیند انتخابات را هم باختند. همین سیاستِ «صالحِ رأیآور، اولی بر اصلحِ رأینیاور است» بارها و برای بار آخر در همین انتخاباتِ گذشتهی مجلس نشان داد که نه تنها این سیاست برای رسیدن به نتیجه سرابی بیش نخواهد بود بلکه تشخیصِ «رایآوری» پیش از انتخابات فقط یک توهم است؛ چرا که از میانِ 30 «رایآور»ِ شناسایی شده توسط این جریان، حتی یک نفر –تاکید میشود حتی یک نفر- هم رای نیاورد. خودِ او هم یکی از همین 30 نفری است که با القای «رایآور» بودن، در لیستِ «رایآور»ها گنجانده شد و رای نیاورد.
این جریان، صحنهی تکلیف و تعهد را با سیاستبازی به اشتباه گرفته و خیال کرده همگان بر خود فرض میدانند که پدرخواندگیِ آنان را گردن بنهند و ادای تکلیفشان را قربانیِ سهمخواهیِ آنان کنند. تا وقتی چنین کسانی، سایهی سنگینشان را از روی انقلاب و نظام برنچیدهاند، شایستگان فرصتی برای حضور در صدر امور نخواهند یافت و عطر دلفزای انقلاب هرگز به مشامِ عموم نخواهد رسید.